چگونه خدمت رسالتی موثر را در رویارویی با فرهنگ قرار دهیم؟

بسیاری از مسیحیان پیش از کُنستانتین[1]مورد آزار‌ و ‌اذیت قرار گرفتند، چون تنها، معدود و غریبه بودند، و در عین حال به‌خصوص به ‌سرعت در مراکز شهری رشد کردند. برای مثال به فصلی از کتاب «جوش‌ و‌ خروش بیمارگونۀ کلیسای اولیه» نوشتۀ اَلِن کْرایدِر به ‌نام «رشد غیر محتمل کلیسا» مراجعه کنید.

این را رویارویی رسالت موثر با جامعۀ روم نامیده‌­اند.

هم دلخوری، هم تمایل، هم رویارویی و هم متقاعدسازی وجود داشت. مسیحیت با فرهنگ، سازگاری نیافت تا طرفداران بیشتری به ‌دست آورد، اما نمی­‌خواست به‌ عنوان یک گروه کوچک و منزوی هم بماند. مسیحیت با فرهنگ رویارویی داشت و از آن انتقاد می­‌کرد و ایمان‌داران از چنین‌ چیزی اذیت می‌­شدند، اما در عین حال ایمانِ بسیاری را متقاعد ساخت و هر روز تعداد بیشتری را به‌ خود جذب کرد.

چه چیزی می‌توانیم یاد بگیریم؟

بدیهی است جوامع غربی مسیحیت را بیش از حد منزوی و اندک می­‌دانند و تصور می­‌کنند به‌زودی همین تعداد کم هم از دولت‌ها، مراکز علمی-آموزشی و شرکت‌های تجاری جدا می‌شوند و به‌ طرق مختلف به حاشیه رانده می­‌شوند.

چه درسی از کلیسای اولیه بگیرم تا بتوانم رویارویی رسالتی موثری داشته باشم؟

اول، باید از این تفکر بپرهیزیم که شهادت صادقانه به ‌معنای رشد سریع و انفجاری است (اگر فرمول خدمت را به‌درستی دریافت کنیم) یا در بلند ‌مدت با ثمرات یا تاثیرات کم رو به افول می‌گذارد. پطرس در (11:2-12) ابتدا چکیده­ای از پویاییِ مهم رسالت به ما ارائه می‌­دهد و در یک جمله به ‌ما می­‌گوید، برخی در بیرون از کلیسا آنها را متهم کرده‌­اند و آزار می­‌دهند و برخی هم کارهای خوب آنها را می‌­بینند و خدا را جلال می­‌دهند.

دوم، باید از شبیه‌­سازی یا سخت‌گیری پرهیز کنیم. در حقیقت کسانی هستند که به‌منظور جلب هزاران نفر، کاری می­‌کنند مسیحیت را آکنده از جنبه‌­های ناخوشایند و پر مسئولیت جلوه ندهند. کسانی هم هستند که اصرار دارند هر تلاشی برای تطبیق جنبه‌­های بشارت­‌گرایی با اشتباهات و تمایلات خاص فرهنگی کار اشتباهی است. با این وجود گریگوری اهل نیسا در پیشگفتار کتاب «تعالیم بزرگ» اصرار دارد که شما نمی­‌توانید برای یک چند خداپرست یا یک یهودی استدلال‌های یکسانی بیاورید. شما باید انجیل را برای هر کدام از آنها به‌ شکل متفاوتی توضیح دهید. پس ما نیز باید چنین کنیم.

در اینجا ۵ مورد از محتویات رویارویی رسالتی را مشخص می­‌کنیم:

۱- یک عذرخواهی عمومی، چه در سطح بالا و چه در سطح خیابان

کلیسای اولیه دفاعیه­‌های عمومی کارآمدی ارائه داد (مانند ژوستین شهید، ترتولیان، اُریجن، نویسندۀ رساله به دیاَگنتوس و آگوستین). ما نباید یک دفاعیۀ کاملا منطقی ارائه دهیم بلکه دفاعیۀ ما باید فرهنگی باشد. آگوستین فرهنگ بی‌­دینی یا کفر را کاملا تئوری نقد می­‌کند. او از باورهای ظاهرا انحصاری مسیحیان دفاع کرد، از جمله: “باورها و زندگی‌های ما به‌ هیچ‌ شکلی ساختار اجتماعی را تضعیف نمی­‌کنند بلکه آن را تقویت و مستحکم می­‌سازند. در حقیقت شما هرگز جامعه­‌ای را نخواهید داشت که دوست‌ دارید داشته باشید، اگر به چند خدا معتقد باشید”.

اما علاوه بر تئوری سطح بالای انتقادی، باید دفاعیه‌­های سطح پایین هم وجود داشته باشد. ما باید نشان دهیم وعده­‌هایی که فرهنگ سکولار در ارتباط با هدف، رضایت، آزادی و هویت می‌دهند، محقق نمی­‌شوند. ما به انفجار دفاعیه‌­های “رویدادها” نیاز داریم یعنی به داستان‌های ژرف و عمیق، در دسترس و بسیار متنوعِ کسانی‌که با مسیح برخورد داشته‌­اند و زندگی‌شان به‌واسطۀ انجیل متحول شده است. همچنین به مجموعه کتاب‌های قابل دسترس نیاز داریم که بیان‌گر “منطق ژرفِ” جنسیتِ مسیحی باشند.

در نهایت دفاعیه‌­های عمومی در جامعۀ پسا‌مسیحی باید حاوی توبۀ عمومی از کوتاهی‌های کلیسا در گذشته و حال باشند.

۲- یک ضد فرهنگ

مانند کلیسای اولیه ما باید یک نوع دیگر از جامعه با ویژگی‌های متعدد داشته باشیم:

  • چند ‌قومیتی جذاب باید از مشخصه‌­های ما باشد. مسیحیت متنوع‌­ترین قومیت و فرهنگ دنیا را داراست. این یک عامل بسیار مهم برای اعتبار مسیحیت است. با این وجود کلیسای غرب غالبا فرهنگ خود را چند ‌قومیتی نمی‌­داند. سخنگوهای مردمی کلیساها باید گروه‌های مختلف نژادی باشند.
  • ما باید در مدنیت و ایجاد پل ارتباطی با مخالفین خودمان پیشگام باشیم. اولین مسیحیان به‌شدت مورد آزار ‌و ‌اذیت قرار گرفتند و اعدام شدند، اما کلیسا راه بخشش و عدم تلافی را پیش‌ گرفت. در هیچ کجای غرب، مسیحیان با این موضوع مواجه نیستند، اما بسیاری از افراد حتی به انتقادهای کلامی با حمله و تحقیر واکنش نشان می­‌دهند. مسیحیان باید صلح­‌آور باشند نه آن که منتقدان را تحقیر کنند و در محفل مسخره‌کننده‌ها بنشینند (مزمور ۱:۱).

 ما باید به سخاوت، دستگیری از فقرا و تعهد به عدالت در جامعه شهره شویم. کلیسا باید به عنوان نهادی اصلی شناخته شود که برای سامان‌دهیِ جوامع فقیر و حاشیه‌نشین با دولت و شرکت‌های تجاری همکاری می­‌کند تا حامی منافع آنها باشد.

  • ما باید به تقدس متعهد شویم و ضد فرهنگِ روابط جنسی باشیم. کلیسای امروز نباید صرفا حامی اخلاقیاتِ سنتیِ جنسی مردم خود باشد، بلکه باید یاد بگیرد از فرهنگ‌های دروغین که زیربنای رفتارها و نگرش‌های جنسی جامعه را می‌سازند انتقاد کند.

۳- حضور وفادارانه در خدمت

کلیسای امروز باید آموزۀ میل به خدمت را در اختیار مسیحیان قرار دهد تا ایمان آنها را با کارشان ادغام کند. این حضور وفادارانه در زمینه‌­های خدمت و رسالت کمک می­‌کند تا به اصلاحاتی در کاپیتالیزِم (احیای اعتماد به بازارهای مالی از طریق خودسامانی) و به اصلاحات سیاسی (احیاء نه‌تنها میانه‌­روی بلکه دو ‌حزب­‌گرایی) و اصلاحات آکادمیک، رسانه‌­ای، هنری و فناوری برسیم.

۴- یک موضع و رویکرد بشارتی

هیچ‌ نوع معرفی انجیل و بشارت‌ دادنی وجود ندارد که با هر نوع فرهنگی متناسب باشد، زیرا هر فرهنگی باید به روش قابل فهمی مبانی گناه و رستگاری را ارائه دهد.

انجیل از طریق “تحقق واژگون” با سایر مذاهب و جهان­بینی‌­ها ارتباط می­‌گیرد، یعنی عمیق‌ترین خواسته­‌های فرهنگ را به ‌جا می‌آورد اما این کار را فقط با نقض ابزارهای دو‌ حزب­‌گرایی و بت‌پرستانه‌­ای انجام می­‌دهد که تمام دنیا برای برآورد خواسته‌های خود از آنها استفاده می­‌کنند.

کلیسای امروز باید راه‌های زیادی برای معرفی انجیل به فرهنگ ما و زیرگروه‌های مختلف خودش پیدا کند. این کار نباید صرفا از طریق موعظه باشد بلکه هر مسیحی باید یاد بگیرد ایمان خود را در تمام زندگی‌­اش علنی نشان دهد.

۵- شکل­‌گیری مسیحیت در عصر دیجیتال

کلیسای اولیه در بحبوحۀ فرهنگِ کفر و بی­‌دینی از مردم، مسیحیانی فعال و پر تکاپو ساخت. مسیحیان چیزهای دیگری را به پول، جنسیت و سایر چیزها ترجیح دادند. اَلِن کْرایدِر خاطر‌نشان می­‌کند که مسیحیان اولیه با سه ‌سال تعلیمات کلیسای جامع، “قدرت اجتماع، روابط خود و پرستش عمیق” به این تمایز دست یافتند.

کلیسای امروز نیز با همین چالش‌ها روبه‌روست. در میانۀ یک فرهنگ سکولار با روایت‌های خاص خود (مانند “باید با خود صادق باشید” یا “باید کاری را انجام دهید که شما را خوشحال می‌کند” و “هیچ‌ کس حق ندارد به دیگری بگوید چگونه زندگی کند”و… ) چطور مسیحیانی بسازیم که با روایت‌های کتاب‌مقدسی زندگی کنند؟ اما با چیز متفاوتی نیز رو‌به‌رو هستیم: فناوری ارتباطات. در عصر دیجیتال هر کسی می­‌تواند روزانه هزاران‌ سخن و صدها ایده دریافت کند که قدرت آنچه که در تعاملات رو ‌در‌ رو اتفاق می‌­افتد را تضعیف می­‌کنند. در چنین شرایطی چگونه می‌توانیم افرادی بسازیم که کاملا مسیحی باشند؟

 انجام این کار حداقل مستلزم بعضی ابزار است: ۱- ابزار جدید تعلیمی برای ارائه و معرفی تمامی مبانیِ حقایقِ مسیحی، طوری‌ که بر خلاف روایت‌های فرهنگ اخیر باشند (مثلا تو شنیده‌ای که می­‌گویند…، اما من به تو می­‌گویم… ). ۲- پرستشی که الگوهای قدیمیِ تجویز‌ شده را با الگوهای فرهنگی ادغام کند. ۳- استفادۀ فراوان از هنر داستان­‌گویی برای روایت داستان‌های مسیحی. ۴-تعالیم الهیاتی خادمین، مبلغین مذهبی و رهبران غیر روحانی برای انجام این روش‌های سازنده.


[1] امپراتور روم کُنستانتین کبیر ( 306-337میلادی(.

این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.