“آوازهایی در باد” – جُستاری در موسیقی و کلیسا

یادم است زمانی در کلیسایی نشسته بودم که شخصی به عنوان رهبر پرستش، با صدایی گرم و رسا آغاز به خواندن مزمور یکصد و پنجاه کرد، مزمور معروفی که از این می گوید که خداوند را با بربط و عود و دف و رقص و سنج، تسبیح بخوانیم؛ قوّت این مزمور و پیغامی که با خود برای خصوصا کلیساهای مبتنی بر عملکردِ شورآفرینیِ در پرستش به ارمغان آورده، به مثابه سندی عمل می کند که پرستش خداوند را فقط توسط ادوات موسیقی به رسمیت می شناسد؛ گویی که مزمور یکصد و پنجاه، مُهر و مومی است، برای سندیت بخشیدن به پرستش های همراه با آلات موسیقی.

به نظرم قدیمی ترین سندی که در کتاب مقدس از نواختنِ قوم اسرائیل سخن به میان آورده، جایی است که مریم خواهر هارون[1]، ” دف را به دست خود گرفته، و همۀ زنان از عقب وی دفها گرفته رقص کنان بیرون” می آیند؛ اما نمی توان انکار کرد که داوود، پادشاهِ شهرۀ اسرائیلی، که خود هم نوازنده[2] بود و هم سازندۀ ساز[3]  در شکل گیری حیات موسیقایی قوم، موثر و نافذ بوده است، چنانکه در دوران فرزند و جانشین وی[4]، در هنگامۀ حمل تابوت عهد، با یکی از پرشکوه ترین صحنه های موسیقایی روبرو می شویم[5]؛این اهتمام به موسیقی باعث شده تا متن عهد عتیق به کلکسیونی از آلات موسیقی تبدیل شود[6].آیا استفاده از آلات موسیقی در بین قوم اسرائیل بی ارتباط با نحوۀ تشکل ایشان به مثابه یک کشور نیست؟

از این دریچه بر بستر فرهنگی که قوم اسرائیل را با استفاده از موسیقی پرورش می داد، تشکّل ایشان در چهارچوب جغرافیایی – سیاسی ملت، می تواند عاملی دیگر باشد برای استفاده از ادوات موسیقی؛ این مفهوم خصوصا موقعی بهتر درک می شود که مثلا در اعلام سال یوبیل از آن استفاده می شد[7] ؛ از این منظر اگر ایشان جامعه ای با تشکل جغرافیایی و به صورت کشور نبودند، مفهوم “گرداندن کرنای بلند آواز در تمامی زمین”[8] که آیه بدان تصریح دارد بی معنا می نمود؛ اما اینکه بگوییم استفاده از ادوات موسیقی فقط در چهارچوب مفهوم یک جغرافیای سیاسی قابل تعریف بوده، یکسونگری است؛ این معنای اخیر موقعی بر ما مکشوف می شود که به این امر توجه نماییم که لاویان از آن ادوات در کارِ پرستش خداوند استفاده می کردند.[9] به نظر می رسد که در کلیساهایی که امروزه از ادوات موسیقی در کارِ پرستش استفاده می شود، از رفتارهای نیایشی لاویان به انضمام برخی از مزامیر[10]به نحوی الگو برداری شده است.

در عهد جدید اما اثری از استفاده از آلات موسیقی – در پرستش – در کتاب اعمال رسولان نمی یابیم؛ آیا کتاب اعمال می تواند برای ما در این خصوص الگویی مطمئن باشد؟ الگویی که ما را به سمت عدم استفاده از ادوات موسیقی در کلیساهای امروزین سوق دهد. از منظر الهیاتی به نظر نمی رسد که صِرف نام نبردن از چیزی در کتاب مقدس در کل بتواند به ما این مجوز را بدهد که حکم به ترک آن چیز کنیم[11]؛ البته همین سخن اخیر من نیز می تواند خودش محل مناقشه باشد و با آن مخالفت شود؛ اما بگذاریم مسأله را این گونه مطرح کنیم که بیشینۀ کلیساهای امروزین علی رغم اینکه در عهد جدید و خاصه در کتاب اعمال، تصریحی[12] به استفاده از ادوات موسیقی در پرستش خداوند نیست اما به گونه ای از این ادوات استفاده می کنند که گویا تصریحی در عهد جدید در این خصوص بوده است؛ این برداشت کلیساها چقدر کتاب مقدسی تر از کلیسایی است که در آن از ادوات موسیقی استفاده نمی شود؟

منظور من این است که در وهلۀ نخست به نظر می رسد که آن کلیسایی که از ادوات موسیقی استفاده نمی کند به نصّ متن مقدس در عهد جدید وفادارانه تر عمل کرده است؛ اما آیا در این زمانه ای که گاه تفکیک پروپاگاندا از پیام مسیح در کلاف سیاست های غامض جهانی قدری شاید مشکل به نظر برسد، چه کسی از کلیسایی استقبال خواهد کرد که درآن نتوان گروه پر شور جوانان را حول محوریت موسیقی گرد هم جمع کرد؟ حالا گیرم که در این میانه کسانی هم یافت شوند که فریادشان این باشد که عیسی به دنبال تشکّل های عظیم تبلیغی – مسیحایی نبود؛ چه کسی به این فریادهای برآمده از حنجره های معدود آدم های بی قدرت، اصلا گوش خواهد داد؟

از همین روست که صاحب این قلم با نگاهی واقع بینانه حرفش این است که اگر نتوان به سمتی رفت که مطابق مذاق روحانی کسانی که استفاده از ادوات موسیقی در پرستش را برابر نصّ عهد جدید نمی دانند، این ادوات را ترک نمود – چنانکه برای نگارنده هنوز الزام به ترک مطلق آنها مسجل نشده است – اما آیا نمی توان به سمتی رفت که از افراط در استفاده از ادوات موسیقی در پرستش ها کاسته شود؟ بگذارید حالا که حرف به اینجا رسید آن را اینگونه مطرح کنم؛ امروزه در بیشتر کلیساهای پیرامونی استفاده از ادوات موسیقی در پرستش به گونه ای است که تصور اینکه زمانی بشود در یک جلسه کلیسایی بدون استفاده از این ادوات، خدا را پرستید – کاری که ظاهرا در دوران رسولان و اعمال، صورت می گرفته است – امری غیر ممکن به نظر می رسد.

این معنا موقعی بر ما معلوم تر می شود که از نقش عظیم ادوات موسیقی در شورافکنی های احساسی در کلیساهای احساسی آگاه شویم؛ کلیساهایی که در آنها بدون صداهای موزونی که احساسات آدمی را به غلیان می آورند ظاهرا پرستش خداوند ناممکن می نماید؛ حالا در این میانه، اضافه شدن پدیده ای که من از آن با نام آواز مسیحی یاد می کنم، به  این جوّ ، خود حدیث مفصلی است که در این مُجمل نخواهد گنجید؛ پدیده ای که شکل افراطی آن، در قالب کلیپ هایی عرضه می شود که با پُر کردن وقت برنامه های تلویزیونی مسیحی، البته بیننده را نیز دچار سرگرمی روحانی هم می کند. اما آیا این داوری های من قدری تند و تیز نیستند؟

آیا واقعا همۀ آن کلیپ ها آن گونه اند که آنها را بتوان سرگرمی روحانی نامید؟ به نظر می رسد که برای اینکه در چنبرۀ بی انصافی گرفتار نشوم لازم است که این را بیفزایم که البته همۀ این آثار در یک طبقه گروه بندی نمی شوند و هستند کارهایی که در شمایلی عرضه می شوند که علی رغم کلیپ هایی که مبتنی بر یک خوانندۀ مسیحی اند، در فضایی گروهی چنان سامان یافته اند که مبیّن پرستش زندۀ گروهی ایمان دار هستند که از ادوات موسیقی نیز سود می جویند، و این معنا البته متفاوت از کلیپ هایی است که با آواز مسیحی سعی دارند تا پرستش را به اتاق های بینندگان شان تزریق کنند.

آیا بدون اینکه خودمان را درگیر برخی منافع حاصل از تشکّلات سازمان یافتۀ موسیقایی کنیم، یا بدون اینکه روحیات مسلط بر جهان نگری های کلیساها را – به طور خاص، کلیساهای کاریزماتیک در اینجا مدّ نظرند- جریحه دار نماییم، خواهیم توانست به وارسی این موضوع بپردازیم؟ به گمان راقم این سطور، ما پیش از اینکه مجال دغدغۀ پاسخگویی به این گونه پرسش ها را در خود بپرورانیم، شاید سزوارتر آن باشد که فروتنانه حرف های مان را بزنیم. بی شک، در افتادن با تشکّل های موسیقایی یا شور افکنی های افراطی کلیساهای شورآفرین، اگر هم روا باشد، آنقدر مسیر صعبی است که بهتر است آن را به شخص خداوند واگذار کنیم؛ اما بی تردید، این بدان معنا نیست که در این خصوص دست از روشنگری های حکمت آمیز برداریم و چیزی نگوییم و ننویسیم.

به نظرم، شاید تصور اینکه کلیسایی ضمن استفاده از ادوات موسیقی، مفهوم پرستش را چنان برای جمع ایمانداران بنمایاند که گاه نیز می توان خاموش از صداهای سازها، با استفاده از متن مقدس، خدا را پرستش کرد، تصوری شیرین و عملی باشد تا مذاق روحانی ما از این تخدیری که هم اکنون دچار آن گردیده به نوعی آغاز به خلاصی یافتن را تمرین نماید.

بی شک این مسیری است که اصلا هموار نخواهد بود؛ در این مسیر، ایمانداران نباید از این هراسی به دل راه دهند که موسیقی مبتنی بر انتظام و کنترل شدگی، و موسیقی ای که خود تبدیل به هدف نشود، از “مشتری” های به خصوص جوان مان در کلیساها کم خواهد کرد؛ اگر این معنا درست باشد که این خداوند است که ما را بر می گزیند آنگاه این گونه نخواهد بود که هراس از خلوت شدن کلیساهای ساختمانی ما را در پیچیدگی های اشمئزاز آور این جهانی، همرنگ دنیا کند. چنین مباد.


[1] خروج ۲۰:۱۵

[2] ۱ سموئیل ۹:۱۹

[3] ۲ تواریخ ۶:۷

[4] منظور سلیمان است

[5] ۲ تواریخ ۱۲:۵-۱۳

[6] برای نمونه ر.ک Musical Instruments of the Bible ,Jeremy Montagu        

[7] لاویان ۹:۲۵

[8] همان

[9] ۲ تواریخ ۱۲:۵

[10] مثلا ر.ک مزمور ۱۵۰

[11] در این خصوص می توان این گونه استدلال کرد که اگر چیزی با متن کتاب مقدس در کلیت آن تعارض نداشته باشد، حتی اگر در متن مقدس نسبت بدان تصریح نشده باشد می تواند الگوی برخی رفتارهای ما باشد.

[12] مثلا در مکاشفه ۸:۵ از مفهوم پرستشی همراه با بربط سخن به میان آمده است اما از این متن، نمی توان به عنوان الگویی در چهارچوب بیانی صریح و نصّ بجهت عهد جدید استفاده کرد.

این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.