فیلیپ پِین ۳۶ سال بر روی موضوع نقش زنان در خانه و کلیسا مطالعه و کار کرده است. پس میتوان گفت که این اثر، “مرد و زن، یک در مسیح؛ مطالعۀ تفسیری و الهیاتی نامههای پولس”، حاصل جمعبندی یک عمر مطالعه است و شاهکار نویسنده به شمار میرود. کسانی که با آثار پِین آشنا هستند، میدانند که او یک برابرگرا است، و در اینجا او با تمام توانش برای مطالعۀ تمام متون اصلی پولس از دیدگاه برابرگرایانه تلاش میکند. رویکرد پِین با رویکرد ویلیام وِب متفاوت است، زیرا ویلیام وِب مطالعۀ متون اصلی با دیدگاه نقش مکمل زن و مرد را تأیید میکند، اما بر اساس اصول معنا شناختیِ مسیر خودش استدلال میکند که کاربرد متن کتاب مقدس باید فراتر از کلمات موجود در آن باشد. پِین هرگز به نقطهنظرات وِب اشاره نمیکند و در عوض مدعی است که متن کتاب مقدس از همان آغاز از دیدگاه برابرگرایانه پشتیبانی کرده است. پس از نظر پِین نیازی به رجوع به منابعی فراتر از متن کتاب مقدس نیست. او از این نظر یک برابرگرای غیر متداول است، زیرا فکر میکند خواندن صرفِ کتاب مقدس، تفسیر او را تأیید میکند.
بسیاری از مباحث مطرحشده توسط پِین در این کتاب چیز جدیدی نیست و نشاندهندۀ استدلالهایی است که او و برخی دیگر در طول سالها مطرح کردهاند. از سوی دیگر، دلایل متعددی در حمایت از این فرضیه ارائه شده است. بنابراین، وقتی پِین به این نتیجه میرسد که شواهدی که از دیدگاه او حمایت میکنند (به اندازۀ یک بهمن، قوی است)، (صفحۀ ۴۶۲)، نباید تعجب کنیم. بررسی نمونههایی از برخی استدلالهای ارائهشده توسط او میتواند مفید باشد. بر خلاف فرهنگ یونانی و یهودی در عصر پولس، دیدگاه او نسبت به زنان، مترقیتر بود. بنابراین به بیان پِین، پولس دیدگاه برابرگرایانهای که در پیدایش ۲-۱ آمده و بقیۀ قسمتهای کتب عهد عتیق بیان شده است را برای خود اتخاذ کرد. غلاطیان ۲۸:۳ برابری زن و مرد در مسیح را اعلام میکند و این متن را نمیتوان فقط به مبحث رستگاریشناسی محدود کرد. از اِعلام جسورانۀ پولس در غلاطیان، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی زیادی ناشی میشود. برابری بنیادین زوجهای متأهل توسط اول قرنتیان ۷ تأیید شده است. افسسیان ۲۲:۵-۳۳ به هیچ وجه با این موضوع در تضاد نیست؛ چرا که متن، تسلیم یکدیگر شدن را تعلیم میدهد (افسسیان ۲۱:۵). علاوه بر این، کلمۀ kephalē به جای “اقتدار داشتن بر دیگری” به معنای “مرجع بودن” است.
احتمالا بیشترین بخشهای این کتاب بر روی مطالعات پِین در مورد اول قرنتیان ۱۱:۲-۱۶ و ۳۴:۱۴-۳۵ متمرکز است. موضوعی که در این کتاب نمایان میشود، بحث طولانی پِین در مورد این موضوع است که آیا پولس به روبنده/شال اشاره میکند یا بحث او نیاز زنان به پوشاندن موهای روی سرشان است. پِین از گزینۀ دوم با چندین استدلال پشتیبانی میکند. وقتی صحبت از اول قرنتیان ۳۴:۱۴-۳۵ میشود پِین معتقد است که این بخش، یک بخش ضمیمهای است. بنا بر گفتۀ پِین، متن باید ضمیمهای باشد، زیرا سنت ادبی غربی، اگر آیات بخشی از متن اصلی بود، آنها را بعد از آیۀ ۴۰ قرار نمیداد. علاوه بر این، علامت نقل قول (دو نقطۀ موازی افقی در حاشیه، ۲۳۲) در کتاب مقدس خطی کُدِکس واتیکانوس برای متون ضمیمهای به کار رفته است. پِین همچنین برای پشتیبانی از ضمیمهای بودن این بخش به کتاب مقدس کُدِکس فُلدِنسیس و نسخۀ خطی ۸۸ نیز استناد میکند.
دیدگاه پِین در مورد اول تیموتائوس ۱۱:۲-۱۵ بحث جدیدی را مطرح نمیکند، هر چند او دوباره برخی از سخنان قبلی خود را تکرار میکند. زمان حال در جملۀ (اجازه نمیدهم) در ۱۲:۲ به یک ممنوعیت موقت اشاره دارد. پیوند عجیب “تعلیم دادن” و “مسلط شدن” به معنای یک ایدۀ منسجم واحد است. پولس زنان را از تصدی نابجای اختیاراتی که به آنها عطا نشده است، منع میکند. کلمۀ “زیرا” در ۱۳:۲ دلیلی برای این نیست که زنان نباید تعلیم دهند، بلکه مثالی را ارائه میدهد. مهمتر از همه، فریب خوردن حوا در اینجا مربوط به زنان حاضر در افسس است که تعالیم نادرست ارائه میکردند (۱۴:۲). محدودیتهای پولس در مورد زنان هرگز برای تمام زنان نبود، بلکه به موقعیت ویژهای اشاره میکرد که زنان، بدعتی را تبلیغ میکردند. وعدۀ نجات از طریق زاییدن فرزندان به نجاتی اشاره دارد که از طریق تجسد به ما عطا شده است (۱۵:۲).
پِین شجاعانه از آرمان برابرگرایانه دفاع میکند. بسیاری از مباحث او از سوی مکملگرایان قابل پذیرش است. به عنوان مثال، مکملگرایان هم اعتقاد دارند که مردان و زنان در مسیح برابر بوده و بهطور کامل در تصویر الهی سهیم هستند. در حالی که برخی معتقدند غلاطیان ۲۸:۳ پیامدهای اجتماعی دارد، مکملگرایان دربارۀ ماهیت این تاثیرات با پِین اختلاف نظر جدی دارند. دفاع طولانی پِین از اشاره به “مو” به جای شال یا روبنده در اول قرنتیان ۲:۱۱-۱۶ به نظر من بسیار جذاب است. با این حال، دیدگاه یک نفر در مورد این موضوع، چیزی دربارۀ این که آن شخص از مکملگرایان یا برابرگرایان است را نشان نمیدهد. مکملگرایان حتی ممکن است موافق باشند که اول قرنتیان ۳۴:۱۴-۳۵ یک بخش ضمیمهای است، (البته ادامۀ مطلب را دنبال کنید) و دیدگاه خودشان در مورد نقشهای مرد/زن را از متون دیگر استخراج کنند.
پِین امیدوار است که دیگران هم با کتابش موافق باشند، اما خیلی بعید است. رویکرد (بهمن) او گاهی اوقات این احساس را منتقل میکند که به جز سینک آشپزخانه همه چیز را برای حمایت از دیدگاهش پیش میکشد. گمان میکنم همۀ ما در مناظره طرفدار یکی از طرفین هستیم، اما فهرست مکرر تمام دلایلی که پِین برای حمایت از دیدگاه خودش بارها مطرح میکند، معمولا مبالغهآمیز به نظر میرسد، بهویژه به این دلیل که برخی از دلایل ارائهشده توسط او چندان قوی نیستند. پِین در تفسیر اول تیموتائوس ۱۱:۲-۵ مرتکب اشتباهات واژگانی، دستوری و تفسیری میشود. بنابراین به نظر من مخالفتهایی که علیه دیدگاه برابرگرایانه در مقالۀ قبلی من مطرح شد، همچنان پابرجاست.[۱]
احتمالا باید به موضوع دیگری نیز بپردازیم. مخاطبان ممکن است پس از مطالعۀ بحث پِین در مورد اول قرنتیان ۳۴:۱۴-۳۵ با خودشان فکر کنند شواهدی که از ضمیمهای بودن متن حمایت میکند، بسیار چشمگیر است. اما شواهد پِین به ندرت آنقدر که او نشان میدهد قوی هستند. مخاطبِ بیخبر؛ ممکن است تشخیص ندهد که این آیات در هیچ یک از نسخههای خطی حذف نشده است. پیتر هِد اخیرا در انجمن ادبیات کتاب مقدس (نیو اورلئان، ۲۰۰۹) این بحث را مطرح کرد که علامت نقل قول در قرن شانزدهم اضافه شده است. در هر صورت این آیات در متن کُدِکس واتیکانوس گنجانده شده است. دیدگاه پِین نسبت به فُلدِنسیس و نسخۀ خطی ۸۸ هم قابل بحث است. هر چقدر هم کسی چنین شواهدی از خودش بسازد، باز هم بهسختی میتوان این شواهد را پذیرفت. پِین و برخی دیگر مثل او فکر میکنند که غیر ممکن است کاتبان آیات را جابهجا کنند، اما استدلال من این است که یک کاتب ممکن است این کار را انجام داده باشد تا وحدت بحث در مورد نبوت را حفظ کند.
باید از پِین بهخاطر لحن کتابش تشکر کرد، زیرا او با کسانی که با آنها مخالف است منصفانه و محترمانه رفتار میکند (هر چند که نسبت به این موضوع بسیار حساس است)! علاوه بر این، مکملگرایان از مشاهدۀ دیدگاه والای او نسبت به کتاب مقدس خوشحال خواهند شد. گمان من این است که کتاب پِین تاثیر بزرگی نخواهد داشت. اکثر گفتههای او تازگی ندارد و برداشتهای برابرگرایانهاش قانعکننده نیست. مطمئنا او برخی را متقاعد خواهد کرد، چرا که امروزه بسیاری در فرهنگ ما بهشدت خواهان برابرگرایی هستند اما این در دنیای علمی، همچون یک بهمن، سر و صدا به پا نخواهد کرد. بیشتر شبیه یک روز بارانی معمولی در پورتلند، اورگان است.