مسیحیان، ایماندارانی معترف هستند. ما معترف به حقایقی هستیم که خداوند آنها را بر ما در کلام خود آشکار کرده است. در تاریخ مسیحیت اعتقادنامهها و اعترافنامههای زیادی بر اساس نیاز کلیسا و جامعه مسیحی تنظیم شده است. قدیمیترین آنها اعتقادنامه رسولان است که بر خلاف اسم آن توسط رسولان مسیح نوشته نشده است و ریشه آن از همان قرون اولیه میلادی در بین کلیسا دیده میشود. بعد از اعتقادنامه رسولان میتوانیم به اعتقادنامه نیقیه در قرن چهارم، اعتقادنامه کلسدان در قرن پنجم، اعتقادنامه آتِناسیوس در قرن ششم اشاره کنیم که جز اعتقادنامههای مهم اولیه مسیحیان هستند. این اعتقادنامهها بیشتر تمرکز روی تثلیت و الوهیت مسیح داشتند.
اما در دوره اصلاحات از قرن شانزدهم به بعد اعتقادنامههای مهم دیگری نیز توسط مسیحیان پاک دین نوشته شد که اعتقادنامه وست مینستر یکی از شناخته شدهترین آنها است که توسط اصلاح طلبان در قرن هفدهم (۱۶۴۶ ـ ۱۶۴۷) توسط مجمع وست مینستر در لندن نوشته و تهیه شده است.
اما سالها قبل از اینکه اعتقادنامه وست مینستر نوشته شود، اصول سی و نه گانه توسط مجمع کلیسای انگلیکن انگستان، تحت نظر اسقف اعظم کانتِربری در قرن ششم در سال ۱۵۶۳ نوشته شده بود.
اصول سی و نه گانه در اصل همان اصول چهل و دو گانه است که توسط توماس کرنمر چند سال قبل نوشته شده بود. این اصول سی و نه گانه پایهای شد برای کتاب دعای عمومی که مهمترین اعتقادنامه و دستور عمل پرستشی پاکدینان در قرن شانزدهم و هفدهم بود. برای داشتن درک درست از دوره اصلاحات بین پاکدینان، مخصوصا در انگلستان، باید اول اصول سی و نه گانه را درک کرد. خیلی بهدرستی معتقد هستند که اعتقادنامه وست مینستر با الهام از اصول سی و نه گانه در جهت شرح و بسط بیشتر آن تهیه شده است.
اعتقادنامه وست مینستر اعتراف نامهای برای ارائه دادن یک استاندارد اعتقادی برای کلیسای انگلستان تهیه شده بود که بیشتر در کلیساهای مشایخی و پرزبیترین استفاده شود ولی امروزه خیلی از کلیساها و گروههای مسیحی از آن بهعنوان اساس و اعتقادنامه خود در کلیسا استفاده میکنند. تا حدی که می توان گفت اعتقادنامه وست مینستر امروز تاثیر بیشتری بیرون از انگلستان دارد تا داخل آن.
اساسا اعتقادنامه وست مینستر برای دفاع از الهیات صحیح کتاب مقدسی در تقابل با خیلی تعالیم نادرست زمان خود بوده است. این اعتقادنامه همچنین در دروهای خاص و در زمان سیاسی خاصی در قرن هفدهم نوشته شده که دانستن پیش زمینه تاریخی برای هر اعتقادنامهای مهم است. چون تاثیرات عمدهای بر نوع نگارش و تهیه دارند.
اعتقادنامه وست مینستر در اصل خود در سی و سه بخش به سی و سه موضوع کلیدی اشاره میکند و در جهت تفسیر و تعلیم، توضیحاتی ارائه میدهد. اما در سال ۱۹۰۳ کلیساهای مشایخی ایالات متحده امریکا دو فصل ۳۴ (روح القدس) و ۲۵ (انجیل محبت خدا و ماموریت) را اضافه کردند. این تعالیم کاملا از درون کتابمقدس بیرون آمدهاند و فرایض انسانی نیستند. به نوعی اعتقادنامه وست مینستر کاملا کتابمقدس محور و در آن به آیات کتاب مقدس فراوانی اشاره می شود.
باید در نظر داشت که اعتقادنامه وست مینستر مثل بقیه اعتقادنامهها به موضوعات کلیدی اشاره دارد ولی به همه موضوعات کتاب مقدسی اشاره نمیکند و در خیلی جاها سکوت معنی داری دارد که این اجازه را به مسیحیان میدهد تا همواره با تفکر و بحث سازنده در مسیر اصلاحات باشند.
به نوعی تم اصلی اعتقادنامهها و مخصوصا وست مینستر این است که به ما نشان دهد چقدر از درک درست مسائل الهی و کتابمقدسی دور یا نزدیک هستیم. ما ممکن است درک آکادمیک و دانش خوبی داشته باشیم ولی آیا الهیات ما تاثیری روی زندگی ما گذاشته است؟ آیا تعالیم ما در ادامه به عمل می رسد و کلام خدا به اطاعت ما ختم میشود؟
در زندگی مسیحی، آنچه در کلام خدا و در ساختار کلیسا تعلیم داده شده، همواره طالب واکنشی از طرف ما بوده است. در روایت انجیل ما حقایقی میشنویم که این حقایق چشم فرزندان خدا را باز میکند و تولید ایمان میکند. اما این ایمان همراه با عمل است. ایمان بدون عمل مُرده (یعقوب ۲۶:۲).
ما همواره در برابر کلامی که میشنویم مسئول هستیم چون خیلی جاها لازم است ما واکنش نشان دهیم. گاهی منفی و گاهی مثبت. برای مثال زمانی در برابر عمل به گناه باید منفی بود و آن را رد کرد و انجام نداد. و زمانی باید در برابر عمل نیکو مثبت بود و آن را پذیرفت و انجام داد.
خود مسیح در متی ۲۴:۷ میگوید: پس هر که این سخنان مرا بشنود و به آنها عمل کند، همچون مرد دانایی است که خانه خود را بر سنگ بنا کرد. یا در یوحنا ۱۷:۱۳ مسیح بعد از شستن پای شاگردان به آنها میگوید: اکنون که اینها را میدانید، خوشا به حالتان اگر بدانها عمل کنید.
بنابراین اعتقاداتی که در این اعتقادنامهها مخصوصا وست مینستر آماده نه صرفا بیان یک سری جملات تکراری هستند بلکه نکات کاربردی دارند و باید طبق آنها عمل شود.
چرا اعتقادنامه؟
کلمه “اعتقاد“ در زبان لاتین از کلمه کرِدو که معنی “من باور دارم“ می آید. اعتقادنامه اساسا یک بیانیه کوتاه ایمانی است.
برای مثال تمام اعتقادنامههایی که در مقدمه این نوشته ذکر شد، هر کدام بیانیهای برای اعلام باوری در جهت تایید یک حقیقت کتابمقدسی و یا مخالفت و رد باوری ضد کتاب مقدسی میباشند.
بنابراین وجود اعتقادنامه در کلیسا امری ضروری است تا در این عصر پست مدرن که هر کسی باورها و فرایض انسانی را حقیقت میداند و آنها را وارد کلیسا میکند، ما بتوانیم با پدران کلیسا همراه شویم و سنت عالی کلیسا را حفظ کنیم تا در خداترسی و در جهت حفظ تعلیم صحیح و اتحاد بدن مسیح (کلیسا) کوشا باشیم.
نکتهای که باید در نظر داشت این است که ما اول از همه در خود کتابمقدس اعتقادنامه و اعتراف نامه داریم. اولین آنها در تورات در تثنیه ۴:۶ میباشد که معروف به شِما است.
“بشنو ای اسرائیل: یهوه، خدای ما، خداوند یکتاست.”
این را قوم اسرائیل هر هفته در کنیسهها اعتراف میکردند.
همچنین نمونهای در عهد جدید توسط پولس در اول تیموتائوس ۱۶:۳ به شکل اعترافنامه نوشته شده:
به یقین که راز دینداری بس عظیم است:
او در جسم ظاهر شد،
به واسطه روح تصدیق گردید،
فرشتگان او را دیدند،
بر قومها موعظه شد،
جهانیان به ا ایمان آوردند،
و با جلال، بالا برده شد.
همانطور که میبینیم این دو آیه به نکات کلیدی ایمانی اشاره میکنند که در زندگی قوم خدا، باور و اعتراف به آنها مهم و ضروری بوده و است.
همچنین خود خداوند عیسی در انجیل متی فصل ۱۰ به شاگردانش میگوید تا او را اقرار و اعتراف کنند و هر کس ضد این عمل کند او نیز آن شخص را انکار خواهد کرد.
به دلیل وجود جفا در تاریخ مسیحیت، اعتراف نام مسیح از همان ابتدا مشکل ساز بود. ولی فارق از جفا و دشمنی دنیا ما باید اعتراف ایمان خود را نگاه داریم و هر روزه آن را اعلام کنیم. ما این کار را هم برای حفظ تعلیم درست و هم برای نشان دادن وفاداری خود به مسیح انجام میدهیم و این کار ضرورت دارد تا شهادتی باشیم برای دنیا.
نکته بعدی این است که عمل اعتراف به اعتقادنامه یا توبه نامه کابردی است. برای مثال:
اعتراف برای بخشش گناهان (یعقوب ۱۶:۵)
طریقی برای شناسایی فرزندان خدا (رومیان ۱۰:۱۰)
نشانه کار روح القدس در ایماندار (۱ قرنتیان ۳:۱۲)
اعلام امید مسیحیان (عبرانیان ۲۳:۱۰)
تقلید از کاری که خود مسیح کرد (۱ تیموتائوس ۱۳:۶)
یکی از فرضیاتی که درباره دوره اصلاحات و شکل گیری نهضت پروتستان وجود دارد این است که لوتر، کلوین و پاکدینان، کلا کلیسای کاتولیک روم را تحریم میکنند و یک چیز جدید اختراع میکنند! این فرضیه اشتباه است. چون جنبش اصلاحات از آنجایی که از اسمش هم مشخص است در پی اصلاح کردن است که طبیعتا یک بستری لازم است تا آن را اصلاح کند.
این اعتقادنامهها، یا بهتر بگوییم اعتراف نامهها، امروز اساس ایمان ما و یا در بعضی، حداقل، اساس باورشان را تشکیل میدهند. اما در خیلی به شکل کاربردی و عملی آن دیده نمیشود.
خیلی سخت است اگر بخواهیم برای مثال اعتقادنامه وست مینستر را در یک جمله خلاصه کنیم. چون این اعتقادنامه به موارد مختلفی از اعتقادات مسیحی اشاره دارد.
خیلی معتقد هستند که اعتقادنامه وست مینستر یک مجموعه آکادمیک میباشد و از نظر شبانی و کاربردی دچار نقص است. ولی موضوعات اعتقادنامه وست مینستر هم آکادمیک است و هم قلبی و چون با درون و قلب انسان کار دارد بنابراین مربوط به مسائل فردی و شبانی نیز میشود.
در زندگی یک مسیحی صرفا اعتقادات و الهیات مهم نیستند بلکه تاثیر آنها بر روی فرد و زندگی آن فرد مهم است. سر ما میتواند پُر از اطلاعات باشد و خیلی سر بزرگی داشته باشیم ولی دل ما کوچک و عمل ما ناقص باشد. این در ابتدا برای شبانان و رهبران کلیسا بهعنوان معلمین حائز اهمیت است و بعد برای همه مسیحیان. نقش اعتقادنامه در وهله اول صرفا دادن اطلاعات برای بالا بردن دانش ما یا یک نوع تکرار باطل و یک ورد و حتی در وهله اول برای جنگ و کوبیدن تعالیم اشتباه هم نیست. بلکه در وهله اول برای بکار گرفتن در زندگی در جهت رشد و بنای خود و جلال خدا است. همه چیز اول برای خدا و جلال خداست و بعد برای برکت ما از طریق شریک شدن آنها در مسیح.
بنابراین کلیسایی که اعترافنامه و اعتقادنامهای در جلسات خود اعلام میکند و با جمع اعضا آن را میخوانند باید در نظر داشته باشد که هدف مثل همیشه اول جلال خداست و ما با اطاعت و انجام آنچه در این اعتقادنامهها میشنویم میتوانیم خدا را جلال بدهیم.
یکی از بهرههایی که با خواندن اعتقادنامه به دست میآید این است که خواننده معاصر یاد میگیرد که چطور یک اعتراف ایمان، بیان و خوانده میشود. امروزه خیلی از کسانیکه از اعتقادنامه یا اعترافنامه استفاده میکنند اغلب از ریزه کاریها و فرقهای جزئی و ظریف آن ناآگاه هستند. وقتی ما چند نفر الهیدان را در اتاقی داشته باشیم با وجود اینکه همه معترف به یک اعتقادنامه هستند ولی بعد از چند ساعت بحث خواهیم دید که در چندین مورد نظرات مختلفی دارند.
اعتقادنامهها در کمترین حالت برای خواننده قرن بیست و یکم ایجاد فضای وسیعتر فکری میکند. این اعتقادنامه به خواننده کمک میکند تا درک وسیعتری نسبت به مسائل کلیدی مسیحی داشته باشد.
همچنین اعتقادنامههای این چنینی بدون محدود شدن در زمان ما را با مسیحیان قرون مختلف متحد میکنند و ما را در بحثهای آنها شریک میکنند.
خیلی از مسیحیان بر این باور هستند که اعتقادنامه های سنتی در کلیسا لازم نیستند و اغلب میگویند نیازی به اعترافنامه و یا اعتقادنامه نیست و فقط باید مسیح را داشت و بعضا کتابی جز کتابمقدس را هم قبول ندارند. لازم به ذکر است که اعتقادنامهها آموزنده و کاملا کتابمقدسی هستند و آنها خلاصهای از انجیل و تاریخ مسیحیت میباشند که ما را به سمت پرستش و جلال خدا تشویق میکنند.
یکی دیگر از نکات کاربردی همین اتحاد بین کلیسایی است. پولس در رومیان ۱۵ و فیلیپیان۲۷:۱ به این امر اشاره میکند. کلیسا همچنین نیاز به یک استاندارد واضح از حقیقت دارد که اعتقادنامه میتواند آن را برای کلیسا فراهم کند.
همچنین اعتقادنامهها کمک میکنند تا کلیسا یک ساختار استاندارد داشته باشد و این اجازه را به اعضا نمیدهد تا هر کس به فرایض خود در پی تغییر ساختار کلیسا باشد و از هرج و مرج نیز جلوگیری میکند.
همچنین اعتقادنامهها شواهدی برای افراد خارج از کلیسا هستند تا با دیدن و خواندن آنها به اساس ایمان ما پی ببرند.
در جواب به این سوال که چرا اعتقادنامه؟ و یا چرا کلیسا باید معترف به اعتقادنامهها باشد؟ میتوان مختصر به چندین نکته اشاره کرد:
۱. اعتقادنامهها به مسیحیان کمک میکنند تا درک بهتری از کتابمقدس داشته باشند. اعتقادنامه به مهمترین و ضرری ترین نکات کتابمقدس اشاره میکند. نکات خلاصه شدهای که عمق عمیقی در الهیات کتابمقدسی دارند. (اگر کتابمقدس را “زمین” بدانیم، اعتقادنامهها را میتوان به “نقشه راه” تشبیه کرد.)
۲. اعتقادنامهها به مسیحیان کمک میکنند تا باورهای کلیدی مسیحیت را حفظ کنند و همیشه به یاد داشته باشند. (مخصوصا در قسمت نجات خدای تثلیث.)
۳. اعتقادنامهها به مسیحیان کمک میکنند تا بتوانند تعالیم غلط را تمیز بدهند. نمونه بارز آن دفاع تاریخی ماهیت خدا و تثلیث میباشد. در طی تاریخ بسیاری درک درستی از ماهیت خدا و مسیح نداشتند و بدعتهای زیادی به دلیل نداشتن حکمت و دانش کتاب مقدسی بوجود آمده. اما پدران کلیسا در شوراهای مختلف وفادارانه و شجاعانه در برابر این تعالیم غلط ایستادند تا ما امروز این ایمان و اتحاد را راشته باشیم.
۴. اعتقادنامهها ساختاری به مسیحیان میدهند تا در پرستشهای عمومی و در مراسم کلیسایی استفاده شوند. برای مثال هدف اصلی اعتقادنامههایی مثل نیقیه، رسولان، اصول سی و نه گانه و وست مینستر دادن ساختاری است تا کلیسا خدای واحد را در سه شخصیت توسط مسیحی که هم ذات با خداست بپرستد و جلال دهد. این هدف اصلی کلیسا است و در اداره کلیسا این ساختار مهم است.
۵. اعتقادنامهها اتحادی جهانی را در راستای تعالیم رسولان و پدران کلیسا ترغیب میکنند. (اعتقادنامه ما را به گذشتگان و باور آنها وصل میکند و همچنین ما را با آیندگان یکی میکند. و این کلیسای محلی را، از زمان رسولان تا امروز، وارد اتحادی بس بزرگتر خود میکند. بنابراین حفظ این اعتقادنامهها مانند ریسمانی است که ما را به هم پیوسته تا در نهایت در یک مسیر به یک مقصد که همانا ملکوت خداست برسیم.
۶. اعتقادنامهها برای دفاعیات مسیحی مفید هستند. آنها اسناد ثمره کار پدران وفادار کلیسا تحت کنترل روح القدس نوشته و بدست آمده است. پطرس به مسیحیان میگوید که آنها همواره باید آماده باشند تا از ایمان و باورهای خود دفاع کنند.
۷. اعتقادنامه محتوای باور مسیحی را به وضوح اعلام میکند و در قطعههایی به شکل بیانیه نوشته و تکرار میشود. عملا خلاصه باور یک شخص مسیحی را در این اعتقادنامه میبینیم.
۸. اعتقادنامه کمک میکند تا مقدسین و فرزندان وفادارا به خدا از راستی و حقیقت دور نشوند. اعتقادنامه استانداری به ما میدهد تا همیشه اصول اساسی ایمان در نظر ما باشند تا منحرف نشویم.
۹. اعتقادنامه و اعتراف به آنها کتابمقدسی است و تمرین این کار حکمی ضروری است. پولس در اول تیموتائوس میگوید: به دقت مراقب شیوه زندگی و تعلیم خود باش. در آنها پایداری کن، که اگر چنینی کنی خویشتن و شنوندگانت را نجات خواهی داد.
اعتقادنامهها عقاید و بیانیههای مًرده و بیخاصیت نیستند بلکه آنها حقایق کتابمقدسی را بیان میکنند تا کلیسا را در اتحاد قوی نگه دارد. بدون اعتراف به اعتقادنامه کتابمقدسی ایمان ما تو خالی است و در برابر دنیایی که پر از نیاز است مسیحیت معنی نخواهد داشت و نمیتواند از خود و هویت خود محافظت کند.
اعتقادنامهها صاحب اقتدار هستند
نه فقط اعتقادنامهها و استفاده از آنها ضروری هستند بلکه آنها دارای حقایقی هستند که از قدرت و اقتدار الهی برخوردار میباشند. خیلی بر این باور هستند که اعتقادنامهها نباید وجود داشته باشند چون جای کتابمقدس را میگیرند. باید در نظر داشت که تمام اعتقادنامههای تایید شده توسط کلیسای پروتستان ریشه در کتابمقدس دارد و همین نکات کتابمقدسی بود که جنبش پروتستان را بوجود آورد.
چنبش پروتستان با شعار “فقط کتابمقدس” (Sola Scripture) در مقابل کلیسای کاتولیک که میگفت: “کتاب مقدس و کلیسا”، سعی در این داشت تا نشان دهد تنها قدرت مقتدر برای ایمان و نجات تنها کتاب مقدس است نه کلیسا. و اینکه کلیسا وظیفه و اقتدار خدمت و پرستش را دارد. برای مثال در اعتقادنامه بلژیک کلیساهای اصلاح شده اعلام می کنند که کتاب مقدس کاملا حاوی اراده خداست و هر چیزی که برای نجات کسی لازم است، در آن تعلیم داده شده است. همچنین به همین دلیل و تاکید بر اهمیت کلام خدا، فصل اول اعتقادنامه وست مینستر هم با کتابمقدس شروع میشود.
بنابراین تمام اعتقادنامههای تایید شده توسط کلیسای پروتستان برگرفته از کتابمقدس است و برای تصدیق ایمان و بکارگیری در زندگی مسیحی قدرت و اقتدار دارند.
خیلی از کلیساها امروزه اعتقادنامهها را در صندوق کلیسا گذاشتهاند و یا اصلا چنین باوری به داشتن اعتقادنامه و اعترافنامه جمعی در کلیسا ندارند. کلیسایی که کتابمقدس را کلام خدا و خود را اصلاح شده از کلیسای کاتولیک روم میداند باید بداند که اعتقادنامهها و اعترافنامه ها کلام زنده پدران کلیسا هستند که ریشه در کلام خدا و حقایق مسیحی دارند که بر مسائل مهم و حیاتی زندگی و اعتقاداتی مسیحی دلالت دارند. آنها مقتدر و حفظ آنها ضروری است.
نقش اعتقادنامهها
در بحث الهیات اصلاح شده اکثر الهیدانان، الهیات را به دو بخش تقسیم میکنند: بخش اعتقاداتی (دانش کتابمقدسی) و بخش کاربردی (شیوه زندگی و عمل). مسیحیان به نوعی زائرین و مسافرانی هستند که بر اساس درک حقایق الهیاتی که در کتابمقدس وجود دارد زندگی و رشد میکنند.
الهیات سیستماتیک و کتابمقدسی و تمام نوشتههای مردان خدا ارزش بسیاری دارند و نقش مهمی در رشد مسیحیت ایفا کردهاند و میکنند. اما باید در نظر داشت که اعتقادنامهها فراتر از نظریات و تفاسیر این الهیدانان هستند. این اعتقادنامهها نقش الهی دارند.
اینکه ما کتابمقدس را جدا از کلیسا تفسیر کنیم اشتباه است. در تاریخ کلیسا اتفاقاتی رخ داده است که نمیتوان به آنها بی توجه بود. در اوایل قرن هفدهم کسانیکه بودند که بدون توجه به این اعتقادنامهها و در نظر داشتن جدالی که پدران کلیسا برای حفظ حقایق کتابمقدسی پشت سر گذاشته بودند، تعالیمی ضد تثلیثی را وارد کلیسا کرده بودند. الوهیت مسیح را رد میکردند و کفاره نیابتی را قبول نداشتند. زمانیکه کلیسا اعتقادنامه مشخص شده ای بر اساس کتابمقدس و تایید پدران کلیسا ندارد بسیاری از حقایق کلام بر اثر سلیقه و فرایض انسانی تغییر میکند. این امر امروز در قرن بیست و یکم هم شایع است و میبینیم که اعتقادنامههای مختلف غیر کتابمقدسی زیادی در بین مسیحیان وجود دارد.
در این دنیای پست مدرن امروزی، که هر چیزی به جای حقیقت پذیرفته میشود، حقایق اصلی و الهی جای خود را به فرایض انسانی میدهند و برای آنها این امر به اصطلاح رشد و به روز بودن است. این اتفاقات باعث میشود که شاهد گسترش لیبرالیزم در کلیسا قرن بیست و یکم باشیم. نیاز به کلیسا دیده نمیشود و کلیسا و مراسم آن درجات بسیار کمتری از کارهای دیگر دارد و کلیسا شکل مدرن و تا حدی تبدیل به کلاب میشود. جایی که مسیحیان تاریخ و پیشینه خود را فراموش کردهاند و خیلی حقایق و ارزشها نادیده گرفته میشود.
امروز کلیسا هنوز نیاز به حفظ تعالیم مفید سنتی خود دارد که ریشه آن در همین اعتقادنامهها است. تعالیم سنتی لزوما نباید شکل و شمایل کهنه و قرون وسطایی داشته باشند. این امر بیشتر اشاره به احترام و خداترسی در مراسم کلیسایی دارد و به جدی بودن امر پرستش کلیسایی میپردازد.
امروز کلیسا باید هم الهیات و هم شیوه زندگی و عملکرد خود را کتابمقدسی کند و اعتقادنامهها نقش مهمی در این امر دارند. نه فقط باعث اتحاد بین کلیسایی میشوند بلکه باعث حرکت ما در ادامه سفر هزاران هزار مسیحی که قبل از ما بودهاند میشود. ما از سفر آنها یاد میگیریم تا بیشتر در زندگی مسیحی خود رشد عملی داشته باشیم. اینکه چطور باید ایمان داشت و روی حقیقت ایستاد، پرستش کرد و یا اینکه چطور شام خداوند را انجام داد، اینکه معنی فیض، توبه و تولد تازه چیست؟ تمام این حقایق اول در کلام خدا و بعد در همین اعتقادنامهها نهفته است.
نکتهای که برای هر شبان و مسیحی وفاداری حائز اهمیت است در ابتدای اعتقادنامه وست مینستر آمده که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.
شروع اعتقادنامه وست مینستر در همان فصل اول اشاره به اهمیت اعتراف کتابمقدسی مسیحیان دارد. شاید برای خیلی سوال پیش آید که چرا اعتقادنامه وست مینستر با خدا و تثلیث شروع نمیشود و با کتابمقدس شروع میشود؟ آیا مجمع وست مینستر کتابمقدس را بر ماهیت خدا ارجع میدانند؟ و یا آیا کلام خدا از خود خدا مهمتر است؟
این نکته را باید در نظر داشت که اعتقادنامه وست مینستر تقدم در هستی را دنبال نمیکند و به ترتیب ارزشمندی موضوعات طراحی نشده است. بلکه تمرکز آن روی معرفت و شناسایی هر چه بهتر حقایق دارد. نوع نگاه ما به کتابمقدس و تفسیر آن تعیین کننده اعتقادات ماست و چون اساسا در دوره اصلاحات در همان قرن هفدهم به نوعی جنگ برای حفظ تعلیم صحیح کتابمقدسی بود کتابمقدس نقش بسیار مهمی را ایفا میکرد.
قبل از دوره اصلاحات تاکید پرستش کلیسایی بیشتر روی مراسم و آدابی از قبیل عشای ربانی بود تا پیغام کتابمقدسی. اغلب عشای ربانی نمایانگر فیض خدا بود تا کلام خدا. موعظه کلام بیشتر اوقات به زبان لاتین بود که اکثر افراد متوجه نمیشدند و صرفا از طریق عشای ربانی بود که شخص فیض مسیح و تجربه کلیسایی را دریافت میکرد. دلیل شروع اعتقادنامه وست مینستر با کتابمقدس همین است تا بر الویت کلام خدا بر هر چیز تاکید کند.
اتفاقا خود خدای تثلیث نیز بر الویت کتابمقدس صحه گذاشته و خود را از طریق کتابمقدس به انسان آشکار کرده است و برای درک صحیحی از خدا و تعالیم او باید درک درستی از کلام او داشت. به نوعی کتابمقدس یک بیانیه مستقل از خدا نیست بلکه کتابمقدس بیانیه خداست و کلمات مقدس او هستند و کلام او از او جدا نیست. بنابراین به هیچ عنوان شروع اعتقادنامه وست مینستر، با موضوع کتابمقدس، بی احترامی به تثلیث و خداوند نیست بلکه تاییدی بر قدرت و اقتدار کلام خداست که امروزه به آن بی توجهی میشود.
بنابراین امروز کتابمقدس برای انسانها مخصوصا مسیحیان از اهمیت بالایی برخوردار است. بعضی بر این باور هستند که تنها رابطه با خدا در دعا و حضور در مراسم کلیسایی کفایت میکند. ولی باید در نظر داشت که اساس همه چیز در الهیات مسیحی در کتابمقدس است و تمام تعالیم و ارزشهای مسیحی در آن به انسان گفته شده است. کتابمقدس صحبت مستقیم خدا به بشر است. پس اعتقادنامه وست مینستر از جای درستی شروع میکند تا حقایق الهی را برای ما از درون کتابمقدس بازگو کند و امروز این نیاز اصلی ما است تا به آن و بقیه اعتقادنامهها گوش دهیم.
در حقیقت این کلام مهمترین نیاز بشریت است که باید توسط هر مسیحی به دنیا موعظه شود. برای همین اعتقادنامه وست مینستر در فصل اول آن را برای انسان ضروی میداند.
دو سوال مهمی که ویلیام گوگ (۱۵۷۵-۱۶۵۳) در همان دوره مطرح میکند به این ترتیب بودند: سوال اول، انسان ملزم به دانستن چه چیزی است؟ به شکلی دیگر، مهمترین چیزی که انسان باید بداند چیست؟ جواب: هر فرد مقید و ملزم به داشتن دانش از خدا و خود است. سوال دوم، این دانش کجاست و از کجا میآید؟ جواب: این دانش در کتابمقدس است و از خدا میآید. بنابراین بطور خلاصه امروز برای ما کتابمقدس حاوی دانشی از خدا و انسان میباشد که این امری حیاتی برای ماست چون قضیه مرگ و زندگی ما را در بر دارد.
امروز کلیسا به عنوان بدن مسیح و نمادی از ملکوت خدا روی زمین وظیفه دارد با داشتن و اعتراف کردن به اعتقادنامههای کتابمقدسی همچنین طبق آنها موعظه و عمل کند. هر مسیحی باید زندگی عملی خود را با این اعتقادنامهها بررسی کند تا ببیند آیا در ایمان است! آیا عیسی خداوند زندگی او است؟ آیا به کار روح ایمان دارد؟ آیا خدای پدر را جلال میدهد؟ در اینجا هم قسمت باورهای ذهن ما و هم قسمت عملی زندگی ما مطرح است.
جمع بندی
اعتقادنامهها تقریبا به همه جنبههای اساسی و مهم میپردازد که منبع بسیار مفیدی برای مسیحیان و کلیسا میباشد. الهیات غنی اعتقادنامهها، مخصوصا وست مینستر، منبع خوبی برای هر شبان و کلیسایی است.
باید در نظر داشت که نگاه یک مسیحی در قرن بیست و یکم به اعتقادنامهها با نگاه مسیحیان قرن هفدهم کمی فرق دارد. کلیسای قرن بیست و یکم خیلی از این اعتقادات را اغلب یا درست درک نکرده و یا به درستی بیان و تفسیر نکرده و در جایی به خیلی از آنها حتی توجه نشده و کاملا جا افتاده. این اتفاق حتی بین پاک دینان و اصلاح گران نیز اتفاق افتاده است.
ما هنوز خیلی باید از کسانیکه این اعتقادنامهها را نوشتهاند و مطالبی که در آنهاست یاد بگیریم و با بکارگیری درست از آنها در خدمات خود میتوانیم ابزار مفیدی برای درک بهتر کتابمقدس و خداوند داشته باشیم.
باشد که کلیساهای ایرانی هر چه بیشتر از نظر الهیاتی و تعلیمی به هم نزدیک شوند تا شاهد اتحاد بیشتری در بین شبانان و کلیساها روی اعتقادنامهها باشیم. با استفاده از همین اعتقادنامهها میتوانیم بر علیه تعالیم غلط موضع کتابمقدسی بگیریم تا باعث یکپارچگی بدن مسیح و جلال خدای پدر شود. آمین.