مدت طولانی است که در این فکر هستم که چرا این همه تعالیم غلط و بعضا خندهدار وارد کلیسای ایرانی شده است. چطور ممکن است بعضی نتوانند ببینند که چقدر این تعالیم دور از کلام خدا هستند، چه برسد به این که این قدر هم طرفدار داشته باشند!
خیلی چیزها دست به دست هم میدهند تا این تجاوز حال حاضر معلمین دروغین، بطور ویژهای خطرناک شود.
در این مقاله کوتاه صحبتی از جی. سی. رایل را به همراه نظر شخصی خود با شما در میان میگذارم تا شاید برای شناخت معلمین دروغین کمکی باشد.
جی. سی. رایل الهیدان و واعظ برجسته قرن نوزدهم در کتاب خود “هشدار به کلیساها” به هشت ویژگی یا علائم در جهت بروز و رواج بدعت و تعلیم غلط در کلیسا اشاره میکند.
ویژگی اول: حرارت و تعصب غیر قابل انکاری در بعضی از این معلمین دروغین وجود دارد که خیلی آن را خلوص نیت میبینند و با خود میگویند: حتما این شخص دارد حقیقت را میگوید!
ویژگی دوم: از نظر علمی و دانشی، در این افراد ظاهر فوق العاده الهیاتی وجود دارد که خیلی تصور میکنند که کسی با این علم و دانش حتما میداند چه میگوید و این فرد حتما میتواند راهنمای خوبی باشد!
ویژگی سوم: در این زمانه گرایش و تمایل زیادی به آزادی افکار و آزادی در پژوهش وجود دارد و خیلی دوست دارند برای تحقق یافتن و اثبات عقیده و نظر مستقل خود به هر چیز نو و تازهای که حتی سابقهای هم نداشته ایمان بیاورند.
ویژگی چهارم: تمایل و اشتیاق شدید و همهگیری وجود دارد برای اینکه خیرخواه و نیک اندیش به نظر بیاییم، که همین باعث میشود خیلی خجالت بکشند که به کسی بگویند در اشتباه است.
ویژگی پنجم: در تعداد زیادی از این معلمین دروغین، گفتن نصف حقیقت رایج است. آنها بی وقفه و بطور مداوم اصطلاحات و عبارات کتاب مقدسی را در مفهومی غلط و مغایر با کتاب مقدس استفاده میکنند.
ویژگی ششم: در این تعالیم غلط، میل و عطش مریض گونهای برای پرستشی نمایشی، پر از احساسات، تشریفاتی و پر شور و هیجان وجود دارد.
ویژگی هفتم: یک آمادگی غیر منطقی و نابخردانهای وجود دارد که هر کسی هر چیزی را ماهرانه و با چرب زبانی بهطور مهربانانه بگوید عدهای آن را میپذیرند و به آن ایمان میآورند. گویا فراموش کردهاند که شیطان خود را به شکل فرشته نور ظاهر میکند (دوم قرنتیان ۱۴:۱۱).
ویژگی هشتم: یک ساده لوحی و زودباوری و زود فریبی در میان مسیحیان وجود دارد که به نظر هر بدعت و بدعتگذاری که فقط ظاهرا موجه به نظر بیاد شانس آن را خواهد داشت که عدهای به او ایمان بیاورند. جالب اینجاست که هر کس هم مخالفتی با این بدعتها کند به منافق و جفا کننده کلیسا و یا کوته فکر تبدیل میشود.
همه اینها علائم مختص به زمانه ما است. من کسی را که اینها را هر روز میبیند ولی انکار میکند به چالش میکشم و در برابر او میایستم چون حقیقت کلام خدا در خطر است. این علائم سعی در نشان دادن خطر این تعالیم غلط در زمانه ما را دارند. آنها به ما نشان میدهند که بیشتر از پیش ما احتیاج داریم تا با صدای بلند فریاد بزنیم: گول ظاهر این معلمین دروغین را نخورید!
دعای من این است که کلیسای ایرانی در سراسر دنیا تعلیم درست را دریابد چون برای زندگی پر برکت مسیحی و رشد روحانی، تعلیم صحیح بسیار حیاتی است.
روی حقیقت بمانیم حتی به بهایی سنگین.