تفسیر و الهیات کتابمقدسی
الهیات کتابمقدسی بر اینکه چطور تفسیر بر الهیات نظاممند تاثیر میگذارد دخالت دارد. تا حدودی به این علت که به شخص کمک میکند تا به یاد آورد که وعده و تحقق وعده، نمونه و پادگونه، پیشرفت، رشد ذاتی و اصیل، پیشبینی و کامل شدن وجود دارد. چشمگیرترین موضوع در میان رشته های الهیاتی، تلاقی موجود بین تفسیر و الهیات کتابمقدسی است: هر دوی آنها در درک متون مهم هستند و الهیات کتابمقدسی بدون تفسیر غیرممکن است. تفسیر به تمرکز بر روی تحلیل، و الهیات کتابمقدسی بر استنتاج متمایل است. الهیات کتابمقدسی بر نتایج برآمده از تفسیر تامل میکند، آن هم با نظر به تک تک کتابها و در شکلگیری و گسترش جریان روایت کل کتاب مقدس. تفسیر، الهیات کتابمقدسی را کنترل میکند، و الهیات کتابمقدسی بر تفسیر تاثیر میگذارد.
تفسیر و الهیات تاریخی
اعتقادنامههای قدیمی و تاریخ تفسیر و الهیات، فوقالعاده ارزشمند هستند اما مثل کتاب مقدس مرجعیت نهایی ندارند. با این وجود، تفسیر بدون الهیات تاریخی صرفاً به مباحثاتی مبهم نزول پیدا میکند. مباحثاتی که به شدت در چهارچوب و محدودۀ قرن بیست و یکم قرار دارند. تفسیر معتبر با الهیات و تفسیر اولیۀ مسیحی سر و کار دارد.
اما ممکن است آنقدر در عقاید و نظرات ثانوی و فرعی مهارت پیدا کنیم که هرگز بر روی متن کتاب مقدس تعمق نکنیم. خواندن تاریخ تفسیر هرگز نباید جای خواندن کتاب مقدس را بگیرد.
تفسیر و الهیات نظاممند
برخی فکر میکنند که به شکل بیطرفانه و عینی مفهوم متن را کشف و تفسیر مینماید و اینکه ایشان الهیات نظاممندشان را روی چنین کشفیاتی بنا میکنند. در واقعیت، الهیات نظاممند تاثیر عمیقی بر تفسیر شخص میگذارد. بسیاری از مردم بدون اینکه متوجه شوند از متون محبوب کتاب مقدس خود یک فهرست تهیه میکنند که بعدها برایشان تبدیل به معیار تفسیر بقیه کتاب مقدس میشود. میتوان گفت این موضوع تا حد زیادی دلیل وجود تفسیرهای متضاد هم بین مسیحیان است. این مشکل ممکن است از طریق دست کم دو راه به وجود آید.
۱. ممکن است یک سنت کلیسایی سهواً بر یک سری حقایق کتابمقدسی بیش از حد تاکید کند و متون دیگر را در نظر نگیرد. یا حتی متونی را که با این ساختارِ تا حدودی تحریف شده «نمیخوانند» کوچک و فرعی و کماهمیت جلوه دهد. بهعنوان مثال، درکی که فرد از عادلشمردگی در غلاطیان دارد ممکن است درک او از مفهوم عادلشمردگی در جاهای دیگر عهد جدید را تحت کنترل قرار دهد.
۲. ممکن است یک سنت کلیسایی آگاهانه یک سری ساختارها برای یکپارچه کردن کل کتب کتاب مقدس در نظر بگیرد که باعث میشود به صورت خودکار برخی متون و موضوعات را بسیار مصنوعی یا با کوته فکری دستهبندی یا تشریح کند. بدتر از آن این است که فرد در حمایت از الهیات نظاممند خود از یک سری بخشهای کتاب مقدس استفاده کند، بدون اینکه به یکپارچگی و سازگار بودن متون کتاب مقدس توجه کند.
بسیاری از مردم بدون اینکه متوجه شوند، یک سری متون محبوب خود را از کتاب مقدس گلچین میکنند و سپس آن را به معیاری برای تفسیر کل کتاب مقدس تبدیل میکنند.
الهیات تاریخی و الهیات نظاممند
وقتی تعلیم کتاب مقدس را راجع به موضوعی خاص مطالعه میکنیم (الهیات نظاممند)، باید الهیات تاریخی را نیز با آن همراه سازیم. الهیات نظاممند تا اندازهای با مقولههای الهیات تاریخی سر و کار دارد. اما اولویتها و برنامۀ کار الهیات نظاممند بهطور ایدهآل دوره معاصر را مخاطب قرار می دهد، آن هم در بحرانیترین برهۀهای آن.
الهیات کتابمقدسی و الهیات تاریخی
هم الهیات کتابمقدسی و هم الهیات تاریخی به گذر زمان در رشتههای مربوطۀ خود آگاه هستند: الهیات کتابمقدسی بر زمانی تمرکز میکند که در طول آن اسناد کتابمقدسی نوشته و جمعآوری شدند، در حالی که الهیات تاریخی بر مطالعۀ کتاب مقدس از زمانی که کامل شد تمرکز میکند. به بیان دیگر، الهیات کتابمقدسی بر کتاب مقدس تمرکز می کند، در حالی که الهیات تاریخی بر آنچه شخصیتهای مهم دربارۀ کتاب مقدس میاندیشیدند و بدان باور داشتند، تمرکز مینماید. بهترین کارکرد الهیات کتابمقدسی زمانی است که با الهیات تاریخی همراه میشود.
الهیات کتابمقدسی و الهیات نظاممند
الهیات کتابمقدسی، بنیادی و تاریخی است؛ الهیات نظاممند نسبتاً جهانی و غیرتاریخی است. برخلاف الهیات کتابمقدسی که عمیقاً متعهد به کار کردن در قیاس با متن کتاب مقدس است تا خودِ متن تعیین کننده دستورالعمل باشد، الهیات نظاممند ممکن است (بهطور مشروع) در مرحلۀ دوم، سوم یا چهارم از کتاب مقدس جدا باشد. زیرا با سوالات فلسفی و علمی سر و کار دارد که متون کتاب مقدس مستقیماً مطرح نمیکنند. اما الهیات نظاممند جامعترین رشته از بین رشتههای الهیاتی مختلف میباشد.
تفسیر و الهیات کتابمقدسی بر الهیات نظاممند مزیت دارند زیرا کتاب مقدس بدون واسطه مطابق با دستورالعمل آنها قرار میگیرد. الهیات نظاممند نیز بر تفسیر و الهیات کتابمقدسی مزیت دارد از آنجایی که به شدت به سوی یکپارچگی کلی حرکت میکند.
الهیات نظاممند در مقایسه با الهیات کتابمقدسی کمی از متن کتاب مقدس فاصله میگیرد، اما کمی به تعامل فرهنگی نزدیکتر است. الهیات کتابمقدسی به لحاظی همچون یک رشتۀ ارتباطی بین تفسیر و الهیات نظاممند عمل میکند زیرا با آنها تلاقی دارد و به آنها اجازه میدهد که بهتر صدای یکدیگر را بشنوند. الهیات نظاممند به لحاظی یک رشته اعلی است زیرا سعی دارد که جهانبینی فرد را شکل دهد و آن را دگرگون سازد. امروزه الهیات کتابمقدسی از اهمیت برخوردار است زیرا اگر به درستی بهکار گرفته شود، به درک ما از مطالب کتاب مقدس عمق میبخشد.
الهیات شبانی و سایر رشته ها
الهیات شبانی – تفسیر، الهیات کتابمقدسی، الهیات تاریخی و الهیات نظاممند را بهکار میگیرد تا به مردم کمک کند که با داشتن یک زندگی حکیمانه و با یک جهانبینی کتابمقدسی خدا را جلال دهند. الهیات شبانی به این پرسش پاسخ میدهد: «پس چطور باید زندگی کنیم؟»
هرچند ممکن است که الهیات شبانی را به عنوان یک رشتۀ مستقل در نظر بگیریم، اما عاقلانهتر این است که بدانیم کتاب مقدس هرگز داده نشد تا صرفاً یا منحصراً پرسشهایی در ذهن ما به وجود آورد؛ بلکه داده شد تا زندگی مردم را تبدیل کند. کتاب مقدس به ما داده شد تا در زندگی ما کاربرد داشته باشد. مفهوم الهیات غیر کاربردی – مطالعۀ الهیاتیای که به توبه، ایمان، اطاعت، همشکلی با مسیح و شادی در خداوند ختم نشود – چیزی است بین کفرآمیز و مضحک.
ممکن است آنقدر فوری «مفهومی که کتاب مقدس برای من دارد» (تاکید زیادی روی «من» است) را پیگیری کنیم که کاملاً فاصلۀ بین خودمان و متن را نادیده بگیریم و منحصر و خاص بودن تاریخی کتاب مقدس و از این رو طبیعت مکاشفۀ خدا را بهخطر اندازیم. خیلی بهتر است که هر بخش از کتاب مقدس را بخوانیم، بر اساس معیارهای خودش بدان فکر کنیم، سهم آن را در کل کتاب مقدس تشخیص دهیم و بعد بپرسیم که چطور می توان چنین حقیقتی برای ما و کلیسا و جامعهمان به کار آید.
از آنجایی که خدا عالم هستی را خلق نمود، ما به او پاسخگو هستیم، و او مقتدرانه در کتاب مقدس سخن گفته است. حتی اگر مشتاقانه سعی کنیم مکاشفهای را که خدا با فیضش برای ما آشکار نموده، بر طبق معیارهای آن درک کنیم، این کار کافی نیست اگر به او پاسخ ندهیم زیرا او خودش را آشکار نموده است. مفسران از پروسۀ تفسیر، جدایی ناپذیرند و نگرش ما نسبت به متن از اهمیت برخوردار است. اشتیاقِ صِرف برای تسلط بر متن کافی نیست؛ ما باید مشتاق این باشیم که تحت تسلط و کنترل آن باشیم. زیرا روزی جوابگوی کسی خواهیم بود که میگوید: «این است آن که بر وی نظر خواهم کرد: آن که فروتن است و روحِ توبهکار دارد، و از کلام من میلرزد» (اشعیا ۲:۶۶).
__________________________________
پایان