ارادۀ خدا چیست و چگونه به آن پی ببریم؟

«لهذا ای برادران، شما را به رحمتهای خدا استدعا می‌کنم که بدنهای خود را قربانی زندۀ مقدس پسندیدۀ خدا بگذرانید که عبادت معقول شما است و همشکل این جهان مشوید، بلکه به تازگیِ ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیدۀ کامل خدا چیست.»

منظور رسالۀ رومیان ۱۲:‏۱-‏۲ این است که کل زندگی باید به «عبادت روحانی» تبدیل شود. آیۀ ۱: «بدنهای خود را قربانی زندۀ مقدس پسندیدۀ خدا بگذرانید که عبادت معقول شما است.» از دیدگاه خدا، هدفِ زندگی همۀ انسانها چیزی جز این نیست که مسیح را به اندازۀ قدر و منزلتش ارج نهند. عبادت یعنی اینکه با تمامی فکر و دل و جسممان خدا و همۀ آنچه خدا در عیسی برای ما است را ارج نهیم. می‌شود به گونه‌ای زندگی کرد و به گونه‌ای محبت ورزید که گویای چنین ارج نهادنی باشد. می‌شود به گونه‌ای به کار و پیشه مشغول بود که ارزش واقعی خدا را نشان دهد. اگر قادر نیستید این ارزش را جلوه دهید، یعنی که باید شغلتان را تغییر دهید، چرا که اگر جز این باشد حقیقت آیۀ ۲ آن‌طور که باید در زندگی‌تان تحقق نخواهد یافت.

پولس در آیۀ ۲ به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان زندگی را به عبادت تبدیل نمود. ما باید تبدیل شویم، باید که تبدیل شویم. نه اینکه فقط رفتار ظاهری‌مان تغییر کند، بلکه احساسات و طرز فکر ما، یعنی ذهن ما، باید عوض شود. آیۀ ۲: «به تازگیِ ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید.»

آنچه که هستید بشوید

ایمانداران به مسیح عیسی قبلاً با خون او خریداری شده‌اند و خلقتی تازه در مسیح هستند. «اگر کسی در مسیح باشد، خلقت تازه‌ای است» (دوم قرنتیان ۵:‏۱۷). حال، باید آن کسی شویم که هستیم. «پس خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید تا فطیر تازه باشید، چنان که بی‌خمیرمایه هستید» (اول قرنتیان ۵:‏۷).

«تازه را پوشیده‌اید که به صورت خالق خویش تا به معرفتِ کمال تازه می‌شود» (کولسیان ۳:‏۱۰). شما در مسیح تازه گشته‌اید و اکنون روز به روز از نو در حال تازه شدن هستید.

حال، تمرکز ما بر بخش آخرِ آیۀ ۲ می‌باشد، یعنی هدف از تازگی ذهن: «همشکل این جهان مشوید، بلکه به تازگیِ ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید [حال به هدف رسیده‌ایم] تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیدۀ کامل خدا چیست.» پس به معنای واژۀ «ارادۀ خدا» می‌پردازیم و اینکه چگونه ارادۀ خدا را تشخیص دهیم.

دو گونه ارادۀ خدا

در کتاب‌مقدس، عبارت «ارادۀ خدا» از دو معنای واضح و کاملاً متفاوت برخوردار است. ما باید از هر دو معنا آگاه باشیم و مشخص کنیم کدام‌یک از آنها در رومیان ۱۲:‏۲ مد نظر است. در واقع، برای درک یکی از عظیم‌ترین و پیچیده‌ترین مقوله‌ها در کتاب‌مقدس، مهم است که از تفاوت میان دو معنای «ارادۀ خدا» آگاه باشیم، بدین معنی که خدا حاکم بر همۀ امور است، با این حال، بسیاری از چیزها را تأیید نمی‌کند. به عبارتی، خدا وقوع برخی اموری را که خود مقدّر فرموده است تأیید نمی‌نماید. یعنی خدا برخی از اموری را که خودش بانیِ آن است منع می‌کند و به برخی اموری حکم می‌کند که خودْ سدِ راه آنها می‌گردد. به عبارتی، تناقض این مقوله چنین است: از یک نظر، ارادۀ خدا بر این است که بعضی امور واقع شوند، از نظر دیگر، اراده‌اش نیست که آن رویدادها به وقوع پیوندند.

۱. ارادۀ مقدّرِ خدا یا ارادۀ مطلق

باید به آن آیاتی از کتاب‌مقدس مراجعه کنیم که موجب می‌گردند در مورد ارادۀ خدا این‌گونه بیندیشیم. نخست، بخشهایی را بررسی می‌نماییم که «ارادۀ خدا» را چنین توصیف نموده است که بر همۀ رخدادها کنترل مطلق دارد. یکی از واضح‌ترین مثالها در این مورد زمانی است که عیسی در باغ جتسیمانی دعا کرد و از ارادۀ خدا سخن گفت. او در انجیل متی ۲۶:‏۳۹ می‌فرماید: «ای پدر من، اگر ممکن باشد، این پیاله از من بگذرد، لیکن نه به خواهش من، بلکه به ارادۀ تو.» در این آیه، ارادۀ خدا به چه چیز اشاره می‌کند؟ به نقشۀ مسلم خدا که در ساعات آینده عملی می‌گشت. اعمال رسولان ۴:‏۲۷-‏۲۸ را به یاد آورید: «فی‌الواقع، بر بندۀ قدوس تو عیسی، که او را مسح کردی، هیرودیس و پنطیوس پیلاطس با امتها و قومهای اسراییل با هم جمع شدند تا آنچه را که دست و رأی تو از قبل مقدّر فرموده بود به‌جا آورند.» پس «ارادۀ خدا» این بود که عیسی جان دهد. این تدبیر او بود، مشیّت او بود و قرار نبود که این مشیّت تغییر یابد. پس عیسی سر فرود آورد و فرمود: «خواهش من این است، اما تو آنچه بهترین است به انجام رسان.» این ارادۀ مطلق خدا است.

و این نکتۀ بسیار مهم را فراموش نکنید که گناه انسانها نیز در این ارادۀ مطلق قرار داشت. هیرودیس، پیلاطس، سربازان و سران یهود، همگی، در تحقق ارادۀ خدا، که همانا مصلوب نمودن پسرش بود، گناه ورزیدند (اشعیا ۵۳:‏۱۰). بنابراین، امیدوارم این مطلب برایتان کاملاً روشن باشد که خدا خود اراده می‌کند اموری به وقوع پیوندند که از آنها بیزار است.

از رسالۀ اول پطرس نمونه می‌آوریم. پطرس در اول پطرس ۳:‏۱۷ می‌نویسد: «اگر ارادۀ خدا چنین است، نیکوکار بودن و زحمت کشیدن بهتر است از بدکردار بودن.» به بیان دیگر، شاید ارادۀ خدا بر این باشد که مسیحیان به سبب نیکوکاری رنج کشند. منظور خدا از این رنج کشیدن آزار و جفا دیدن است. اما جفا رساندن به مسیحیانی که سزاوار آن نیستند گناه است. پس باز هم خدا گاه اراده می‌کند رویدادهایی گناه‌آلود واقع شوند. «اگر ارادۀ خدا چنین است، نیکوکار بودن و زحمت کشیدن بهتر است.»

پولس در رسالۀ افسسیان ۱:‏۱۱ خلاصه‌ای کلی از این حقیقت را ارائه می‌دهد: «که ما نیز در وی [مسیح] میراث او شده‌ایم، چنان که پیش معین گشتیم بر حسب قصد او که همۀ چیزها را موافق رأی ارادۀ خود می‌کند.» ارادۀ خدا به معنی حاکمیت مطلق خدا بر همۀ رویدادها است. آیات بسیاری در کتاب‌مقدس چنین تعلیم می‌دهند که مشیّت خدا در عالم هستی از کوچک‌ترین اجزای طبیعت تا تصمیمات انسانها را در بر می‌گیرد. حتی یک گنجشک هم بدون ارادۀ پدر آسمانیِ ما به زمین نمی‌افتد (متی ۱۰:‏۲۹). «قرعه در دامن انداخته می‌شود، لیکن تمامی حکم آن از خداوند است» (امثال سلیمان ۱۶:‏۳۳). «تدبیرهای دل از آنِ انسان است، اما تنطّق زبان از جانب خداوند می‌باشد» (امثال سلیمان ۱۶:‏۱). «دل پادشاه مثل نهرهای آب در دست خداوند است، آن را به هر سو که بخواهد برمی‌گرداند» (امثال سلیمان ۲۱:‏۱).

نخستین معنی ارادۀ خدا این است: خدا در حاکمیتش همۀ امور را در کنترل دارد. ما این را «ارادۀ مطلق» یا به عبارتی «ارادۀ مقدّرِ» او می‌نامیم. این اراده‌ای است که نمی‌توان آن را تغییر داد و همواره عملی خواهد شد. «با جنود آسمان و سَکنۀ جهان بر وفق ارادۀ خود عمل می‌نماید و کسی نیست که دست او را بازدارد یا او را بگوید که چه می‌کنی» (دانیال ۴:‏۳۵).

۲. ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا

حال، به بررسی معنای دیگرِ «ارادۀ خدا» در کتاب‌مقدس می‌پردازیم که می‌توانیم آن را «ارادۀ حکم‌کننده» بنامیم. ارادۀ خدا آن چیزی است که به ما حکم می‌کند و از این اراده می‌توان نااطاعتی کرد و در انجامش کوتاهی نمود، اما ارادۀ مقدّرِ خدا را چه باور داشته باشیم چه نداشته باشیم انجامش می‌دهیم، حال آنکه، می‌شود در به‌جای آوردن ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا قصور نمود. برای نمونه، عیسی فرمود: «نه هر که مرا خداوند خداوند گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آن که ارادۀ پدر مرا که در آسمان است به‌جا آورد» (متی ۷:‏۲۱). همه ارادۀ پدر او را به‌جا نمی‌آورند. از این‌رو، عیسی فرمود: «همه داخل ملکوت آسمان نمی‌گردند» چرا؟ زیرا همه ارادۀ خدا را به‌جا نمی‌آورند.

پولس در رسالۀ اول تسالونیکیان ۴:‏۳ چنین می‌گوید: «این است ارادۀ خدا، یعنی قدوسیتِ شما، تا از زنا بپرهیزید.» این یک نمونۀ صریح و مشخص از چیزی است که خدا به ما حکم می‌نماید: قدوسیت، تقدیس شدن، پاکیِ جنسی. این ارادۀ حکم‌کنندۀ او است، اما آه که بسیاری از آن اطاعت نمی‌کنند.

سپس پولس در رسالۀ اول تسالونیکیان ۵:‏۱۸ می‌نویسد: «در هر امری شاکر باشید که این است ارادۀ خدا در حق شما در مسیح عیسی.» در اینجا، باز هم با جنبه‌ای مشخص از ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا رو‌به‌روییم: «در هر امری شاکر باشید.» اما بسیاری این ارادۀ خدا را به‌جا نمی‌آورند.

یک نمونۀ دیگر: «و دنیا و شهوات آن در گذر است، لکن کسی که به ارادۀ خدا عمل می‌کند تا به ابد باقی می‌ماند» (اول یوحنا ۲:‏۱۷). همه تا به ابد باقی نمی‌مانند، برخی باقی می‌مانند و برخی نمی‌مانند. چرا چنین است؟ زیرا برخی ارادۀ خدا را به‌جا می‌آورند و برخی به‌جا نمی‌آورند. پس، از این نظر، ارادۀ خدا همواره به انجام نمی‌رسد.

بنابراین، از این آیه‌ها و بسیاری دیگر از آیات کتاب‌مقدس چنین نتیجه می‌گیرم که به دو طریق می‌توان دربارۀ ارادۀ خدا سخن گفت. هر دو شکل صحیح هستند و مهم است که آنها را درک نماییم و باور داشته باشیم. یکی را می‌توانیم ارادۀ مقدّرِ خدا (یا ارادۀ مطلق او) بنامیم و دیگری را ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا. چه باور داشته باشیم چه نداشته باشیم، ارادۀ مقدّرِ خدا همواره عملی خواهد شد، اما از ارادۀ حکم‌کنندۀ او می‌توان قصور نمود، چیزی که هر روز اتفاق می‌افتد.

ارزش این حقایق

قبل از اینکه این حقایق را به رومیان ۱۲:‏۲ ربط دهم، بگذارید بگویم که این دو حقیقت تا چه اندازه ارزشمندند. وقتی عمیقاً لطمه دیده یا فقدانی عظیم را تجربه کرده باشیم، هر دو گونه اراده کاملاً با نیاز ما همخوانی دارند و کارسازند. از یک نظر، ما احتیاج داریم خاطرجمع باشیم که خدا در کنترل می‌باشد و قادر است همۀ دردها و از دست دادن‌ها را با هم برای خیریت من و خیرت همۀ آنانی که او را دوست دارند به کار گیرد. از سوی دیگر، ما احتیاج داریم بدانیم که خدا با ما همدردی می‌نماید و از اصلِ گناه یا درد و رنج خشنود نیست. هر دو نیاز ما با ارادۀ مقدّر و ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا کاملاً همخوانی دارند.

برای نمونه، اگر در دوران بچگی با شما به شدت بدرفتاری شده باشد و حال کسی از شما بپرسد که «آیا فکر می‌کنید این ارادۀ خدا بوده است؟» شما می‌توانید به شیوه‌ای که کتاب‌مقدس تعلیم می‌دهد پاسخی دهید که با کتاب‌مقدس مطابقت داشته باشد. می‌توانید بگویید: «خیر، ارادۀ خدا این نبوده است، زیرا او حکم می‌کند که انسانها بدرفتار نباشند، بلکه یکدیگر را محبت نمایند. خشونت و بدرفتاری حکم خدا را زیر پا می‌گذارد و او را غضبناک و محزون می‌سازد (مرقس ۳:‏۵). اما، از سوی دیگر، بله، این ارادۀ خدا بود (ارادۀ مطلق او)، چرا که صدها راه وجود می‌داشت که بتواند مانع از این عمل گردد، اما به دلایلی که هنوز کاملاً درک نمی‌کنم مانع از آن نشد.»

در این موقعیت و در راستای این دو اراده، شما به دو چیز نیاز دارید: یکی، خدایی که آن‌قدر قدرتمند و مقتدر باشد که این موقعیت را به خیریت شما برگرداند و دیگری خدایی که قادر باشد با شما همدردی نماید. از یک سو، مسیح پادشاه اعظم و حاکم مطلق است و چیزی خارج از ارادۀ او روی نمی‌دهد (متی ۲۸:‏۱۸). از سوی دیگر، مسیح کاهن اعظمی پر از رحمت است که با ضعف و درد ما همدردی می‌نماید (عبرانیان ۴:‏۱۵). روح‌القدس هر زمان که اراده کند بر ما و گناهمان غلبه می‌کند (یوحنا ۱:‏۱۳؛ رومیان ۹:‏۱۵-‏۱۶) و هر زمان که اراده کند خاموش و محزون و غضبناک می‌گردد (افسسیان ۴:‏۳۰؛ اول تسالونیکیان ۵:‏۱۹). ارادۀ مطلق او مغلوب‌ناپذیر است، ولی غم‌انگیز است که ارادۀ حکم‌کننده‌اش می‌تواند زیر پا گذاشته شود.

ما به هر دو حقیقت نیازمندیم، به درک هر دو ارادۀ خدا نیازمندیم، نه فقط برای اینکه کتاب‌مقدس برایمان قابل فهم باشد، بلکه تا به هنگام رنج و سختی محکم به خدا بچسبیم.

رسالۀ رومیان ۱۲:‏۲ به کدام اراده اشاره می‌نماید؟

حال، منظور رومیان ۱۲:‏۲ کدام اراده است؟ «همشکل این جهان مشوید، بلکه به تازگیِ ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیدۀ کامل خدا چیست.» بدون شک، پولس به ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا اشاره می‌کند. برای این گفته‌ام دست‌کم دو دلیل دارم. یکی اینکه، مقصود خدا این نیست که ما جلوتر از زمان از ارادۀ مطلق او باخبر گردیم. «چیزهای مخفی از آنِ یهوه خدای ما است و اما چیزهای مکشوف تا به ابد از آنِ ما» (تثنیه ۲۹:‏۲۹). اگر می‌خواهید از جزییات ارادۀ مقدّرِ خدا در آینده باخبر شوید، پس خواهان ذهنی تازه نیستید، بلکه گوی بلورینی برای پیشگویی می‌خواهید. نام این تبدیل و اطاعت نیست، بلکه پیشگویی و غیبگویی است.

عبارت «تا شما دریافت کنید» دلیل دیگری است که معتقدم ارادۀ خدا در رومیان ۱۲:‏۲ ارادۀ حکم‌کننده است نه ارادۀ مقدّر. این عبارت حاکی از آن است که ما باید با ارادۀ خدا موافق باشیم و مطیعانه آن را به‌جای آوریم. ولی در واقع نباید گناه را تأیید کنیم یا به آن تن دهیم، حتی اگر آن گناه جزیی از ارادۀ مطلق خدا باشد. پولس در رومیان ۱۲:‏۲، تقریباً، همان حقیقتی را بیان می‌کند که رسالۀ عبرانیان ۵:‏۱۴ بدان اشاره می‌نماید: «غذای قوی از آنِ بالغان است که حواس خود را به موجب عادت ریاضت داده‌اند تا تمیز نیک و بد را بکنند» (به همین حقیقت در رسالۀ فیلیپیان ۱:‏۹-‏۱۱ توجه نمایید.) مقصود آیۀ نامبرده این است که ارادۀ نهان خدا را، یعنی آن اراده‌ای که خدا آن را قطعاً‌ به انجام خواهد رساند، کاوش نکنید، بلکه ارادۀ مکشوف خدا را تشخیص دهید، همان اراده‌ای که می‌بایست آن را به‌جای آوریم.

سه مرحلۀ شناخت و انجام ارادۀ مکشوف شده خدا

شناخت و انجام ارادۀ مکشوف شده خدا، که همانا ارادۀ حکم‌کنندۀ او است، شامل سه مرحله می‌باشد. هر سه مرحله نیازمند برخورداری از ذهنی تازه است که روح‌القدس به آن قدرت تشخیص می‌بخشد.

نخست اینکه، ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا، با اقتداری قطعی و مسلم، فقط در کتاب‌مقدس مکشوف گشته است و ما برای درک و پذیرش احکام خدا در کتاب‌مقدس به ذهنی تازه نیازمندیم. بدون ذهنی تازه، ما کتاب‌مقدس را تحریف می‌کنیم و در به‌جای آوردن احکام اساسی کوتاهی می‌ورزیم، احکامی همچون خودانکاری، محبت، پاکی و رضایت محض داشتن فقط در مسیح. ارادۀ مقتدرانۀ خدا، که به ما حکم می‌نماید، فقط در کتاب‌مقدس یافت می‌شود. پولس می‌گوید کتاب‌مقدس کلام الهام‌شده است و مسیحیان را «کامل و به جهت هر عمل نیکو آراسته» می‌کند (دوم تیموتائوس ۳:‏۱۶). نه فقط شماری کار نیک بلکه «هر عمل نیکو». آه که مسیحیان برای تأمل در کلام مکتوب خدا چقدر باید وقت و انرژی صرف کنند و وقف دعا شوند!

مرحلۀ دوم

مرحلۀ دوم از ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا این است که در موقعیتهای تازه‌ای که برایمان پیش می‌آید حقیقت کتاب‌مقدس را به کار بریم. ممکن است کتاب‌مقدس به روشنی به این موقعیتها اشاره کرده باشد و ممکن هم است نامی از آنها نبرده باشد. مثلاً، کتاب‌مقدس به شما نمی‌گوید با چه کسی ازدواج کنید، چه ماشینی سوار شوید، صاحبخانه باشید یا نه، به کجا سفر کنید، کدام گوشی همراه را انتخاب کنید، چه نوع آب پرتقالی را بنوشید و هزاران مورد دیگر.

نیاز ما ذهنی تازه است که ارادۀ مکشوف خدا در کتاب‌مقدس آن را شکل دهد و رهبری‌اش نماید. بدین‌گونه است که ما همه‌چیز را با ذهن مسیح می‌بینیم و می‌سنجیم و می‌توانیم تشخیص دهیم خدا از ما چه می‌طلبد. این امر با اینکه پیوسته سعی کنیم صدای خدا را بشنویم که به ما بگوید چه بکنیم و چه نکنیم بسیار تفاوت دارد. افرادی که سعی می‌کنند خود را به آن جهت سوق دهند که دایم منتظر شنیدن صدایی باشند زندگی‌شان با رومیان ۱۲:‏۲ مطابقت نخواهد داشت.

میان دعا کردن و زحمت کشیدن برای برخورداری از ذهنی تازه که تشخیص دهد چگونه کلام خدا را به کار گیرد و اینکه عادت کنید پیوسته از خدا بخواهید برای انجام هر کاری مکاشفه‌ای تازه به شما عطا کند یک دنیا تفاوت وجود دارد. پیشگویی احتیاج به تبدیل و دگرگونی ندارد. هدف خدا این است که ذهن ما تازه گردد، طرز فکری تازه و سنجشی تازه مهم است نه فقط به دست آوردن اطلاعاتی تازه. هدف او این است که حقیقت کلام مکشوفش ما را تبدیل و تقدیس کند و آزادمان نماید (یوحنا ۸:‏۳۲؛ ۱۷:۱۷). پس دومین مرحله از ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا این است که با برخورداری از ذهنی تازه تشخیص دهیم کتاب‌مقدس در موقعیتهای تازۀ زندگی چه کاربردی دارد.

مرحلۀ سوم

سومین مرحله از ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا این است که ما بسیاری از کارهایمان را عمدی و خودآگاهانه انجام نمی‌دهیم. شمار وسیعی از زندگیها بدین‌گونه است. به جرأت می‌گویم که دست‌کم نود و پنج درصد از اعمال و رفتار شما از پیش تعیین شده نیستند. بیشتر افکار و نگرشها و اعمال شما خودجوش هستند و از درونتان لبریز می‌گردند. عیسی فرمود: «زبان از زیادتیِ دل سخن می‌گوید. مرد نیکو از خزانۀ نیکوی دل خود چیزهای خوب برمی‌آورد و مرد بد از خزانۀ بد چیزهای بد بیرون می‌آورد. لیکن به شما می‌گویم که هر سخن باطل که مردم گویند حساب آن را در روز داوری خواهند داد» (متی ۱۲:‏۳۴-‏۳۶).

چرا این را جزیی از ارادۀ حکم‌کنندۀ خدا می‌نامم؟ به یک دلیل. زیرا احکامی چون: خشم مگیر، مغرور مباش، طمع مورز، نگران مباش، حسود مباش، غبطه مخور و چیزهایی از این قبیل که خدا حکم می‌نماید، هیچ‌یک، اعمالی از پیش تعیین شده نیستند. خشم، غرور، طمع، نگرانی، حسادت و غبطه خوردن، همگی، ناخودآگاه و ناخواسته از دل برمی‌خیزند و همین اعمالند که ما را گناهکار می‌سازند. چنین رفتار و کرداری حکم خدا را زیر پا می‌گذارند.

بنابراین، آیا واضح نیست که زندگی مسیحی فقط یک تکلیف اصلی دارد؟ به تازگیِ ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید. ما به دل و فکر تازه نیاز داریم. درخت را نیکو کنید تا میوۀ نیکو به بار آورد (متی ۱۲:‏۳۳). بزرگ‌ترین کلنجار همین است. خدا شما را به همین فرا می‌خواند. شما به قوت خودتان نمی‌توانید این‌گونه زندگی کنید. شما به مسیح نیازمندید که برای گناهان شما جان داد و به روح‌القدس نیازمندید تا شما را به حقیقتی رهنمون سازد که مسیح را برافرازد و شما را آن‌قدر فروتن کند که حقیقت را پذیرا شوید.

خود را به این حقیقت بسپارید. خود را در کلام مکتوب خدا غوطه‌ور کنید، ذهن خود را با آن سیراب سازید و دعا کنید روح مسیح شما را چنان تازه گرداند که آنچه از شما لبریز گردد نیکو و پسندیده و کامل باشد، این است ارادۀ خدا.

این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.