ویدیوئی را با وحشت در سکوت تماشا میکنید. دیلِن روف[1]را روی صحنه میبینید که لباس سرهمی نارنجی پوشیده و سرد و بیروح خیره شده است. در همان حال صدای اعضای خانوادههایی را میشنوید که او در جلسۀ دعای کلیسای عمانوئیل AME[2] به قتل رساند. آنها در اتاق دادگاه هستند و از طریق یک دوربین مداربسته با او صحبت میکنند. قتلها همین چند روز پیش اتفاق افتادند. یادبود آنها در حال برنامهریزی است. درد و رنج را بهوضوح در صدای این خانوادهها میشنوید.
اما آنها با کلمات رحمت و فیض با دیلِن روف صحبت میکنند. به جای خشم و نفرت، بخشش را به او پیشنهاد میکنند.
بسیاری از آنچه میدیدند در حیرت بودند. واقعا بسیار حیرتآور است و اصلا آسان نیست. من میترسم در این عصرِ ویدئوهای کوتاه و تغییر محتوای فیسبوک و توییتر، عادت کنیم چنین رویدادهایی را پر رنگ جلوه دهیم، اما نتوانیم تمام آنچه را که تماشا میکنیم درک و ارزیابی کنیم. ما باید به آهستگی پیش برویم تا بفهمیم برای ادامۀ راه و پیشنهاد بخشش به چه چیزهایی نیاز داریم. در حقیقت بسیاری از ما این داستان را پشت سر گذاشتهایم، اما اعضای خانواده و جامعۀ عمانوئیل AME نتوانستند. این تراژدی همیشه در حافظۀ آنها باقی خواهد ماند.
آنها مسیر بخشش را برگزیدهاند اما قبول کنید این مسیر بسیار پر هزینه، دشوار و طولانی است.
بخشش هزینه دارد
بخشش ارزان یا آسان به دست نمیآید. گناهکار همواره با هزینۀ بالایی آن را به دست میآورد. در برخی موارد، هزینههای دائمی به بار میآورد. طرفین خطاکار باید سختی بسیار بکشند و منتظر باشند از نظر جسمی، احساسی یا معنوی آزار ببینند، به جای آنکه در انتظار انتقام از سوی طرفین آزاردیده باشند. مسیحیان باید از مسیح الگو بردارند، او با شورشگران گناهکار رو به رو شد و با این وجود رنج بسیار کشید و مرد تا ما بخشیده شویم و با خدا صلح کنیم.
ما بهراستی قدردان کار عیسی هستیم، اما باید به خاطر داشته باشیم که این کار او سبب شد آن زخمها تا ابد روی بدنش بمانند. همیشه یاد و خاطرۀ آن هزینۀ سنگین بخشیده شدن ما در وجود او باقی میماند.
پس این موضوع کمی تکراری است که به کلیسای عمانوئیل AME اشاره کنیم و بگوییم کسانیکه بیعدالتی شدیدی را تجربه کردهاند باید آن را فراموش کنند و به جای خشم و عصبانیت، ببخشند.
در واقع خشم واکنش طبیعی و ذاتی نسبت به اشتباه و گناه کسی است. به آخرین واکنش خود فکر کنید، آیا سودی داشت یا از آن برداشت اشتباه شد؟ فیلم “ربودهشده[3]” بسیار مشهور است، اما نه به این دلیل که شخصیت اصلی فیلم تصمیم میگیرد ببخشد و با کسانیکه دخترش را ربودهاند آشتی کند، بلکه چون خشمگین میشود و انتقام خونینی از آنها میگیرد. در بسیاری از تراژدیها مانند تیراندازی اخیر به نیروی دریایی در چاتانوگا، تنسی[4]ما حتی برای لحظهای پلک نمیزنیم و فریاد انتقام از عاملان آن را سر میدهیم.
پس وقتی با موقعیتی رو به رو هستیم که قربانی انتقام نمیگیرد، بسیار متعجب میشویم. وقتی کسی تصمیم میگیرد ببخشد، میبینیم متحمل هزینههای زیادی میشود.
در طول تاریخ، کلیسای سیاهپوستان بیشتر از هر جامعه دیگر در آمریکا متحمل هزینه شده است. هرگز نباید این بخشش را کماهمیت بپنداریم. بلکه باید از لحظه لحظۀ چنین چیزی حیرت کنیم و شکرگزار باشیم.
بخشش طولانی و دشوار است
گر چه خبر چارْلْستون دیگر پر رنگ نیست، اما هرگز از ذهن کسانیکه شخصا آن را تجربه کردند پاک نمیشود. ما کاری که آنها انجام دادهاند را تحسین میکنیم، آن را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذاریم و بعد به سراغ موضوع دیگری میرویم. اما کلیسای عمانوئیل AME مجبور است هر روز به روح بخشش ادامه دهد.
بخشش بهآسانی به دست نمیآید و بهآسانی تداوم نمییابد، بلکه مستلزم تلاشی مداوم و هر روزه و دیدن هر روزۀ زخمهای بیعدالتی و تصمیم به فشردن عمیقتر آنها در فیض است به جای آنکه تمایل به خشم و انتقام وجود داشته باشد. این حجم از انتقام و خشم با گذشت زمان در ذهن ما کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد.
اما به سرعت به چنین چیزی نمیرسیم، بهخصوص وقتی زخمها عمیقاند. به همین دلیل بیشتر شبیه یک ماراتن است نه دوی سرعت. بعضی مسیرها دشوارتر از بقیه هستند. گاهی به ارتفاعات میرویم تا در مقابل بادها ایستادگی کنیم. وقتی عزیزانتان بهدلیل تنفر نژادپرستانه از زندگی شما میروند، بخشش طولانی مدت و خستهکننده خواهد بود. فریادِ “تا کی ای خداوندا؟” از سوی بسیاری از آمریکایی-آفریقاییها ناشی از آن همه تلاش برای حفظ ایمان به خداوند است، وقتی به نظر میرسد تا پایان این مسابقه راهی بس طولانی مانده است.
حساب بانکی
مثال خانوادۀ قربانیان چارْلْستون یک سنگ محک نیست که بر اساس آن استدلال کنیم آیا امروزه نژادپرستی واقعا مهم است؟ یا کدام طرح و نقش روی پرچم کنفدراسیون[5] باشد؟ در مقابل باید با فروتنی به این موضوع احترام گذاشت و با دقت به آن توجه کرد. این مثال باید ما را تشویق کند که ابتدا به خودمان بنگریم، هزینههای سنگینِ نشان دادنِ فیض به دیگران را متحمل شویم، بهخصوص به کسانیکه بیشترین صدمه را به ما زدهاند.
خوشبختانه حساب بانکیِ فیض ما خالی نیست، بلکه بسیار پر است. زیرا کسی حاضر بود بیشترین هزینه را بپردازد، پیش از اینکه هر یک از ما بتوانیم یا بخواهیم که آن را پرداخت کنیم ( دوم قرنتیان ۹:۱۸). باشد که این فداکاری منجر به تفکرات بیشتر، سخنان بیشتر و اعمال بیشتر، از فیض خریداریشده توسط مسیح، از ما به جهان اطرافمان شود.
[1] دیلِن استورم روف، نژادپرست آمریکایی است که بهدلیل تیراندازی در کلیسای چارلستون و قتل ۹ نفر از اعضای این کلیسای سیاهپوست به تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۵ در ایالت کارولینای جنوبی دستگیر و محکوم شد.
[2] در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۵، تیراندازی ضد سیاهپوستان در چارلستون، کارولینای جنوبی رخ داد که در آن ۹ آمریکایی-آفریقاییتبار در جلسه دعا و مطالعه کتاب مقدس در کلیسای اسقفی عمانوئیل آفریقایی کشته و دهها نفر زخمی شدند.
[3] Taken مجموعه ای از فیلمهای اکشن فرانسوی به زبان انگلیسی است، که با فیلم Taken در سال ۲۰۰۸ شروع شد و توسط تهیه کننده لوک بسون و فیلمنامهنویس آمریکایی رابرت مارک کامن ساخته شد.
[4] در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۵، محمد یوسف عبدالعزیز به دو تأسیسات نظامی در چاتانوگا، تنسی تیراندازی کرد. او ابتدا به یک مرکز استخدام تیراندازی کرد، سپس به یک مرکز نیروی دریایی ایالات متحده رفت و به تیراندازی ادامه داد، تا جاییکه توسط پلیس با اسلحه کشته شد. چهار تفنگدار دریایی در دم جان باختند.
[5] پرچم کنفدراسیون که بهعنوان نماد نفرت محکوم میشود، همچنان در میان برتریطلبانِ سفیدپوست و جنوبیهایی که آن را میراث خود میدانند، محبوب است. این پرچم که به «ستارهها و میلهها» معروف است، یک ستاره سفید برای هر ایالت کنفدراسیون روی پسزمینه آبی و سه راهراه، دو قرمز و یک سفید نشان میداد. از پرچم اتحادیه متمایز بود. اما از دور اینطور بهنظر نمیرسید و در هیاهوی نبرد، تشخیص این دو از هم سخت بود. این امر در نبرد اول ماناساس در ژوئیه ۱۸۶۱ و در طی درگیریهای دیگر مشکلات بزرگی ایجاد کرد، زیرا برخی از سربازان اشتباها به رفقای خود شلیک کردند.