۵ دلیل برای سکوت کردن

در فرهنگ مدرن به سکوت خیلی بهاء نمی‌دهند. وقتی به ارتباط برقرار کردن می‌رسیم، به نظر می‌رسد به کمیّت بیشتر از هر چیزی بهاء می‌دهیم و در دنیای دیجیتال ما، خیلی راحت‌تر می‌شود‌ صدایمان را به یک ناهنجاری اضافه کنیم. اخیراً دربارۀ کتابی می‌خواندم که معتقد بود در عصر دیجیتال نوشتن در حال پیشی گرفتن از خواندن است.

پست الکترونیک (ایمیل)، نرم افزار‌های چَت، پادکست و یا هَش تگ کردن، در عصری زندگی می‌کنیم که پر از سر و صداها است، و نه سکوت.

کلیسا به عنوان اعلام کننده وفادار

البته، حرف زدن از کارهای اصلی مسیحیت است. طیف وسیعی از دلایل کتاب مقدّسی برای سخن گفتن به جای سکوت کردن وجود دارد (برای مثال، مزامیر ۳:۳۲، ۲۲:۳۵، ۲:۳۹؛ ارمیا ۱۹:۴؛ متی ۳۱:۲۰؛ لوقا ۴۰:۱۹؛ اعمال رسولان ۹:۱۸). از همه مهم‌تر، ما قرار است انجیل را تا انقضای عالم اعلام کنیم (متی ۱۹:۲۸-۲۰). پولس می‌پرسد: چگونه بدون اینکه کسی موعظه کند، [انجیل] را بشنوند؟ (رومیان ۱۴:۱۰).

با این حال، من می‌خواهم در اینجا روی روش‌هایی که کتاب مقدّس به مردم نشان می‌دهد تا سکوت کنند و برکاتی که سکوت با خود می‌آورد، تمرکز کنم.

پنج دلیل کتاب مقدّسی برای سکوت کردن

۱. اطاعت

به زبان ساده، اگر برای گوش دادن سکوت نمی‌کنید، نمی‌توانید اطاعت کنید. این نه تنها در یک سطح فیزیکی، بلکه در سطح روحانی نیز حقیقت دارد. کتاب مقدس به‌طور نمادین، قلب‌های ما را با آنچه که بر زبان می‌آوریم، پیوند می‌دهد (متی ۳۴:۱۲؛ لوقا ۴۵:۶). در شرح بیشتر این استعاره، فقط زمانی که قلبمان را ساکت می‌کنیم، آمادگی شنیدن را داریم ـ تا دستور خدا را دریافت کنیم ـ و از آن اطاعت کنیم.

موسی در حالی که بنی‌اسرائیل را به اطاعت از تمام فرامین خدا دعوت می‌کند، این ایده را در یکی از سخنان خود مورد تأکید قرار می‌دهد (تثنیه ۱:۲۷-۱۰). این الزام ریشه در هویت آنها به‌عنوان قوم خدا دارد: که دیگر برده نبودند، بلکه میراث دار خودِ خداوند بودند (۹:۳۲). موسی با نصیحتی شدید الحن، یک علامت تعجب روی سخن خود می‌گذارد: ای اسرائیل ساکت باش و بشنو! (۹:۲۷)

بنابراین، فرامین خدا و اطاعت ما به وسیلۀ سکوتی روحانی با هم آمیخته می‌شوند. و به‌طور معکوس، عدم ‌اطاعت، غوغای گناه درون است، که همان انکار قلب ما از هویت ما در مسیح می‌باشد. این اصلی کلی نه فقط برای قوم خدا، بلکه برای تمام خلقتِ او، حتّی دیوهاست (مرقُس۲۵:۱؛ لوقا۳۵:۴).

۲. خویشتن‌داری

سکوتِ آمیخته با اطاعت به معنای خویشتن‌داری است که ثمرۀ روح‌القدس می‌باشد (غلاطیان ۲۲:۵-۲۳). اطاعت و خویشتن‌داری، تفکیک ناپذیر امّا از یکدیگر متمایز هستند. از یک سو عدم سکوت به فقدان خویشتن‌داری خیانت می‌کند که در غیر این صورت سبب وفاداری می‌شود. (خروج ۲:۵-۳). کتاب مقدّس هشدار می‌دهد که احمقانه حرف زدن فقط شما را به دردسر می‌اندازد و نشانۀ نادانی است (خروج ۱۲:۱۰-۱۴؛ امثال ۲۳:۱۲). راه حل عملی و کتاب مقدّسی برای کسی که مانند یک احمق عمل می‌کند، سکوت خود شخص است «دستانت را بر زبانت بگذار» (امثال ۳۲:۳۰).

از سوی دیگر، سکوت کردن، اشتیاق ما را برای انتظار و خدمت دیگران در محبّت نشان می‌دهد (پیدایش ۲۱:۲۴؛ ایوب ۲۱:۲۹؛ افسسیان ۲۹:۴). همچنین، سکوت عامل فروبرنده خشم است (مزامیر ۴:۴). سکوت گواهی است بر تبدیل ما که با چشم دوختن به امیدمان در خداوند مشکلات و سختی را تحمل می‌کنیم (۲۶:۳-۲۹). همچنین، سکوت برای ارزیابی دقیق دستورالعمل‌های روحانی مفید است (اوّل قرنتیان ۲۹:۱۴-۳۰) و زیرکانه بدون سر فرودن آوردن در مقابل وسوسه‌های جهان، تعامل می‌کند (مزامیر ۳۹:۱؛ امثال ۲۳:۲۱).

۳. حیرت

پرستش خدا در سکوت کامل ممکن است. یکی از زیباترین پارادوکس‌های کتاب مقدّس آن است که در خاموشی و بدون استفاده از کلمه‌ای می‌توان آشکارا دربارۀ جلال خدا سخن گفت. ما می‌توانیم خدا را در بهت و حیرت خود محترم بشماریم. ما به‌صورت او آفریده شده‌ایم. بنابراین، در حالی که هر مخلوق دیگری فقط ساکت است، ما در سکوت متواضعانۀ خود او را جلال می‌دهیم. کتاب مقدّس مملو از مثال‌هایی دربارۀ سکوت آمیخته با ترس و احترام است که نتیجۀ حیرت در مقابل اوست.

این نوع از سکوت، به دو روش عمل می‌کند که هر دو روش می‌توانند قوم خدا را برکت بدهند. از یک سو، وقتی ما مسیحیان با عمق تأثرات گناهکارانه که در مقابل یک خدای قدّوس انجام داده‌ایم، کنار می‌آییم، پولس می‌گوید که به راستی زبان‌های آنها باید «بسته شود» (رومیان ۱۹:۳). سکوت تنها پاسخ ممکن در مقابل قدّوسیت خدا و داوری آینده است (صفنیا ۷:۱؛ زکریا ۱۲:۲؛ میکا ۱۶:۷). از سوی دیگر، ما باید در برابر کفارۀ باورنکردنی خدا که در رستگاری به قومش وعده داده شده است (اشعیا ۱:۴۱، مقایسه کنید با لوقا ۲۰:۱) و کار آشتی دادن عیسی مسیح (اعمال رسولان ۱۸:۱۱؛ ۱۲:۱۵) سکوت کنیم. سکوت حتّی در پرستش جمعی، جایی که کلیسا برای ملاقات با خدا جمع می‌شود، احترام درخور به او را فراهم می‌کند (حبقوق ۲۰:۲).

۴. آرامش

به‌عنوان حیرتی در پرتور نجات خدا، سکوت ثمرۀ برکت یافته‌ای از آرامش است که در خدا داریم. دانستن این که خدا، خدای ماست، ما را تشویق می‌کند «سکوت کنیم» (مزامیر ۱۰:۴۶). حتّی در مواجه با عدم اطمینان و رنج، نویسنده مزمور می‌گوید: ”جان من فقط در حضور خدا آرام می شود، زیرا نجات من از جانب اوست … و امیدم به اوست“ (مزامیر ۱:۶۲-۵). حتّی طبیعت هم خالق خود را می‌شناسد و با فرمان او آرام می‌شود، درست مانند زمانی که عیسی توفان را آرام می‌کند (مرقُس ۳۹:۴). وقتی بنی‌اسرائیل با دریای سرخ از یک سو و ارتش مصر از سوی دیگر مواجه شدند، موسی به‌طور غیرقابل تصوری به اسرائیل فرمان سکوت می‌دهد «خداوند برای شما می‌جنگد و لازم نیست شما هیچ کاری بکنید» (خروج ۱۳:۱۴-۱۴). پس فقط با امیدی استوار در خدا و نجات اوست که ممکن است ترس را کنار بگذاریم. سکوت ما می‌تواند نمایانگر و مشوق آرامش در او باشد.

۵. حکمت

اغلب اوقات، هنگامی که دربارۀ حکمت صحبت می‌کنیم، دربارۀ حرف زدن فکر می‌کنیم تا به‌طور معمول مشاوره بدهیم. امّا بسیاری از اوقات، حکمت باید در جهت عکس عمل کند. بخصوص در کتاب ایوب، ما تنش بین میل به نصیحت و نیاز به سکوت را می‌بینیم. زیاد شدن نصیحت‌های دوستان ایوب هیچ فایده‌ای نداشت (۲۴:۶؛ ۱۳:۱۳، ۱۹؛ ۳۱:۳۳، ۳۳). اوج حکمت نصیحت آنان در ۱۳:۲ نشان داده می شود: ”و آنها هفت شبانه روز در کنار او بر زمین نشستند و هیچ کدام با او حرفی نزدند، زیرا دیدند که درد او بسیار زیاد است“ (مقایسه کنید با ۵:۱۳).

سکوت به‌عنوان شکلی از حکمت در امثال سلیمان نیز به کرّات تشویق می‌شود. سکوت می‌تواند به شیوه‌ای حکیمانه مانع پر حرفی شود (۱۹:۱۰) و نشان دهندۀ دانایی باشد (۱۲:۱۱؛ ۲۷:۱۷). این بخشی از تعامل حکیمانه است (۱۱:۲۹ مقایسه کنید با عاموس ۱۳:۵). سکوت آن قدر قدرتمند است که حتّی باعث می‌شود، یک احمق را دانا بشمارند (۲۸:۱۷)

کلیسا به عنوان شاهدی ساکت

سکوت کردن فقط بخشی از چگونگی اطاعت ما و جلال دادن پادشاه نیست (ایوب ۱۰:۳۶-۱۲). همچنین، با تندی در شنیدن و کُندی در گفتن به دیگران برکت می‌دهیم (یعقوب ۱۹:۱). بنابراین، سکوت یک فضیلت ناگفته است، بخشی از کار کلیسا و شادمانی مسیحیان است.

خیلی بیشتر می‌توان دربارۀ این موضوع صحبت کرد، امّا اکنون زمان کاربرد عملی ]سکوت[ است.

این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.