۴ دلیل برای اعتقاد به قبر خالی

آیا قبر عیسای ناصری بعد از به صلیب کشیده شدنش خالی شده­ بود؟ اگر چنین نباشد، مسیحیت بزرگترین دروغ تاریخ است. پولس رسول می­‌گوید “اگر مسیح از مردگان قیام نکرده باشد، ایمان شما بیهوده است و همچنان در گناهانتان هستید (اول قرنتیان ۱۷:۱۵). درحالی‌که جنبه تاریخی قبر خالی به تنهایی رستاخیز را اثبات نمی­‌کند، اما در اینکار نقش مهمی دارد.

شواهد به کجا اشاره می‌کنند؟

۱. اعتقاد به قبر خالی از اناجیل و حتی نوشته‌­های پولس قدمت بیشتری دارد.

در اول قرنتیان ۳:۱۵-۷ پولس اولین اعتقادنامه شناخته شده کلیسای مسیحی را بیان می‌کند:

«آنچه را كه به من رسیده بود یعنی مهمترین حقایق انجیل را به شما سپردم و آن این است كه مطابق پیشگویی‌های تورات و نوشته‌های انبیا، مسیح برای گناهان ما مرد و مدفون شد و نیز بر طبق کتاب‌مقدّس در روز سوم زنده گشت و بعد خود را به پطرس و پس از آن به دوازده رسول ظاهر ساخت و یک‌بار هم به بیش از پانصد نفر از پیروان دیگر ظاهر شد، كه اغلب آنها تا امروز زنده‌اند ولی بعضی مرده‌اند. بعد از آن یعقوب و سپس تمام رسولان او را دیدند.»

کلمات “رسیده” و “سپردم” نشان می‌­دهد که پولس متکی بر یک سنت شفاهی بوده است. او این نامه را در میانه دهه پنجاهم نوشته است. بنابراین این اعتقادنامه باید قدمت بیشتری داشته باشد. اگر عیسی در حدود سال سی درگذشته باشد، قدمت این عقیده حداکثر به ۲۵ سال بعد از مرگ عیسی برمی­‌گردد. علاوه بر این، شواهد خوبی وجود دارند که نشان می‌­دهد پولس این اعتقادنامه را از رهبران کلیسا در اورشلیم در دهه سی‌ام دریافت کرده و این مبادله در غلاطیان ۱۸:۱-۲۰ ثبت شده است. بسیاری از مورخان عهد جدید مانند بارت ارمن[1]، جیمز دان[2] و گرد لودمان[3] تاریخ ایجاد این اعتقادنامه را بین دو تا پنج سال پس از مرگ مسیح می­‌دانند. گرد لودمان چنین می‌گوید: “عناصر موجود در سنت متعلق به دو سال یا حداکثر سه سال اول پس از به صلیب کشیده شدن مسیح می­‌باشد… تشکیل سنت‌های ظهوری در اول قرنتیان ۳:۱۵-۸ در فاصله زمانی بین سالهای ۳۰ تا ۳۳ میلادی جا می‌گیرند.”

در طی سه سال پس از مرگ مسیح، کلیسای اولیه اعتقادنامه‌ای مبنی بر تایید رستاخیز جسمانی مسیح از مردگان را منتشر کرد. و شما نمی‌توانید رستاخیز جسمانی را تایید کنید مگر قبر خالی را تایید کنید.

۲. پیکر عیسی در اورشلیم به خاک سپرده ­شد.

چه اهمیتی دارد؟ این نکته چگونه به ما کمک می­‌کند؟ فکرش را بکنید که مسیحیت از کجا آغاز شده است؟ از اورشلیم.

شاگردان رفتند و پیام مسیح قیام کرده را در همان شهری که عیسی در برابر عموم به صلیب کشیده شد و دفن گردید موعظه کردند. این حرکت ماهیگیران یاغی را به سادگی می‌شد با رفتن به قبر عیسی و بیرون کشیدن پیکرش و دروغگو خواندن پیروان عیسی از میان برد. هم رومیان و هم یهودیان از این گروه جدید پیروان عیسی متنفر بودند و در صورت خالی نبودن قبر به راحتی می‌توانستند بقایای بدن عیسی را برای دفع جنبش مسیحی ارائه کنند.

ولی هرگز چنین اتفاقی رخ نداد. پیکر عیسی هرگز برای تضعیف جنبش پیروان عیسی از قبر بیرون کشیده نشد و هیچ روایت عکسی مبنی بر اینکه پیکر همچنان در قبر باقی مانده بود نیز وجود ندارد.

۳. قبر عیسی برای اولین بار توسط زنان خالی یافت شد.

برای درک کامل این واقعیت، بیایید نگاهی به نگرش نسبت به زنان در قرن اول میلادی در فلسطین داشته باشیم.

جوزیفوس[4] می‌گوید: ولی اجازه ندهید که شهادت زنان به خاطر سبکسری و جسارت جنسی­‌شان و شهادت خادمان به خاطر نادانی روحانی‌شان جایی پذیرفته شود. چرا که احتمالا یا به امید جلب توجه و یا ترس از مجازات حقیقت را نگویند.

براساس تلمود (روش هاشانا[5]): شهادتی که یک زن می‌­دهد اعتباری ندارد، همچنین پیشنهاد زنان به نوبه خود معتبر نیستند. این یعنی کسی که از نظر خاخام دزد شناخته می‌شود به اندازه یک زن صلاحیت شهادت دادن دارد.

براساس تلمود (سوتاه[6]): بگذارید قبل از اینکه کلامی از قانون به زنان برسد، در آتش بسوزند.

کلماتی بسیار تند. در فلسطین قرن یکم کسی روز بین‌­المللی زن را جشن نمی­‌گرفت.

زنان شاهدان معتبری محسوب نمی‌­شدند. آنها را از لحاظ فکری و اخلاقی ناقص می­‌دانستند. پس چرا نویسندگان انجیل زنان را به ‌عنوان اولین شاهدان قبر خالی و مسیح برخاسته اعلام کرده‌­اند؟ نویسندگان انجیل می­‌خواستند پیام خود را با دلیل و مدرک اثبات کنند، آنها می‌­توانستند پطرس یا یوحنا و یا برخی دیگر از شاگردان برجسته را به عنوان اولین شاهدان ذکر کنند. قطعا انتخاب هر کدام از شاگردان از برگزیدن این زنان بهتر بود. چرا آنها زنان را به­ عنوان اولین شاهدان انتخاب کردند؟ زیرا می­‌خواستند تا جای ممکن داستان را واقعی و همانطور که بود بازگو کنند.

شرم استانداردی است که تاریخ‌دانان از آن به عنوان معیار تاریخی یک رویداد ثبت شده استفاده می­‌کنند. اگر نویسنده‌­ای تصمیم بگیرد واقعیت شرم‌­آوری را ذکر کند که سبب بدنامی‌­اش شود، آنگاه احتمال اینکه داستان ساخته و پرداخته خودش باشد بسیار پائین می‌آید. در حقیقت ذکر اینکه زنان اولین شاهدان قبر خالی بودند جزئیاتی شرم‌آور محسوب می‌شد که نشان می‌­دهد احتمال ساختگی بودن روایت قبر خالی بعید است.

۴. یهودیان مدعی بودند که شاگردان جسد را دزدیده‌­اند.

متی ۱۱:۲۸-۱۵ می­‌گوید:

«وقتی زنان در راه بودند، بعضی از نگهبانان به شهر رفته، آنچه را كه اتفاق افتاده بود، به سران كاهنان گزارش دادند. سران كاهنان پس از ملاقات و مشورت با مشایخ پول زیادی به سربازان دادند تا اینكه آنها بگویند: «شاگردان او شبانه آمدند و هنگامی‌که ما در خواب بودیم، جسد را دزدیدند.» و نیز افزودند: «اگر این موضوع به گوش فرماندار برسد، ما خودمان او را قانع می‌کنیم و نمی‌گذاریم كه شما به زحمت بیفتید.» پس نگهبانان پول را گرفته طبق دستور آنان عمل كردند و این موضوع تا به امروز در بین یهودیان شایع است.»

اگر قبر عیسی خالی نبود چرا یهودیان داستان دزدیدن جسد عیسی را پخش کردند؟ چرا نویسنده انجیل متی می‌گوید این دروغ بین مردم پخش ­شد اگر او می‌دانست قبر عیسی خالی نیست؟

در قرن دوم، به نقل از ژوستین شهید شاهد این هستیم که این داستان همچنان تا دوران او شایع بوده است: “شاگردانش شبانه او را از قبر، جایی که بعد از پایین آوردن از صلیب در آنجا آرمیده بود، دزدیدند و اینک با ادعای قیام او از مردگان و صعود او به آسمان، مردم را فریب می­‌دهند” (گفتگو با تریفو)[7].

ترتولیان، در سال ۲۰۰ نیز این عقیده را تایید می‌کند: “او کسی است که شاگردانش مخفیانه او را دزدیدند تا بگویند او دوباره از مردگان برخاسته” (داسپکتاکولیس[8]).

بنابراین اگر قبر خالی نبوده باشد، نیازی به پخش کردن این ایده نیست که شاگردان بدن عیسی را از قبر دزدیده‌­اند. به هر حال قبر خالی بوده و به همین دلیل مخالفین چنین تهمتی به شاگردان زده بودند که خود دلیلی محکم بر خالی بودن قبر عیسی است.

از شواهد پیداست که می­‌توانیم تقریبا با اطمینان بگوییم که قبر عیسی سه روز بعد از به صلیب کشیده شدنش توسط عده‌­ای از پیروان زنش خالی پیدا شده است. هرچند این استدلالی برای حقیقت رستاخیز محسوب نمی­‌شود، ولی حلقه مهمی در زنجیره شواهدی است که به بهترین شکل توسط رستاخیز شرح داده می‌شود و باید ما را به تامل وادارد. اگر نویسندگان انجیل به قبر خالی با جزئیات ایمان دارند، شاید ما نیز باید آن را مانند سایر مسائل دیگر جدی بگیریم.


Paul Rezkalla is the Arete Professorial Fellow at Hillsdale College. He holds a PhD in philosophy from Florida State University and graduate degrees in theology and anthropology.


[1] Bart Ehrman

[2] James Dunn

[3] Gerd Ludemann

[4] مورخ یهودی در قرن اول

[5] Rosh Hashannah

[6] Sotah

[7] Diaolgue with Trypho

[8] De Spectaculis

این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.