تعریف
تمایلات جنسی به طرح و الگوی انسانشناختی خداوند برای تولید مثل مرد و زن و تجربه کردن میل وابسته به عشق شهوانی در این الگو اشاره میکند. جنسیت به تفاوتهای بیولوژیکی مرد و زن و تفاوتهای فرهنگی در آشکار ساختن این تمایزات آفرینش اشاره میکند.
خلاصه
تمایلات جنسی به طرح و الگوی انسانشناختی خداوند برای تولید مثل مرد و زن و تجربه کردن میل وابسته به عشق شهوانی در این الگو اشاره میکند. جنسیت به تفاوتهای بیولوژیکی مرد و زن و تفاوتهای فرهنگی در آشکار ساختن این تمایزات آفرینش اشاره میکند. روایت آفرینش در پیدایش ۱-۲، حقایق بنیادینی را که ورای این تمایزها وجود دارد، برای مسیحیان آشکار میسازد: خدا انسان را مرد و زن و برای یکدیگر و به صورت خودش آفرید. انکار هر یک از این بخشها، مخالفت با نقشۀ هدفمند خدا برای امیال انسان است. در حالی که اغلب فرهنگهای مدرن تمایل دارند این تمایزات را انکار کرده و جنسیت را از میل جنسی جدا کنند؛ عهد جدید، تعالیم عهد عتیق را در این زمینه دوباره تایید میکند و تمایز مرد و زن را با نشان دادن رابطۀ مسیح با کلیسا به اوج خود میرساند.
چهارچوب جنسیت و میل جنسی یک مسیحی با درک این موضوع آغاز میگردد که هر کدام ریشه، ساختار و هدف خود در مشیت خدا برای آفرینش را مییابند. جنسیت و تمایلات جنسی، از دیدگاه مسیحی، واقعیتهای مسحورکنندهای هستند که با معنا و هدف الهی آمیخته شدهاند. اما همانگونه که نمایشِ کتاب مقدس نشان میدهد، جنسیت و میل جنسی تحت تاثیر گناه قرار میگیرند. با این حال بهواسطۀ پرداخت جریمۀ گناه توسط عیسی، طرح اولیه و هدف از جنسیت و میل جنسی دوباره تایید میشود و در عهد جدید اتحاد نهایی مرد و زن، انعکاسدهندۀ اتحاد مسیح و کلیسا است. این فرضیه که جنسیت و تمایلات جنسی به دستور خدا و برای خدمت به اوست، با دیدگاه مدرن که جنسیت و میل جنسی را از یکدیگر تفکیک کرده و آنها را فقط سفارش، تعریف، خواست و میل انسان میداند، در تضاد کامل است.
میل جنسی و جنسیت در نقشۀ خداوند
زمانی که از میل جنسی و جنسیت صحبت میشود، منظور از این دو اصطلاح چیست؟
میل جنسی میتواند معانی وسیع و محدودی داشته باشد. در یک تعبیر گسترده، میل جنسی به نقشه و الگوی انسانشناسی خدا برای رابطۀ تولید مثل مرد و زن اشاره میکند. و در تعبیری محدود، میل جنسی به تجربۀ میل شهوانی دلالت دارد. بر این اساس، در کتاب مقدس، میل جنسی بخشی اساسی از طبیعت و تجربۀ انسانی است که با مشیت الهی برای آفرینش شکل گرفت و از این منظر تعریفکنندۀ هویتِ انسان نیست.
جنسیت نیز میتواند معانی محدود و ضمنی نیز داشته باشد. به طور کلی جنسیت به تفاوتهای بیولوژیکی و جسمانی مرد و زن اشاره میکند. اما به طور خاص، جنسیت به تمایزات آفرینش بین مرد و زن اشاره میکند که در فرهنگها آشکار میشود (برای مثال، نوزاد دختر با رنگ صورتی و نوزاد پسر با رنگ آبی آراسته میشوند). جنسیت باید به عنوان واقعیت فرهنگی که نتیجۀ آفرینش بیولوژیکی و متفاوت زنان و مردان توسط خدا است، درک گردد. مسیحیان باید بدانند که به عنوان شرکای آفرینش نیکوی خدا، باید تفاوتهای جنسیتی فرهنگی و مناسبِ فرهنگ را محترم بشمارند و آنها را رعایت کنند، زیرا هر فرهنگی روشهای فرهنگی خاصی برای انعکاس تفاوتهای بیولوژیکی مردانگی و زنانگی را داراست. به این معنا که ما مسیحیان باید از هنجارهای جنسیتی فرهنگ خود، تا جایی که از قوانین اخلاقی خداوند در تمایز قائل شدن بین مرد و زن تجاوز نکند، تبعیت کنیم (تثنیه ۵:۲۲؛ اول قرنتیان ۳:۱۱-۱۶). برای مثال، پوشیدن لباس زنان برای مردان و لباس زنان برای مردان گناه است، زیرا تجاوز از حدود آفرینش زنانگی و مردانگی است که در هنجارهای مناسب فرهنگی آشکار میشوند. ما باید به تمایزات جنسیتی فرهنگی اهمیت دهیم، زیرا تمایز جنسیتی، ساز و کار فیض عام برای احترام به تفاوتهای ذاتی است که مردان را از زنان متفاوت میکند.
میل جنسی و جنسیت، ابتدا در کتاب مقدس مطرح و شناخته شد. در پیدایش ۲۶:۱-۲۸ میخوانیم که خدا مرد و زن را به صورت خود میآفریند و منزلت آنها برابر است، اما طراحی و نحوۀ فرا خواندن آنها، با هم تفاوت دارد. سپس به مرد و زن دستور داده میشود که: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و بر آن تسلط یابید.» پیدایش ۱، دربارۀ هویت مرد و زن سخن میگوید و این هویت در راستای اتحاد آنها برای تکثیر شدن و پر کردن جمعیت زمین است. در پرتو این ماموریت، جنسیت و تمایلات جنسی، ستونهای اصلی در اجرای ماموریتی هستند که الهیدانان از آن به عنوان “ماموریت فرهنگی” یاد میکنند.
در تعبیری دیگر از منشأ آفرینش انسان در پیدایش میخوانیم: «نیکو نیست آدم تنها باشد، پس یاوری مناسب برای او میسازم»، به یک یاور نیاز بود. این یاور هم شبیه مرد است و هم با او متفاوت است؛ در انسان بودن به مرد شباهت دارد، اما طراحی او متفاوت است. مرد و زن – به عنوان همدم – برای یک اتحاد تکمیلکننده آفریده میشوند. در پیدایش ۲۴:۲ آمده است: «از همین رو، مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، به زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند شد.» این سخن پیدایش، هم تمثیلی و هم تحتاللفظی است. وقتی تاسیس یک واحد مستقل خانواده را توصیف میکند، تمثیلی است و هنگامی که اتحاد جسمانی مرد و زن را تصدیق میکند که در آن آناتومی مرد و زن طراحی میشود، تحتاللفظی است. این الگوی جنسی، طرح اصلی و مورد نظر کتاب مقدس برای شیوۀ روابط جنسی انسان است.
۱. خدا آفرید
در روایت پیدایش ۱-۲، چندین حقیقت مسلم و مرتبط با جنسیت و امیال جنسی یافت میشود که عبارتند از:
درکِ مسیحی از جنسیت و امیال جنسی با یک فرض اساسی دربارۀ خودِ جهان شروع میشود. خدای تثلیث، خدای نظم است، نه خدای هرج و مرج و ترکیب تصادفی. مسیحیان معتقدند که خدای تثلیث به تنهایی هستی را آفرید. هستی و انسان خود به خود به وجود نیامده و قائم به ذات نیستند. مسیحیان اعتراف میکنند که خدایی که هستی را آفرید، قدوس و متعال است و فقط خداست که بر تمام هستی، اعم از جنسیت و میل جنسی فرمان میراند. جنسیت و امیال جنسی خصلتهای تکاملی نیستند و هر دو ریشه در ارادۀ خلاق خدا دارند.
۲. خدا انسان را آفرید
شناخت یک مسیحی از جنسیت و امیال جنسی نیز با یک فرض بنیادین در مورد ماهیت انسان شروع میشود. خدا آفرینندۀ انسان است؛ پس حق دارد با اقتدار بر زندگی ما فرمانروایی کند. ما تابع خدا هستیم و جنسیت و امیال جنسی ما، جنبههای تشکیلدهندۀ حاکمیت او بر انسان هستند. ما به خودی خود آفریده نشدیم و قائم به ذات نیستیم. بنابراین، جنسیت یا امیال جنسی ما انعطافپذیر و بینهایت قابل تغییر نیستند تا با ترجیحهای انسانی سازگار شوند. برعکس، مانند جسم، مسیحیان معتقدند که جنسیت و امیال جنسی در نظمی هدفمند و متناسب با مشیت الهی برای انسان قرار دارند (اول قرنتیان ۱۳:۶). این بدان معناست که اطاعت و تعهد به زندگی در راستای ارادۀ خلاق خداوند، جایی است که تقدس و شکوفایی انسان تلاقی پیدا میکنند.
۳. خدا انسان را به صورت خود آفرید
پیدایش، از خدایی سخن میگوید که مرد و زن را به صورت خود آفریده است. الهیدانان در این مورد بحث میکنند که خلقت به شباهت خدا چه چیزی را به دنبال دارد، اما به طور کلی میتوان گفت که ما خدا را در چهارچوب بعد رابطهای، طراحی ساختاری و ظرفیت عملکردی خود منعکس میکنیم. در حالی که باید احتیاط کرده و میل جنسی و جنسیت را به عنوان علامت مشخصۀ حاملان تصویر خدا تقلیل ندهیم، بهتر است فرض را بر این بگذاریم که جنسیت و میل جنسی به تمامیتی نسبت داده میشود که صورت خدا نامیده میگردد. وجود انسان در تکرار مرد و زن، نشاندهندۀ این است که وجود طرح جنسی و جنسیت ما در اصالت بنیادین و جایگاهی که به انسان داده میشود، نقش دارند، زیرا ما به صورت خدا آفریده شدهایم. آفریده شدن به صورت خدا به این معنی است که هیچ بخشی از انسانیت ما بدون هدف و یا نامرتبط با قصد آفرینش خداوند نیست.
۴. خدا انسان را زن و مرد آفرید
هنگامی که خدا انسان را آفرید، ما را به صورت موجوداتی بدون جنسیت خلق نکرد. او انسان را به شکل مرد و زن آفرید، به این معنا که جنسیت و هویت جنسی – اگر چنین مفهومی قابل درک باشد – یک واقعیت تجسمیافته است. خود ادراک مرد و زن صرفا مفاهیمی روانشناسی نیستند. بر اساس تصویر کتاب مقدس، مرد و زن واقعیتهایی جسمانی هستند که با هم جفت شدهاند. به این معنی که جنسیت آنها قابل تعویض یا حذف نیست. مرد و زن به طور واقعی شناختهشده هستند. به طوری که هویت ما به عنوان انسانهای دارای جنسیت، یک راز نیست. در نهایت، متضمن تمایز اساسی بین زن و مرد است. این تمایز در سطوح کروموزمی، ساختار آناتومی، تولید مثل، فیزیولوژیکی و احساسی مشاهده میشود. این تفاوت جسمانی، خود را در ساختار آناتومیک مرد و زن بهوضوح نشان داده و تولید مثل و اجرای “ماموریت فرهنگی” را ممکن میسازد.
۵. خدا مرد و زن را برای یکدیگر آفرید
خدا دستور میدهد که رابطۀ زناشویی منحصرا در رابطۀ ازدواج یک مرد و یک زن انجام شود. تمایز جنسیتی موجود در کتاب مقدس دارای شواهدی برای اتحاد جنسی و تولید مثل کردن است که بدنهای مرد و زن دارای قابلیت ایجاد این رابطه هستند. در کتاب مقدس اتحاد جنسی، پیمان ازدواج، تکهمسری، و انحصار تایید میشود (پیدایش ۲۴:۲؛ اول قرنتیان ۱۶:۶). در پیدایش ۲۶:۱-۲۸ اشاره میشود که خلقت مرد و زن در پیدایش هم ساختاری و هم پویاست. یک مرد و یک زن به صورت خدا آفریده میشوند، طراحی آنها به سمت هدفی مشخص است؛ پر کردن زمین، تحت فرمان درآوردن و تسلط بر آن. به طور خاص، این نقشه به وسیلۀ طراحی مرد و زن انجام میشود ـ یعنی با بارور و کثیر شدن و وابستگی به یکدیگر، تمایز جنسی آنها شکل میگیرد. در این زمینه مکاشفۀ آشکار به موازات مکاشفۀ خاص است. همه میدانیم که رابطۀ جنسی، قابلیت تولید فرزند دارد؛ این حقیقت تنها به یک واقعیت محدود است، و آن مکمل بودن مرد و زن است.
کتاب مقدس و شواهد متنوع دربارۀ جنسیت و امیال جنسی
حداقل در مباحث معاصر، مسیحیان وسوسه میشوند تا دیدگاه ما به جنسیت و میل جنسی را به عنوان موضوعات اخلاقی مرتبط و صرفا محدود به مسیحیان تلقی کنند. اما این یک روش مبتنی بر کتاب مقدس برای پرداختن به چنین موضوعاتی نیست. این نگرش، شرح کوتاهی برای توضیح این موضوع است که چرا عقاید مسیحیان فقط خاصِ مسیحیت نیست و کاربردی جهانی دارد. کتاب مقدس دیدگاهی دربارۀ جنسیت و میل جنسی را طراحی میکند که هم در مکاشفۀ عام و هم در مکاشفۀ خاص صادق است. ریچارد باکهام[1]، به عنوان یک محقق کتاب مقدس مینویسد: «فرامین کتاب مقدس، احکامی اختیاری نیست، بلکه با روش جهان مطابقت داشته و خواهد داشت» (ر.ک “خدا و بحران آزادی، دیدگاههای کتاب مقدس و معاصر”[2]، ص ۷۰).
هنگام بحث دربارۀ جنسیت و میل جنسی، مسیحیان باید بدانند که طرح کتاب مقدس برای جنسیت و میل جنسی، طرحی است که تمام انسانها باید بر اساس آن زندگی کنند، حتی اگر با در نظر گرفتن گناه، این طرح طبیعیترین و سادهترین طرح نباشد. آنچه که مسیحیان دربارۀ میل جنسی و جنسیت باور دارند، صرفا یک بحث داخلی در میان مسیحیان نیست. زیرا کتاب مقدس، جنسیت و امیال جنسی را به عنوان واقعیتهای تکوینی در نظر میگیرد تا مشخص کند که آیا یک جامعه خود را تابع اقتدار خدا میداند، یا اقتدار خداوند را رد میکند.
برِند واناینوِتس[3] به عنوان یک دانشمند علم اخلاقیات، مینویسد: «آموزۀ مسیحی آفرینش، راهی برای توضیح این است که چرا برخی از جنبههای واقعیت وجود دارند که دارای اهمیت اخلاقی هنجاری هستند» (ر.ک “آفرینش و اخلاقیات، دربارۀ مشروعیت و محدودیت توسل به طبیعت در استدلال اخلاقی مسیحی، در محبت خدا”: مقالههایی در زمینۀ محبت خدا در جلال او، اثر پاول اس. فیدِس[4]، ص ۲۰۹). این بدان معناست که آموزههای کتاب مقدس در مورد جنسیت و تمایلات جنسی، فرقهای نیست. این آموزهها بر اساس احکام متعصبانه یا غیر عقلانی ساخته نشدهاند. در عوض، کتاب مقدس دربارۀ واقعیت آفریدهشده هم در حالت گناهآلود و هم در حالت رستگاری صحبت میکند؛ زیرا خداوند عیسی بر خلقت سلطنت میکند و خلقت و نجات را در انجیل خود متحد میکند (ر.ک اُلیور اودانوان[5]، “رستاخیز و نظم اخلاقی: طرحی برای اخلاق انجیلی”[6]). جنسیت و تمایلات جنسی به معرفتشناسی منحصرا مسیحی برای اقتدار یا قابل درک بودن خود نیاز ندارند، اما از آنجا که گناه، ادراک انسان را تحریف میکند، تعلیم کتاب مقدس مستلزم توضیحی است که با کل داستان آموزۀ مسیحی سازگار باشد.
دیدگاهی که نتواند خواستههای مطرحشده در کتاب پیدایش را در زمینۀ جنسیت و امیال جنسی محقق کند، همواره نیازمند بازتعریفهای بیپایان خواهد بود؛ به همین دلیل است که دیدگاههای تجدید نظرگراها دربارۀ جنسیت و امیال جنسی – مانند ازدواج با همجنس یا سیال بودن جنسیت – هیچ اصل محدودکنندۀ یکسانی را رعایت نمیکنند.
طغیان تمایلات جنسی و جنسیت
پنج اصل مسلم بالا، زمینههایی هستند که احکام کتاب مقدس را در ارتباط با اعمال جنسی و جنسیت تبیین کرده و حدود تجاوز از تمایزات و مرزهای آفرینش را نشان میدهند. تاثیر گناه نشان میدهد که چگونه به هر یک از این اصول حمله شده است.
۱. در مورد اصل اول: یک فرهنگ بیایمان، یا وجود خدا را رد میکند و یا اقتدار خدا را. در این الگو، عامل انسانی مقیاس همه چیز است. این مسئله در هیچ کجا به اندازۀ فرهنگهایی که به بازتعریف نامحدود و بیانتهای اخلاق پرداخته و باعث پریشانی جنسی میشوند، آشکار نیست. از آنجا که در این فرهنگها هیچ قانون محدودکنندهای وجود ندارد، جنسیت و امیال جنسی، تابع خواست و ترجیح افراد است. امیال جنسی و انتخاب جنسی، شخصی و ناشی از خودمختاری است. از آنجایی که انسان به وسیلۀ یک قانون عقلانی و اخلاقی محدود نمیشود؛ آنچه که مسیحیان، جنسیت غیر اخلاقی و خارج از نقشۀ ذاتی خداوند برای بیان تمایلات جنسی میدانند، بخشهایی از ممنوعیتها و تحریمهای زیر است: پورنوگرافی (مزمور ۳:۱۰۱؛ متی ۲۸:۵؛ کولسیان ۵:۳)، نزدیکی با حیوانات (لاویان ۲۳:۱۸؛ ۱۵:۲۰-۱۶؛ خروج ۱۹:۲۲)، چندهمسری (پیدایش ۲۴:۲)، شهوترانی (متی ۲۸:۵؛ مرقس ۲۰:۷-۲۳)، زنا (اول قرنتیان ۹:۶-۱۱)، عیاشی (غلاطیان ۱۹:۵-۲۱) عدم تکهمسری (متی ۱:۱۹-۱۰)، تجاوز جنسی (تثنیه ۲۳:۲۲-۲۹؛ حزقیال ۹:۴۵؛ مرقس۳۱:۱۲) کودکآزاری (متی ۵:۱۸-۶) همجنسگرایی (رومیان ۲۶:۱-۲۷؛ اول قرنتیان ۹:۶-۱۱)، فاحشهگری (پیدایش ۲۴:۲؛ تثنیه ۲۸:۲۲-۲۹ افسسیان ۳:۵؛ اول تسالونیکیان ۱:۴-۸)، زنا با محارم (لاویان ۸:۱۸-۱۸؛ اول قرنتیان ۱:۵-۵)، روسپیگری (هوشع ۱۴:۴)، پوشیدن لباس جنس مخالف (تثنیه ۵:۲۲؛ اول قرنتیان ۳:۱۱-۱۶)، زننمایی (اول قرنتیان ۹:۶-۱۰)، دوجنسی بودن (پیدایش ۲۷:۱-۲۸)، اغواگری نامشروع (پیدایش ۳۴؛ امثال ۶:۷-۲۳)، تراجنسیتی (پیدایش ۲۷:۱-۲۸)، سوءاستفادۀ جنسی (تثنیه ۲۵:۲۲-۲۷؛ مرقس ۳۱:۱۲).
۲. اصل مسلم دوم: انسان، منکرِ آفریده شدن از یک ارادۀ هوشمند و الهی است و یا دارای معنای ذاتی و ثابتی باشد. بنابراین هر نوع رابطۀ جنسی تا جایی که رضایت وجود داشته باشد، مجاز است؛ و هر نوع تمایل جنسیتی تا جایی که با ادراک شخص مطابقت داشته باشد، قابل قبول است. از آنجا که ممکن است انسان آفریدۀ یک موجود الهی باشد یا نباشد، گفتن اینکه یک رابطۀ جنسی و یا تمایل جنسیتی خاص ممنوع است، صرفا حاصل یک قرارداد اجتماعی است.
۳. اصل مسلم سوم: انسان خودش را از هر فراخوان خاصی که به تصویر خدا شاخته شده، رها میکند. بنابراین، از آنجا که ما مخلوقات خاصی نیستیم که ماموریت خاصی برای تسلط یافتن داشته باشیم، با اظهارات بیهوده دربارۀ اختیار انسان و توجیهات نفسانی زندگی میکنیم. رهایی ما از محدودیتهای خدا به نابودی ما تبدیل میشود.
۴. اصل مسلم چهارم: انسان، منکرِ این است که مرد و زن بودن واقعیات عینی و ثابت هستند. در عوض، تغییرپذیری جنسی و سرکوب واقعیات جنسیتی، تصویری از جنسیت و روابط جنسی ترسیم میکند که بینهایت قابل انعطاف و روانشناختی است. این امر گناهانی مانند تراجنسیتی را مجاز میداند.
۵. اصل مسلم پنجم: زیبایی مکمل بودن مرد و زن انکار میشود. به این معنا که حفاظهای آفرینش برای امیال جنسی منسوخ شده است و این امر باعث گناهانی چون همجنسگرایی میشود. البته نه به این معنا که همجنسگرایی از سایر گناهان بدتر است، بلکه به این معناست که از طریق نمایشی تصویری، اقتدار خداوند را در طراحی و مرزهای آفرینش منکر میشوند.
در هر پنج اصل، ریشۀ حملۀ انسان به جنسیت و تمایلات جنسی تعریفشده به وسیلۀ خدا چیست؟ اقتدار خداوند بر میل جنسی و روابط جنسی، و طرح خدا برای چگونگی تصور و بیان جنسیت، کنار گذاشته شده است. همانطور که در هر مسئله، اخلاق و اخلاقیات وجود دارد، ایدۀ وجود و الزامآور بودن هر استاندارد عینی، با وجود یا عدم وجود خدا و اینکه آیا او قصد دارد انسانها را پاسخگوی اعمالشان بداند یا نه، شروع و پایان مییابد.
امیال جنسی و جنسیت در نجات
این مقاله تلاش کرده است تعالیم کتاب مقدس را در زمینۀ جنسیت و امیال جنسی که هم زمینههایی کلی و هم مکاشفهای هستند مورد بحث قرار دهد. اما در صورتی که جنسیت و امیال جنسی را در خط فکری انجیل بررسی نکند، ناقص خواهد بود.
۱. عهد جدید در ارتباط با جنسیت و امیال جنسی که در پیدایش آموزش داده شده است، مجددا تایید میکند. انجیل، وعدۀ هدایت روحالقدس را برای زندگی در تقدس میدهد. انجیل، انتظار اساسیِ جدید یا متفاوتی برای اخلاقیات جنسی و امیال جنسیتی مناسب، پیشنهاد نمیکند. در متی ۱۹، عیسی تایید میکند که الگوی آفرینش مرد و زن که در پیدایش ۱-۲ آمده است، با اقتدار باقی میماند و اجرای آن برای انسان لازم است. در اعمال رسولان ۱۵، رهبران اولیۀ کلیسا تایید میکنند که پیروی مسیحیان غیر یهودی از عهد عتیق ضروری نیست، اما از مسیحیان انتظار میرفت که همان معیارهای اخلاقی جنسی در ابتدای آفرینش را رعایت کنند. بنابراین، الگوی روابط جنسی و امیال جنسیتی پیشنهادشده برای مسیحیان اولیه، الگویی را که در ابتدای خلقت ارائه شده بود، تایید میکند. علاوه بر این، ممنوعیتهای اعمال جنسی (مانند همجنسگرایی، زنا با محارم) انعکاسی از اخلاق جنسی عهد عتیق است. این اخلاقیات ریشه در قانون اخلاقی خدا دارد و نمیتوان آنها را حذف کرده یا مختص بنیاسرائیل دانست. عهد جدید، آشکار میکند که تمرد و نپذیرفتن حدود جنسی مناسب، انسان را در برابر داوری خدا مقصر میداند (اول قرنتیان ۹:۶-۱۱).
۲. انجیل شفافیت کاملی را برای اندیشۀ جنسیت و امیال جنسی آموزش داده شده در پیدایش به ارمغان میآورد. خط سیر و نقطۀ تعالیم کتاب مقدس در زمینۀ جنسیت و میل جنسی داستانی است که بر اوج روایت متکی است. در افسسیان ۲۲:۵-۲۳ پولس توضیح میدهد که اتحاد مرد و زن، حاکی از عمیقترین اتحاد در هستی که اتحاد مسیح و کلیسا است، میباشد. توضیح پیوند مسیح و کلیسا در هیچ کجا به معنای غلبه، جانشینی، یا ریشهکن کردن اعتبار اساسی مکمل بودن مرد و زن که در پیدایش آمده است، نیست. داستان روابط انجیل در طبیعت خلقشده که شامل امیال جنسی و جنسیت ما نیز میشود، آن است که طبیعت آفریدهشده، همواره در مسیری که برایش در نظر گرفته شده است، هدایت خواهد شد (ر.ک واناینوِتس، آفرینش و اخلاق، ص ۲۱۰). اگرچه تمایلات جنسی و جنسیت علیرغم سقوط، همچنان قابل درک میباشند، ما به عنوان مسیحیان باور داریم که هر دو نهایتا برای انعکاس اتحاد مسیح و کلیسا طراحی شدهاند.
۳. انجیل، مسیحیان را قادر میسازد تا خود را با تعالیم جنسی و جنسیتی کتاب مقدس که در پیدایش ذکر شده است، هماهنگ کنند. انجیل خداوند ما عیسای مسیح به ما میگوید که خدا را با بدنهای خود جلال دهیم، زیرا با قیمت گزافی خریداری شدهایم (اول قرنتیان ۲۰:۶). این خریداری شدن، شامل تمامیت انسان است (دوم قرنتیان ۱۷:۵). ما فرا خوانده شدهایم تا خداوندمان عیسای مسیح را جلال دهیم و افکار و اعمال جنسی خود را به او تسلیم کنیم (متی ۲۸:۵؛ غلاطیان ۱۹:۵-۲۱؛ افسسیان ۲۲:۴-۲۴؛ کولسیان ۵:۳؛ اول تسالونیکیان ۱:۴-۸). ما باید از شهوترانی پرهیز کنیم (اول قرنتیان ۱۸:۶؛ افسسیان ۳:۵-۵؛ اول تسالونیکیان ۱:۴-۸). ما باید هنجارهای مناسب جنسیتی را رعایت کنیم و با امیال جنسیتی نامناسب، رسوایی ایجاد نکنیم یا به دیگران توهین نکنیم (تثنیه ۵:۲۲؛ اول قرنتیان ۹:۶؛ ۱۱:۳-۱۶؛ اول تیموتائوس ۹:۲). مسیحیان معتقدند که ما به خودمان تعلق نداریم و هر جنبهای از وجود ما – اعم از تمایلات جنسی و رفتارهای جنسیتی – به عیسای مسیح تعلق دارد (کولسیان ۱۵:۱-۲۰).
نویسنده: اندرو واکر
[1] Richard Bauckham
[2] God and the Crisis of Freedom: Biblical and Contemporary Perspectives
[3] Bernd Wannenwetsch
[4] Within the Love of God: Essays on the Doctrine of God in Honour of Paul S. Fiddes
[5] Oliver O’Donovan
[6] Resurrection and Moral Order: An Outline for Evangelical Ethics