تعریف:
تعالیم عیسی بسیار نافذ و بهیادماندنی بود، صرفاً نه برای اینکه از روشهای مختلف تعلیمی استفاده میکرد، بلکه بیشتر بهخاطر چیزی که تعلیم میداد؛ اینکه او خداوند جسم پوشیده بود و پادشاهی آسمانی خود را به زمین آورده بود و اینکه قوانین این پادشاهی با قوانین پادشاهی زمینی تفاوت دارد.
خلاصه:
تعالیم عیسی بهخاطر روشهای تعلیمی و پیامی که موعظه میکرد شهرت داشت. او در تمام طول دوران خدمتش از روشهای مختلفی استفاده کرد که تعالیم او را نافذ، ماندگار، قابل درک و الهامبخش میکرد. این سبکها شامل سبکهای بیشماری از دوران خود عیسی بود و کیفیتی داشت که هنوز هم برای ما آشناست، مثل: شعر، ضربالمثل، اغراق، مَثِل، تشبیه، قیاس و معما. اما آنچه که تعالیم مسیح را از دیگران متفاوت میکرد، پیام این تعالیم بود.
عیسی در موعظههایش میگفت که پادشاهی خداوند آغاز شده است و او به عنوان خداوند جسم شده، فرمانروا و پادشاه این پادشاهی است. این پادشاهی، معیارهای حکومت انسانی را به چالش کشیده و شهروندانش را دعوت میکرد تا به شیوهای متفاوت زندگی کنند.
عیسی بهخاطر تواناییهایش در تعلیم دادن، در عهد جدید چهلوپنج بار استاد نامیده شده است. با اینکه عیسی هرگز بهعنوان «خاخام» آموزش ندیده بود، عنوان «خاخام» چهارده بار برای عیسی استفاده شده است.
علاوه بر این، مردم او را فرستادهٔ خدا میدانستند. مثل دیگر معلمین، عیسی نیز شاگردانی داشت که احکام خدا را اعلام میکردند، با استناد به کتاب مقدس تعالیم او را تایید میکردند، با مخالفان مناظره میکردند، دربارهٔ مباحث شریعت بحث میکردند و از فنون مختلف برای ماندگار کردن تعالیم خود استفاده میکردند. عیسی هم در شهر و هم در روستاها، در کنیسهها و گاهی حتی در قایقها تعلیم میداد.
عیسی اغلب میتوانست جمعیت انبوهی را گرد هم جمع کند و طوری آنها را غرق در تعالیم خود کند که خیلی ساده نیاز به غذا خوردن را فراموش کنند؛ بنابراین، آنچه تعالیم عیسی را منحصربهفرد میکرد، نه تنها محتوای تعالیم او بلکه چگونگی تعلیم دادن او بود.
روش تعلیم عیسی:
عیسی برای اثرگذاری تعالیم خود بر مخاطبانش از فنون مختلفی استفاده میکرد.
عیسی از این فنون برای توضیح معنا، ایجاد انگیزه و ترغیب به نشان دادن واکنش (گاهی با وارد کردن شوک)، آشکار کردن هدف کلام خدا و دیگر فنونی که تعالیم او را ماندگاری میبخشید، استفاده میکرد.
برخی از روشهای تعلیم دادن عیسی شامل شعر، ضربالمثل، اغراق، مَثِل و روشهای دیگری مانند جِناس (متی ۲۴:۲۳)، تشبیه (لوقا ۶:۱۷) استعاره (متی ۱۳:۵-۱۴)، معما (مرقس ۵۸:۱۴)، قیاس (مرقس ۴۱:۱۲-۴۴)، کنایه (متی ۲:۱۶-۳) و پرسش (مرقس ۱:۳-۴) بود.
شعر
اغلب اشعاری که عیسی برای تعلیم دادن از آنها استفاده میکرد (که بهوسیلهٔ نویسندگان اناجیل بیان شدهاند) دارای وجوه اشتراک با حدود دویست مثال در اناجیل هستند.
چهار نوع وجه اشتراک اصلی در این اشعار وجود دارد: توازن معنایی، تضاد معنایی، توازن مرحلهای (تباینی) یا ضربآهنگ (به نقطهٔ اوج رساندن) و توازن معکوس (وارونهسازی).
در توازن معنایی، یک بیت (چند بیت) یک اندیشه (مترادف) با بیت قبلی را بیان میکند و بیت دوم درحالیکه ممکن است به لحاظ معنایی با بیت اول هممعنا باشد، میتواند بیت اول را توضیح داده یا بر آن تأکید کند.
در اناجیل حدود پنجاه نمونه برای استفادهٔ عیسی از تباین معنایی وجود دارد.
برای مثال، عیسی میگوید: “زیرا چیزی پنهان نیست مگر برای آشکار شدن، و چیزی مخفی نیست مگر برای به ظهور آمدن” (مرقس ۲۲:۴). در این آیه تباینهای «پنهان» و «آشکار» نشان داده میشود.
در تضاد معنایی جمله دوم برخلاف جمله اول است. این تضاد و تقابل متداولترین سبک تعالیم عیسی است و حدوداً شامل ۱۴۰ نمونه میشود.
برای مثال، “به همینسان، هر درخت نیکو میوۀ نیکو میدهد، اما درخت بد میوۀ بد” (متی ۱۷:۷) و اصطلاحات «درخت نیکو» با «درخت بد» و «میوهٔ نیکو» با «میوهٔ بد» در تقابل بوده، با هم تضاد دارند.
در توازن مرحلهای (تباینی)، (نقطهٔ اوج)، جمله دوم ادامه و تأیید جمله اول است. تقریباً بیست نمونه توازن مرحلهای نقطهٔ اوج در تعالیم عیسی وجود دارد.
برای مثال، “هر که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و کسی که مرا پذیرفت، فرستندهٔ مرا پذیرفته است” (متی ۴۰:۱۰). توجه داشته باشید که جملهٔ دوم تکرار جملهٔ اول است (هر که مرا بپذیرد) و فقط یک عنصر به آن اضافه شده است که تعالیم نهایی را در جملهٔ سوم برجسته میکند (فرستندهٔ مرا پذیرفته است).
نهایتاً توازن معکوس (وارونهسازی)، شامل جابجایی جملات موازی است. (A-B-B1-A1). تقریباً شانزده مورد از این نوع توازن در اناجیل وجود دارد.
برای مثال، “سبت [A] برای انسان [B] به وجود آمد، نه انسان [B1] برای سبت [A1] “.
ضربالمثل:
عیسی از ضربالمثلها هم در تعالیم خود استفاده کرده است. این جملات اصول مطلق نیستند، بلکه اصولی عملی هستند. برای مثال، عیسی میفرماید: “هرکه شمشیر کشد، به شمشیر نیز کشته شود” (متی ۵۲:۲۶). در ضربالمثلها، استثنا وجود ندارد.
جملهٔ عیسی به این معنا نیست که هر کس با شمشیر بجنگد، حتماً بهوسیلهٔ شمشیر کشته میشود، بلکه نوعی بیان کلی است، به این معنا که کسانی که با شمشیر میجنگند، به احتمال زیاد با شمشیر کشته میشوند؛ بنابراین، کسی که مصداق ضربالمثل را میشناسد، آنقدر دانا هست که به مفهوم این نوع تعالیم توجه داشته باشد.
اغراق:
اغراق درصورتیکه باهدف فریب به کار رود، کار اشتباهی است. بهخصوص هنگامیکه شنونده با زبان اغراق آشنایی ندارد؛ اما در تعالیم اخلاقی، زبان اغراق ابزاری قوی برای اثرگذاری ماندگار بر شنونده (خواننده) است.
دو نوع بیان اغراق وجود دارد، غلو و مبالغه.
غلو یک جملهٔ اغراقآمیز است که حتی ممکن است بهطور انجام نشدنی به کار رود.
برای مثال، وقتی عیسی میفرماید: “پس اگر چشم راست تو را میلغزاند، آن را به در آر و بیرون افکن” (متی ۲۹:۵). اگر چه میتوان این کار را انجام داد، اما منظور اصلی جملهٔ عیسی این نیست که حتماً چشم خود را در بیاور.
مبالغه یک جملهٔ اغراقآمیز است که عملی کردن آن غیرممکن است.
برای مثال عیسی به علما و فریسیان میفرماید: “ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی میکنید، اما شتر را فرو میبلعید!” (متی ۲۴:۲۳). اگرچه ممکن نیست فردی شتری را ببلعد، اما نکتهٔ اصلی این آموزه مشخص است؛ یعنی آنقدر به چیزهای کوچک اهمیت ندهید که از انجام کارهای بزرگ غافل شوید. اغراق یک سبک ارتباطی بسیار خوب است که توجه شنوندگان را بیشتر جلب میکند و جدی بودن یک مسئله را ثابت میکند.
برای مثال، اگر درآوردن یک چشم به شما کمک میکند تا از شیطان پرهیز کنید، ارزش درآوردن را دارد.
مَثَل
شاید یکی از متداولترین روشهای مورد استفاده در تعلیم دادن، استفاده از مَثَل باشد، زیرا تقریباً یکسوم تعالیم عیسی را مَثَلها تشکیل میدهند. عیسی در اناجیل حداقل از پنجاه مَثَل متفاوت استفاده میکند.
متأسفانه مَثَلها نهتنها تعالیم بسیار گرانمایه محسوب نمیشوند، بلکه در مورد آنها سوءتفاهمهایی نیز وجود دارد.
اساساً مَثَل عبارت از نوعی مقایسه است.
برای مثال، “پادشاهی آسمان همچون گنجی است پنهان در دل زمین” (متی ۴۴:۱۳)؛ بنابراین، «پادشاهی آسمان» با یک «گنج» مقایسه شده است (که با آن شباهتهایی دارد). اینگونه تمثیلها بهراحتی قابل فهم هستند، زیرا نکتهٔ اصلی مقایسه معمولاً در خود تمثیل برجسته شده است.
(برای مثال، هر آنچه دارید قربانی کنید تا وارد پادشاهی خداوند شوید، زیرا ارزشش را دارد). در تمثیلهای دیگر (مانند تمثیل برزگر و خاک یا گندم و وزن) عیسی چیزهایی را مقایسه میکند که ممکن است برای شنونده ناآشنا باشد.
اگرچه این تمثیلها با مَثَل بیان میشوند، بهترین کار این است ایدهٔ اصلی را در بافت تمثیل جستجو کنیم (چرا عیسی از تمثیل استفاده میکند).
علاوه بر این، ضروری است که تمثیل را از نگاه شنوندگان اولیهٔ آن و قبل از به کار بردن آن در عصر مدرن درک کنیم.
پیام تعلیم عیسی
عیسی معلمی تمام عیار بود، نه به دلیل روش تعلیم، بلکه به خاطر آنچه تعلیم میداد.
بخش بعدی سه موضوع اصلی در تعالیم عیسی را توضیح میدهد.
(۱) واقعیت پادشاهی خدا، (۲) زندگی در پادشاهی خدا، (۳) خداوند پادشاهی خدا
واقعیت پادشاهی خدا
پادشاهی خدا مضمون اصلی تعالیم عیسی بود.
بر اساس انجیل مرقس، پیام عیسی را میتوان به این شکل خلاصه کرد “ساعت مقرر رسیده و پادشاهی خدا نزدیک است، توبه کنید و به این مژده ایمان بیاورید” (مرقس ۱۵:۱).همچنین نگاه کنید به (متی ۱۷:۴، ۲۳؛ لوقا ۴۳:۴). اناجیل چهارگانه حاوی پنجاهوشش مورد موعظۀ عیسی دربارهٔ پادشاهی خدا است (و بیش از یکصد مورد توازن).
پادشاهی نهتنها به قلمرو فیزیکی بلکه به فرمانروایی خدا نیز اشاره میکند.
عیسی میگوید “پادشاهی من از این جهان نیست” (یوحنا ۳۶:۱۸). بنابراین، پادشاهی را میتوان بهعنوان تحقق حاکمیت مطلق و بلامنازع دانست که در دوران خدمت عیسی آغاز شده و با بازگشت او به کمال خواهد رسید.
گرچه عبارت «پادشاهی خدا» در عهد قدیم به کار نرفته است، اما مفهوم خدا بهعنوان پادشاه و کسی که بر قلمرو پادشاهیاش فرمانروایی میکند، به دفعات دیده میشود (دانیال ۴۴:۲؛ مزامیر ۲۷:۲۲-۲۸، ۱۹:۱۰۳). خدا بهکرات بهعنوان پادشاه اسرائیل و جهان سخن میگوید، با اینحال، انتظار میرود که روزی خداوند، بر تمام قومش به روشی بینظیر حکومت کند؛ بنابراین، وقتی عیسی آمد و موعظه کرد که پادشاهی خدا آمده است، مخاطبان یهودی او میدانستند که او به فرمانروایی کاملِ خدا بر اسرائیل و دیگر ملتها اشاره میکند.
عیسی تعلیم میداد که پادشاهی خدا هم در زمان حال (اکنون) و هم در زمان آینده است (که هنوز نیامده است)، یعنی اینکه پادشاهی خداوند یک واقعیت موجود و فعلی است (متی ۱۱:۱۱، ۲۸:۱۲؛ مرقس ۱۵:۱، ۱:۹؛ لوقا ۱۱:۲، ۲۰:۱۷-۲۱).
هنگامیکه عیسی (پادشاه) به زمین آمد، طلایهدار این پادشاهی بود. این پادشاهی هنوز هم در جهان مورد بحث است و تا زمانی که تمام زانوان در مقابل او خم نشوند و همهٔ زبانها به او اعتراف نکنند، کاملاً محقق نخواهد شد. به همین دلیل است که مجبوریم منتظر بازگشت پادشاه (بازگشت دوم عیسی باشیم).
عبارتهای «پادشاهی خدا» و «پادشاهی آسمان» هممعنی هستند و به یک واقعیت اشاره میکنند. این موضوع را میتوان با مقایسهٔ متونی ثابت کرد که در یکی از آنها نوشته «پادشاهی خدا» (متی، ۳:۵) و در دیگری نوشته «پادشاهی آسمان» (لوقا ۲۰:۶). آسمان جایگزینی برای نام الهی «خدا» است.
علاوه بر این، متی این دو عبارت را در یک متن و با یک معنا به کار میبرد: “بدانید که ورود دولتمندان به پادشاهی آسمان بسیار دشوار است، باز هم میگویم، که گذشتن شتر از سوزن، آسانتر است تا ورود یک شخص دولتمند به پادشاهی خدا” (متی ۲۳:۱۹-۲۴). همچنین، پادشاهی خدا (فرمانروایی خدا) با کلیسا (قوم خدا) یکسان نیست.
زندگی در پادشاهی خدا
عیسی آمد تا نه تنها وعدۀ ظهور پادشاهی از نسل داوود که بر اسرائیل و دیگر ملل فرمانروایی خواهد کرد را تحقق بخشد، بلکه بهعنوان یک نبیِ بزرگتر از موسی آمد (تثنیه ۱۸:۱۸). در این نقش، او به شهروندان پادشاهی آموخت که چگونه باید رفتار کنند.
با اینحال، عیسی هرگز یک نظام اخلاقی نظاممند ارائه نداد. علاوه بر این، به نظر میرسد که برخی از تعالیم عیسی باهم تناقض دارند. برای مثال، شریعت، اعتباری جاودان دارد (متی ۱۷:۵-۲۰؛ مرقس ۲۸:۱۲-۳۴)؛ اما احکام خاصی منسوخ میشود (متی ۳۱:۵-۴۲؛ مرقس ۱۴:۷-۲۳). در جاهای دیگری به نظر میرسد که انتظارات عیسی برای اطاعت غیرممکن است.
برای مثال، عیسی میگوید شما باید کامل و بیعیب باشید، همانطور که پدر آسمانی کامل و بیعیب است (متی ۴۸:۵) و فقط اطاعت ظاهری کافی نیست، بلکه اطاعت درونی – انگیزهها و نیتها – نیز ضروری است (متی ۳:۵-۸، ۳۳:۱۲-۳۷، ۳۵:۲۳-۳۶؛ لوقا ۳۳:۱۱-۳۶).
نهایتاً، به نظر میرسد که بعضی از تعالیم عیسی فقط برای افراد خاصی لازم الاجراست.
برای مثال وقتی به جوان ثروتمند میگوید برو و هر آنچه را داری بفروش و به فقرا بده (مرقس ۲۱:۱۰)، چنین درخواستی از همه نمیکند.
با توجه به این پیچیدگیها، ما چگونه تعالیم اخلاقی عیسی را درک کنیم؟
اول اینکه ما باید با سبکهای ادبی که عیسی از آنها استفاده میکند، بهخصوص مبالغه، آشنایی داشته باشیم (نگاه کنید به متی ۳۳:۵-۳۷، ۳۸-۴۲، ۱:۷؛ مرقس ۴۳:۹-۴۸؛ لوقا ۲۶:۱۴).
دوم، همهٔ تعالیم عیسی کاربرد عمومی و جهانی ندارد.
اگر عیسی از مرد جوان میخواهد تمام دارایی خود را بفروشد و به فقرا بدهد، به این دلیل است که او میدانست ثروت و دارایی او بتهایی هستند که او را از پادشاهی خداوند دور نگه میدارند.
سوم، ما باید در جستجوی شناخت هدف اصلی عیسی از این تعالیم باشیم.
برداشت ما از متون ممکن است اغوا کننده باشد و باید از این کار پرهیز کرد و در (لوقا ۲۰:۶) عیسی میگوید: “خوشا به حال شما که فقیرید، زیرا پادشاهی خدا از آنِ شماست”، اگرچه ممکن است کلمه فقیر به معنای فقر اقتصادی باشد، اما در متن مشابه دیگری در (متی ۳:۵) میگوید: “خوشا به حال فقیران در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است”، بنابراین چنین برداشتی را منع میکند.
در نتیجه، تعالیم اخلاقی عیسی ابتدا شاگردان او را مخاطب قرار میدهد ـ یعنی افرادی که به دعوت او برای ایمان آوردن، پاسخ دادهاند.
در مجموع، تعالیم عیسی دربارهٔ اینکه چه چیزی ضروری است، یک نگرش جدید (درونی) است و نیاز به اطاعت ظاهری و بیرونی ندارد (متی ۱۱:۱۵، ۲۷:۲۳-۲۸)و تمام فرمانهای آسمانی در فرمانِ محبت به خدا با تمام قلب، با تمام جان، با تمام ذهن و با تمام قدرت و محبت به همسایگان همانند خودمان خلاصه میشود (مرقس ۲۹:۱۲-۳۱؛ مقایسه کنید با تثنیه ۵:۶؛ لاویان ۱۸:۱۹). مسیحیان باید با دیگران آنگونه رفتار کنند که دوست دارند با خودشان رفتار شود (متی ۱۲:۷). محبت به دیگران باید در عمل باشد نه از روی ترحم (متی ۳۱:۲۵-۴۶؛ لوقا ۲۷:۶-۲۸، ۲۵:۱۰-۳۰)، و حتی این محبت باید به دشمنان هم تعلق پیدا کند.
خداوند پادشاهی خدا
بنابراین، عیسی بهعنوان یکی از نوادگان داوود، پادشاه این قلمرو پادشاهی است؛ اما او پادشاهی معمولی نیست. او نهتنها «مشاور عجیب»، «پدر سرمدی» و «شاهزادهٔ صلح و سلامتی» خواهد بود، بلکه او «خدای متعال» نام دارد (اشعیا ۱۶:۹). معمولاً چند ویژگی خاص پادشاهی و جایگاه آسمانی عیسی را در اناجیل ثابت میکند. (۱) عناوین عیسی، (۲) کلام عیسی، (۳) کارهای عیسی
عناوین عیسی
عناوین متعددی پادشاهی و الوهیت عیسی را ثابت میکند.
نخست اینکه عیسی «ماشیح» یا «مسیح» نامیده میشود.
او بهطور خاص برگزیده شد و بهعنوان جانشین تدهین شدهٔ خدا در نظر گرفته شد (مقایسه کنید با مزمور ۵۰:۱۸، ۲:۲؛ دوم سموئیل ۱۴:۱، دانیال ۲۵:۹). اگرچه عیسی بهطور خاص از استفاده از این اصطلاح به دلیل دلالت ضمنی سیاسی آن پرهیز کرد، اما تناسب عنوان برای توصیف او در موقعیتهای متعدد را توصیف میکند (مرقس ۲۷:۸-۳۰، ۶۱:۱۴-۶۲).
دوم، عنوان «پسر خدا» تاکید بر رابطه صمیمی او با خدا دارد (مرقس ۳۶:۱۴)، و اینکه او برگزیدهای برای اجرای خدمتی خاص بود (مرقس ۱۶:۱۶)، این عنوان اشاره به رابطه منحصربهفرد او با خدا دارد (یوحنا ۲۰:۱۷)، و در خیلی زمینهها الوهیت او را ثابت میکند (یوحنا ۱۷:۵-۱۸؛ ۵۴:۸-۵۹؛ ۳۰-۱۰-۳۳).
سوم، عنوان «پسر انسان» که متداولترین عنوانی است که عیسی برای خودش به کار میبرد.
اگرچه این اصطلاح بر انسان بودن عیسی تأکید نمیکند، بر اساس نسبت او با دانیال ۱۳:۷-۱۴ باید بهعنوان پادشاه و داور نهایی شناخته شود (نگاه کنید به متی ۲۳:۱۰؛ ۲۸:۱۹؛ ۳۱:۲۵؛ مرقس ۳۸:۸؛ ۲۶:۱۳؛ ۶۲:۱۴).
چهارم، عنوان «پسر داوود» که در انجیل متی به کرات یافت میشود، نشاندهندهٔ آن است که عیسی تنها وارث حقیقی تاج پادشاهی داوود است؛ اما عیسی تعلیم میدهد که ماشیح خیلی فراتر از یک نواده از نسل داوود است، در واقع، او خداوند داوود است (مرقس ۳۵:۱۲-۳۷).
پنجم، به عیسی به عنوان «خداوند» اشاره میشود که در عهد قدیم برای یهوه بهکار رفته است. اگرچه میتوان این اصطلاح را برای خدایان، پادشاهان انسانی، اربابان و دیگران به کاربرد، اما در مکانهای مختلف به شکلی برای عیسی استفاده شده است که یک یهودی انتظار دارد این عنوان برای خدا به کار رود (مرقس ۲۸:۲). عیسی در متی ۴۲:۲۴ این عنوان را برای خودش به کار میبرد.
نهایتاً، در انجیل یوحنا عنوانی که به عیسی نسبت داده میشود «خدا» است (یوحنا ۱:۱، ۸؛ ۱۷:۵-۱۸؛ ۳۰:۱۰-۳۳؛ ۲۸:۲۰؛ مقایسه کنید با رومیان ۵:۹، تیتوس ۱۳:۲، اول یوحنا ۲۰:۵). عناوین دیگر شامل «پادشاه» (متی ۲:۲)، «خادم خداوند» (متی ۱۸:۱۲-۲۱)، «نبی» (متی ۵۷:۱۳)، «نجاتدهنده» (لوقا ۱۱:۲)، «برهٔ خدا» (یوحنا ۲۹:۱، ۳۶) و «کلمه» (یوحنا ۱:۱) میشود.
کلام عیسی
کلام عیسی نیز الوهیت او را ثابت میکند، بهعنوان کسی که از موسی بزرگتر است، اقتدار منحصربهفردی بر شریعت دارد (متی ۳۱:۵-۳۲، ۳۳-۳۷، ۳۸-۴۲؛ مرقس ۱۷:۷-۱۹). اگر او الوهیت نداشته باشد، کلام او در مورد خودش، ناشایست و خودخواهانه است.
برای مثال، او اشاره میکند که سرنوشت ابدی هر فردی با پذیرش و یا عدم پذیرش او به عنوان خداوند و نجاتدهنده رقم میخورد (متی ۳۲:۱۰-۳۳؛ ۶:۱۱؛ مرقس ۳۴:۸-۳۸؛ لوقا ۸:۱۲-۹). علاوه بر این، او برتری خود را نسبت به ابراهیم (یوحنا ۵۳:۸)، یعقوب (یوحنا ۱۲:۴)، موسی (متی ۲۱:۵-۴۸)، یونس (متی ۴۱:۱۲)، سلیمان (متی ۴۲:۱۲)، داوود (مرقس ۳۵:۱۲-۳۷) و معبد (متی ۶:۱۲) اعلام میکند.
اعمال عیسی
درنهایت اعمال عیسی نیز (که یک سبک تعلیم شفاهی است) خدا بودن عیسی را ثابت میکند. او اقتدار منحصربهفردی بر معبد دارد (آن را تطهیر میکند، مرقس ۱۵:۱۱-۱۸) او بر دیوها اقتدار دارد (آنها را بیرون میراند، مرقس ۲۷:۳؛ لوقا ۲۱:۱۱-۲۲)، همچنین بر شیطان با ویران کردن و تاراج خانهٔ او، (مرقس ۲۷:۳، لوقا ۲۱:۱۱-۲۲)، بر بیماری (با شفا دادن بیماران، مرقس ۲۹:۱-۳۱، ۴۰-۴۵؛ ۱۰:۲-۱۲؛ ۳۲:۷-۳۷) و بر سبت (او خداوند آن است، مرقس ۲۳:۲-۲۸).
الوهیت عیسی را میتوان در توانایی پیشگویی آینده نیز ثابت کرد (مصائب مسیح، رستاخیز و ویران شدن اورشلیم)، احاطهٔ او بر ذهن انسانها (مرقس ۲۱:۱۰؛ ۲۴:۱۲) و بخشیدن گناهان، یعنی کاری که فقط خدا میتواند انجام دهد (مرقس ۱۰:۲، لوقا ۲۱:۵-۲۴).
Benjamin L. Merkle serves as professor of New Testament and Greek at Southeastern Baptist Theological Seminary in Wake Forest, North Carolina. He is the author or coauthor of numerous books, including Why Elders? A Biblical and Practical Guide for Church Members (Kregel, 2009) and 40 Questions about Elders and Deacons (Kregel, 2007).