” نوشتههایی که اعتبار آنها مورد تردید است، همگی در قرن دوّم یا بعد از آن نوشته شدهاند”
توجه: این متن بخش دوم از یک مجموعه وبلاگنویسی است که اینجا منتشر میشود.
در یادداشت قبلی، دربارۀ اولین واقعیتِ کانُن عهدجدید بحث کردیم، که عبارت بود از این که متون عهد جدید، قدیمیترین منابعی است که در دسترس داریم. با دقت روشن کردیم که قدیمی بودن این متون به آنها اعتبار نمیبخشد، اما تاریخ اولیه نشان میدهد که این کتابها در زمانی نوشته شدهاند که شاهدانی عینی از عیسی مسیح هنوز زنده بودهاند.
در این یادداشت، به متونی[1] میپردازیم که دربارۀ اعتبار آنها تردید وجود دارد. نوشتههایی که جزئی از عهد جدید نیستند، اما از نظر ژانر با عهد جدید (اناجیل، اعمال رسولان، رساله ها و غیره) شباهتهای زیادی دارند. اغلبِ این متون به افراد مشهوری نسبت داده شده است، مانند انجیل پطرس[2]، انجیل توماس[3] و اعمال یوحنا[4].
اگرچه ما نمیتوانیم به جزئیات این متون مشکوک و متعدد بپردازیم، اما دست کم میتوانیم به یک واقعیت اساسی که اغلب نادیده گرفته میشود، اشاره کنیم: تاریخ تمام این متون مورد تردید به قرن دوم و سالهای پس از آن بر میگردد.
نکتۀ قابل توجه دربارۀ این واقعیت، آن است که حتی منتقدان نیز در این زمینه با هم اتفاق نظر دارند. در حالیکه دربارۀ قدمت بعضی از کتابهای عهد جدید (مانند، دوم پطرس و رسالات شبانی[5]) بحثهایی وجود دارد، اما یک اتفاق نظر ضمنی دربارۀ تاریخ این متون وجود دارد. البته برخی نیز تلاش کردهاند این کتاب ها را به قرن اول نسبت دهند ـ برای مثال، کروسان[6] معتقد است “انجیل صلیب”[7] که در انجیل پطرس ادغام شده است، به قرن اول میلادی تعلق دارد. اما این اظهارات چندان بین الهیدانان مورد قبول واقع نشده است.
بررسی این واقعیت ساده، سریعا ادعاهای احساسی را مورد سوال قرار میدهد که این کتابهای “نامطمئن”، چگونه حاوی نسخۀ “واقعی” مسیحیت هستند.
البته، ممکن است کسی استدلال کند که متون بعدی نیز میتوانند اعتبار سنت مسیحیتِ قرن اول را حفظ کنند و بگوید نوشتهای که در قرن اول نوشته نشده است، میتواند حاوی مطالبی از قرن اول باشد. درست، اما برای پذیرش نوشتهها نسبت به متون قدیمیتر، به دلیل قانع کنندهتری نیاز داریم که در دست نیست.
نخست اینکه، ما میدانیم بسیاری از نوشته های مورد تردید کاملاً جعلی هستند و به وسیله شخصی نوشته شدهاند که به وضوح نویسنده معرفی شده نبوده است. این واقعیت خود به تنهایی، دربارۀ اعتبار محتوای این متون پرسشهای زیادی مطرح میکند. دوم اینکه، نوشتههای مورد تردید به وضوح حاوی تزئینات و اضافات افسانهای هستند. برای مثال، در انجیل پطرس، عیسی همانند آدم غول پیکری که سرش به ابرها میخورد، از قبر برخاست و صلیبی که به دنبال او بود حرف زد (!). سوم اینکه، بسیاری از این نوشته های مورد تردید (مانند انجیل فیلیپ) حاوی نوعی الهیات عرفانی هستند که حتی تا قرن دوم وجود نداشت و بنابراین، نمیتوانند مسیحیت معتبر قرن اول را نشان دهند.
ما مدعی نیستیم که یک نوشتۀ مورد تردید ممکن نیست به قرن اول تعلق داشته باشد (ضمن اینکه ما هنوز یک مورد هم پیدا نکردهایم)، همچنین نمی گوییم که هیچ نوشته مورد تردیدی نمی تواند حاوی سنت قابل اعتمادِ عیسی باشد. میدانیم که مسیحیان اولیه گاهی اوقات به اناجیل تحریف شده توسل میجستند که حاوی برخی تعالیم واقعی بود (در این زمینه در یادداشت بعدی بیشتر میخوانیم). اما اصل مطلب این است، بخشهایی از متون تحریف شده که ممکن است معتبر هم باشند، از مسیحیت نسخهای مطابق با آنچه که ما در عهد جدید می بینیم، ارائه نمیدهند و این متون یقیناً نمیتوانند جایگزینی برای آنچه در کتابهای عهد جدید میبینم، باشند.
در پایان لازم به یادآوری است که، این متون منبع جالب و فریبندهای برای مطالعه دربارۀ مسیحیت نخستین هستند. امّا، قدمت این نوشتهها نمیتواند نسخهای متقاعد کنندهتر از خودِ نوشتههای عهدجدید باشد.
[1] Apocryphal Writings
[2] the Gospel of Peter
[3] the Gospel of Thomas
[4] the Acts of John
[5] اول و دوم تیموتائوس و تیطس
[6] John Dominic Crossan
[7] “cross gospel”