هنگامی که به واقعیتهای اساسی کانُن عهد جدید میرسیم که مسیحیان باید بدانند، یکی از این واقعیتهای بسیار مهم جملۀ ایرنائوس اسقف لیونز در حدود سال ۱۸۰ میلادی است که میگوید: “امکان ندارد اناجیل کمتر یا بیشتر از آنچه هستند، بشود. از آنجایی که در دنیا چهار منطقه وجود دارد که ما در آن زندگی میکنیم و چهار باد در آن می وزد … و کروبیان نیز چهار چهره بودند.” [1]
ایرنائوس نه تنها تطابق اناجیل چهارگانه را با قوانین شرعی تأیید می کند، بلکه بسیار مشتاق بود که تأکید کند کلیساها فقط این اناجیل چهارگانه را به رسمیت بشناسند. علاوهبر این، ایرنائوس کاملا یقین دارد که کانُن اناجیل بهگونهای بسته شده است که وی میتواند بگوید در ساختار آفرینش، چهار منطقۀ جهان، چهار باد اصلی و غیره نقش بسته است.
بعضی از دانشمندان مسیحی در تلاش برای به حداقل رساندن اشارات جملۀ ایرنائوس، معتقدند که فقط ایرنائوس این عقیده را داشته است. بنابراین، او را به عنوان فردی تنها، منزوی و نوآور که قصد ورود به قلمروهای جدید و غیر قابل توصیف دارد، معرفی میکنند. نظریه چهار لایه بودن انجیل که به ما رسیده است، بوسیله ایرنائوس ابداع شد.
اما، آیا این رویکرد نوآورانۀ ایرنائوس با واقعیت مطابقت دارد؟ در واقع، خیر. زیرا ملاحظات متعددی دربارۀ آن وجود دارد که شک برانگیز هستند:
۱. نوشته های خود ایرنائوس. هنگامی که ایرنائوس در نوشتههایش از انجیل چهارلایهای سخن میگوید، به اینکه یک ایدۀ جدید ارائه میدهد یا از خواننده میخواهد یک مفهوم جدید را در نظر بگیرد، اشارهای نمیکند. برعکس، وی به گونهای سخن میگوید که گویا خواننده این اناجیل مشابه را میشناسد. وی خیلی طبیعی و بدون تأسف دربارۀ این اناجیل سخن میگوید. بهطور خلاصه، ایرنائوس همانند کسی که برای نخستین بار از جایگاه معنوی این کتب دفاع میکند، نمینویسد.
۲. معاصران ایرنائوس. این عقیده که ایرنائوس تنها بوده است، منجر به پرسش های فراوانی می شود، یعنی اینکه در پایان قرن دوم نویسندگان دیگری نیز وجود داشتند که این اناجیل چهارگانه را به عنوان نوشته هایی منحصربفرد تأیید کرده اند. نمونه هایی از این دست عبارتند از قطعۀ موراتوریان، کلمنت اهل اسکندریه و تِئوفیلوس اهل انطاکیه. به نظر ایرنائوس تنها کسی نیست که بر این باور است که کلیسا ۴ تا انجیل داشته است.
علاوه بر این، باید اناجیل اربعه نوشته تاتیان را هم یک هم آهنگی بین چهار انجیل نوشته شده در سال ۱۷۰ میلادی در نظر گرفت. اناجیل اربعه نه تنها به ما نشان میدهد که این چهار انجیل شناسایی شده و مورد استفاده بودند، بلکه به ما نشان میدهد که این اناجیل آنقدر موثق بودهاند که هم آهنگ سازی آنها را تضمین کند. با توجه به آنچه گفته شد، چرا یک فرد باید به خود زحمت بدهد و کتابهایی را که موثق نبودند، با هم مطابقت دهد؟ اگر این کتابها موثق نبودند، پس تناقض بین آنها چه اهمیتی دارد.
۳. اسلاف ایرنائوس. گرچه اسناد و شواهد قبل از ایرنائوس وضوح کمتری دارد، اما باز هم می توان نشانه های تعهد به انجیل چهارگانه را یافت. برای مثال، نوشتۀ ژوستین شهید در سال ۱۵۰ میلادی به جمع “اناجیل” [2] اشاره میکند و در توصیف این اناجیل در یک جا اشاره میکند که “این کتابها به وسیله رسولان عیسی مسیح و افرادی که از او پیروی میکردند، تنظیم شدهاند”. [3] از آنجا که این لحن حداقل نشان دهندۀ دو انجیل نوشته شده به وسیلۀ رسولان و حداقل دو انجیل نوشته شده به وسیله همراهان رسولان است، در نتیجه طبیعی است که به عنوان مرجع اناجیل چهارگانۀ ما شناخته شود [4].
این واقعیت تأیید میکند که ژوستین به هر سه انجیل هم نظر استناد میکند [5] حتی به نظر میرسد بهطور مستقیم به انجیل یوحنا استناد کرده است”همچنین مسیح فرمود، تا دوباره متولد نشوی، وارد پادشاهی آسمان نخواهی شد ).[6]این واقعیت هم که ژوستین مربی تاتیان (فردی که هم آهنگ سازی بین چهار انجیل را انجام داد) بود، دلیل دیگری است که وی فکر کند یک انجیل چهارگانه در دست داشته است.
در پایان میتوان گفت که دلایل قانع کننده ای برای رد این نظریه وجود دارد که ایرنائوس مبدع کانُن انجیل چهارگانه است. نه تنها همتایانش چنین نظری ندارند، بلکه این دیدگاه بین افراد قبل از او نیز وجود داشت. بنابراین، ما باید این احتمال را در نظر بگیریم که ایرنائوس فقط زمانی حقیقت را میگوید که اذعان میکند انجیل چهارگانه چیزی بود که به او تحویل داده شد.
[1] Haer. 3.11.8.
[2] 1 Apol. 66.3.
[3] Dial. 103.
[4] G. Stanton, “The Fourfold Gospel,” NTS 43 (1997): 317–346.
[5] E.g., Dial 100.1; 103.8; 106.3-4. Koester, Ancient Christian Gospels, 38, declares that the citations in Justin “derive from written gospels, usually from Matthew and Luke, in one instance from Mark.”
[6] 1 Apol. 61.4.
[7] Haer 3.1.1.