پاسخی به فیلیپ پِین

سیاری از طرفداران دیدگاه برابرگرایی، کتاب فیلیپ بی. پِین در سال ۲۰۰۹ را به عنوان مرجع اصلی در زمینۀ برابرگرایی تحسین می‌کنند. “مرد و زن، یک در مسیح؛ مطالعۀ تفسیری و الهیاتی نامه‌های پولس”، تلاش می‌کند این بحث را مطرح کند که کتاب مقدس به زنان اجازه می‌دهد شبان باشند و این که ازدواج، مستلزم تسلیم شدن زن و شوهر به یکدیگر است. پِین استدلال می‌کند خود کتاب مقدس کتابی برابرگرایانه است، بر خلاف دیگر طرفداران برابرگرایی (مانند ویلیام وِب[1]) که معتقدند کتاب مقدس حامی مردسالاری سلسله مراتبی است، اما این موضوع با دیگر اصول کتاب مقدس رنگ باخته است.

کتاب پِین در ۴۶۳ صفحه منتشر شده است که بررسی تمام مسائل موجود در آن باعث می‌شود بررسی این کتاب، خیلی طولانی باشد. با این حال من تلاش می‌کنم نظرات انتقادی را دربارۀ هر یک از بخش‌های اصلی کتاب ارائه دهم. در حالی که پِین ​​مسائل جالبی را مطرح می‌کند، تفسیر او تقریبا دربارۀ تمام قسمت‌های مهم در مورد مردان و زنان به طرز فاحشی اشتباه است.

پیدایش ۲-۳

در فصل اول، پِین دلایل این که آدم، سَر حوا است در پیدایش ۲-۳ را فهرست نموده و سپس به نقد آنها می‌پردازد. به نظر من عملکرد او در این بخش ضعیف است، اما مهم‌ترین نکته این است که او “استدلال بنیادِ اقتدار آدم” را رد می‌کند که: «مرد پیش از زن آفریده شده است»، و به تعالیم پولس در اول تیموتائوس ۱۳:۲ (زیرا نخست آدم سرشته شد و بعد حوا) در مورد این حقیقت، هیچ استنادی نمی‌کند. در عوض، پِین نتیجه‌گیری می‌کند: «درک کنونی از سلسله مراتبی بودن نقش‌های زن و مرد در ازدواج، به‌وضوح منعکس‌کنندۀ نسخه‌های مکتوبِ اشتباه است؛ به گونه‌ای که هیچ قیاس روشنی در شرح پیدایش خلقت برای آن وجود ندارد» (صفحۀ ۴۹). حال این پرسش پیش می‌آید: «آیا پِین تصور می‌کند که پولس، تعلیم خود در مورد گزارش خلقت را از کتب منسوب به متون غیر توراتی (غیر کتاب‌مقدسی) برداشت کرده است و نه از شرح پیدایش»؟

غلاطیان 28:3

این قسمت از کتاب مقدس بخش مورد علاقۀ برابرگرایان است؛ پس جای تعجب نیست که پِین ​​یک فصل کامل از کتابش را به آن اختصاص داده است (فصل ۴). پولس رسول می‌گوید: «دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیح عیسی یکی هستید» (غلاطیان ۲۸:۳). به ادعای پِین، این تفسیر که این آیه صرفا می‌گوید یونانیان، غلامان و زنان، به‌واسطۀ ایمان به مسیح پسران خدا هستند؛ “تفسیری اضافی” است، زیرا پولس این ادعا را دو آیه پیش از آن در ۲۶:۳ (صفحۀ ۷۹) بیان کرده است. بنابراین پِین در عوض استدلال می‌کند که این آیه به‌وضوح، بدون هیچ شرطی، تأیید می‌کند که این نوع تقسیم‌بندی‌ها در بدن مسیح جایی ندارند (صفحۀ ۸۰). آیا واقعا این‌چنین است؟ پس آیا غلامان مسیحی نباید از اربابان خود اطاعت می‌کردند؟ (افسسیان ۵:۶). آیا زنان مسیحی نباید تسلیم شوهران خود باشند؟ (افسسیان ۵:۲۲).

غلاطیان ۲۸:۳ آیۀ ساده‌ای است. زمینۀ پیش از آن در کتاب غلاطیان به جایگاه غیر یهودیان در کلیسا می‌پردازد، زیرا پولس نشان می‌دهد که عادل‌شمردگی “با ایمان” است، نه “با اعمال شریعت” (۱۶:۲)، و کسانی که به “ایمان” تکیه دارند، در مسیح “فرزند ابراهیم” هستند (۷:۳). بنابراین غلاطیان ۲۸:۳ در چهارچوب روابط یهودیان و غیر ‌یهودیان قرار دارد، و پولس سپس در غلاطیان ۲۸:۳ به این نکته اشاره می‌کند که به‌واسطۀ ایمان به مسیح، بین یهودیان و غیر یهودیان وحدت وجود دارد؛ و بله، ۲۸:۳ کمی جلوتر در تکمیل ۲۶:۳ از گرو‌ه‌های جدید نام می‌برد. چیزی که پِین ​​آن را “اضافی” می‌نامد در اصل توضیح تکمیلی است.

اول قرنتیان ۱۱

پِین بخش زیادی از کتابش را به اول قرنتیان ۲:۱۱-۱۶ (صفحات ۱۰۹-۲۱۵) اختصاص داده است. این کار او به‌دلیل چالش‌های این بخش، به‌ویژه بحث بر سر معنای پوشش سر زن، قابل درک است. استدلال پِین این است که این قسمت به موهای بلند یک زن اشاره دارد که در هنگام پرستش باید بالای سر، جمع شده (به جای چادر یا شال) و بسته شود. احتمالا حق با اوست که پوشش سر، موهای یک زن بوده است (اگر چه من فکر می‌کنم بیشتر ممکن است به موهای بلند اشاره داشته باشد تا جمع کردن و بستن موهای بلند). با این حال پِین این قسمت را به نوعی وارونه جلوه داده است و استدلال می‌کند که در اینجا دربارهٔ رابطۀ زناشویی برابرگرایانه می‌باشد، به جای اشاره داشتن به سر بودن مرد. اولین موردی که پِین به آن می‌پردازد، این است که کلمه یونانی کِفاله κεφαλὴ (kephale)، که به معنای واقعی کلمۀ “سَر” است و با معنای عرفی آن که “تسلط داشتن” ترجمه می‌شود، در اینجا در واقع به معنای “ماخذ و منشا” است. این یک استدلال معمولی برابرگرایانه است و ما در ادامه به آن باز خواهیم گشت.

پِین به‌ نحوی اهمیت اول قرنتیان ۹:۱۱ را کاملا نادیده می‌گیرد؛ «مرد برای زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد». او این آیه را ذکر می‌کند ولی چندان توجهی به آن نمی‌کند (۱۸۰). در واقع، پِین موارد زیر را به پاورقی می‌فرستد تا در آنجا فراموش شوند:

اگر اطاعت کردن را به معنای “زن برای مرد آفریده شده است” بپذیریم، هم به شرح پیدایش و هم به زمینۀ اول قرنتیان ۲:۱۱-۱۶ چیزی خارج از بافت کتاب مقدس اضافه می‌کند که با موضوع موهای زنانه مطابقت ندارد و همچنین با ۱۱:۱۱-۱۲ در تعارض است (۱۸۰، صفحات بعد از ۲۱).

بنابراین، پِین به‌خاطر تفسیری که از دیگر بخش‌ها دارد، نمی‌خواهد سلسله مراتب موجود در نقش‌ها را در اینجا ببیند. پس توضیح پِین از اول قرنتیان ۹:۱۱ چیست؟ او می‌گوید که زن “برای مرد” آفریده شده است تا نیاز جنسی مرد را برآورده کند (۱۸۱). اما آیا این تمام معنای این قسمت است؟ چرا پولس می‌گوید: «مرد برای زن آفریده نشده»؟ پولس به‌وضوح بیان می‌کند که حوا برای آدم آفریده شده بود و آدم برای حوا آفریده نشده بود. پِین نمی‌تواند این را توضیح دهد، زیرا او پیش از هر چیز از توجه به سلسله مراتب نقش‌ها در متن خودداری می‌کند، حتی اگر درست جلوی چشمانش باشد.

آیۀ بعدی به معنای واقعی کلمه می‌گوید: «از همین رو، و به‌خاطر فرشتگان، زن باید نشانی از اقتدار (ἐξουσίαν) بر سر داشته باشد» (اول قرنتیان ۱۰:۱۱). بسیاری از نسخه‌ها ἐξουσίαν را به “نشان اقتدار” ترجمه می‌کنند، که احتمالا ترجمۀ درستی است؛ اگر چه هر دو کلمۀ “اقتدار” و “سر” معنای دوگانۀ نماد (مو) را در بر می‌گیرند و نشان‌دهندۀ تسلط مرد هستند. با این حال پِین این نماد را برای اشاره به اختیار زن بر خودش در نظر می‌گیرد. او می‌گوید: «همۀ ۱۰۳ مورد “اقتدار” در عهد جدید به اقتداری اشاره دارد که در دست خود شخص است» (۱۸۲)؛ بنابراین نتیجه می‌گیرد که یک زن باید به عنوان نشانه‌ای از اقتدار خودش، بر سر خود اختیار داشته باشد. این هیچ معنایی ندارد. متنِ پیش از آن کاملا در مورد این بود که چگونه زن “از” و “برای” مرد ساخته شده است و صراحتا این را رد می‌کند که مرد “از” یا “برای” زن ساخته شده است (اول قرنتیان ۸:۱۱-9)، و به دنبال آن عبارت “از همین رو” یا “به این جهت” (διὰ τοῦτο) آمده است. بنابراین “اقتدارِ” زن در ۱۰:۱۱ نمی‌تواند متعلق به خودش باشد، بلکه به مردی اشاره دارد که بر او اقتدار دارد؛ مردی که زن برای او سرشته شده است. زن باید علامت “اقتدار” (مو) را روی “سر” خود داشته باشد، زیرا مرد “سر” اوست (اول قرنتیان ۳:۱۱).

بنابراین می‌بینیم که چرا ترجمۀ “ماخذ و منشا” برای “سر” معنایی ندارد. تمام نکتۀ این قسمت، این است که یک زن تحت اقتدار مرد است و بنابراین باید در موقعیت‌های خاص، نشانه‌ای از این اقتدار را بر سر داشته باشد. پولس در ادامه می‌گوید که در مسیح، مردان و زنان از یکدیگر “بی‌نیاز” یا “جدا” نیستند، زیرا همان‌طور که زن از مرد پدید آمد، مرد نیز به‌واسطۀ زن پدید می‌آید (۱۱:۱۱-۱۲). با این حال پِین این موضوع را تا آنجا پیش می‌برد که می‌گوید: «زنان می‌توانند شبان باشند» (۱۹۸، ۲۱۵). تفسیر پِین که اقتدار زن را فقط به خودش محدود می‌کند و اقتدار مرد بر زن را رد می‌کند، کل مفهوم این بخش را تضعیف می‌کند.

اول قرنتیان ۳۴:۱۴-۳۵

بر خلاف بسیاری از مخالفان پِین که طرفدار نظریۀ نقش مکمل زن و مرد هستند (که ممنوعیت موجود در سخنان پولس را به نبوت “تعیین نقش” زنان محدود می‌کنند)، پِین تمام قدرتی که در اول قرنتیان 34:14-35 نهفته است را درک می‌کند. او فکر می‌کند که این بخش از کتاب مقدس، زنان را از صحبت عمومی در کلیسا منع می‌کند و بنابراین با ۵:۱۱ در تضاد است (هر چند به اعتقاد من ۵:۱۱ به دعا و نبوت فقط در محیط‌های خصوصی و نیمه‌خصوصی اشاره دارد). بنابراین، پِین 34:14-35 را “ضمیمه‌ای” می‌داند؛ به این معنا که کاتبان بعدی این آیات را به متن اضافه کرده‌اند و آنها بخشی از نوشتۀ اصلی پولس رسول نیستند. نتیجه‌گیری پِین بر دو استدلال اصلی بنا شده است: (۱) این که علامت نقل قول[2] در نسخۀ خطی کُدِکس واتیکانوس،[3] این آیات را به عنوان یک بخش ضمیمه‌ای مشخص کرده است؛ و (۲) این که آیات 34-35 در برخی از نسخه‌های خطی پس از آیۀ ۴۰ دیده می‌شوند. پِین با این دلایل استدلال می‌کند که این آیات باید ضمیمه‌ای باشند، زیرا هیچ توضیح منطقی وجود ندارد که چرا یک کاتب باید آیات را بعد از آیۀ ۴۰ قرار دهد.

برخی دیگر از محققین به‌خوبی نشان داده‌اند که این دیدگاه او به‌طور کامل اشتباه است، از جمله جیم همیلتون،[4] که اشاره می‌کند هیچ نسخۀ خطی فاقد آیات ۳۴-۳۵ وجود ندارد و معنای علامت نقل قول در این قسمت از کتاب مقدس مبهم است. فقط این نکته را اضافه کنم که نتیجه‌گیری پِین مبنی‌بر این که وجود آیات در دو جای مختلف، دلیل بر ضمیمه‌ای بودن آنهاست، به نظر استدلال ضعیفی می‌رسد. ممکن است فقط یک کاتب، اشتباه ساده‌ای مرتکب شده باشد یا فکر کرده باشد که با جابه‌جا کردن آیات، نبوت قابل درک‌تر می‌شود. (پیشنهاد نظری اما جالب دیگری که در جایی دیگر خواندم این بود که پولس این آیات را در حاشیۀ صفحه نوشته باشد و همین باعث سردرگمی کاتبان بعدی شده باشد). در هر صورت، اطلاعات کافی برای این نتیجه‌گیری عجولانه وجود ندارد که کاتبی در زمان کلیسای اولیه خیلی راحت این آیات را ساخته و در تمام نسخه‌های خطی وارد کرده باشد. (با توجه به این که هیچ نسخۀ خطی این آیات را حذف نکرده است؛ این بخش از متن باید ضمیمۀ کتبی یکی از قدیمی‌ترین نسخه‌ها – یا حتی نسخه‌های اصلی – باشد). مانند همۀ برابرگرایان، پِین هم برای این نتیجه‌گیری عجولانه انگیزه‌های الهیاتی دارد.

افسسیان ۲۱:۵-۳۳ و کولسیان ۱۸:۳-۱۹

پِین سَر بودن مرد را به اشتباه به عنوان شوهری که همسرش را “کاملا کنترل می‌کند” تفسیر کرده است (۲۷۵)، و سپس تأکید می‌کند که وابستگی افسسیان ۲۲:۵ به آیۀ ۲۱ در کلمۀ “تسلیم” (در نسخۀ یونانی در ۲۲:۵ کلمۀ “تسلیم” به‌دلیل وجود همان کلمه در آیۀ 21 حذف به قرینه شده است)، نشان می‌دهد که پولس از شوهران هم انتظار دارد تسلیم همسران خود باشند (۲۷۷). اگر چنین است؛ پس چرا پولس به شوهران دستور نداد که تسلیم همسران شوند؟ استفادۀ پِین از “تسلیم یکدیگر شدن” در ۲۱:۵ از کلمۀ یونانی آلِلون (ἀλλήλων) (allelon به معنای “یکدیگر”) یک استدلال برابرگرایانۀ معمول است. او به تفسیر وِین گرودِم[5] (“برخی تابع دیگران هستند”) برچسب “دیدگاه افراطی از عمل متقابل” (۲۸۰) زده است. اما استفادۀ گرودِم از دیگر کاربردهای آلِلون (ἀλλήλων) در جایی که عمل متقابل آن محدود بوده نیز قابل قبول است (متی ۱۰:۲۴؛ لوقا ۱۵:۲؛ ۱:۱۲؛ ۳۲:۲۴؛ اول قرنتیان ۳۳:۱۱؛ غلاطیان ۲:۶؛ مکاشفه ۴:۶) و مهم‌تر از همه، زمینۀ قبلی افسسیان ۵ این درک محدود از آلِلون (ἀλλήλων) را می‌طلبد. این که ‌خواست پولس این بوده است که شوهران تسلیم همسران، اربابان تسلیم غلامان و والدین تسلیم فرزندان باشند، نتیجه‌گیری مضحکی است. در عوض، پولس گفت که روح باید یک مسیحی را به سمت “تسلیم” در برابر کسانی که بر آنها اقتدار دارند (۲۱:۵)؛ یعنی زنان به شوهران (۲۲:۵)، فرزندان به والدین (۱:۶)، و غلامان به اربابان (۵:۶) سوق دهد.

استفاده از “تسلیم به یکدیگر” بدون شک در کولسیان ۱۸:۳-19 و اول پطرس ۱:۳ بی‌معنی خواهد بود («ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید، چنانکه در خداوند شایسته است» و «ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید»)، که هیچ کدام در مورد “تسلیم یکدیگر شدن” چیزی نمی‌گویند. باز هم، پولس به‌صراحت به زنان دستور می‌دهد که تسلیم شوهرشان باشند و نه برعکس. پِین مجددا تلاش می‌کند تا استدلال کند که کِفاله κεφαλὴ در افسسیان ۲۳:۵ به معنای “ماخذ و منشا” است نه تسلیم شدن؛ حتی اگر تمام متن دربارۀ تسلط مرد و تسلیم شدن همسر باشد. زنان باید “تسلیم” شوهران خود باشند «همان‌گونه که تسلیم خداوند هستند» (۲۲:۵)، زیرا (چرا که) شوهر «سَرِ زن است، چنانکه مسیح نیز سَرِ کلیسا، بدن خویش، و نجات‌دهندۀ آن است» (۲۳:۵). پِین ادعا می‌کند که تمام این مقایسه دربارۀ مسیح به عنوان “نجات‌دهندۀ” کلیسا است، گویی هیچ معنای اقتداری در این متن وجود ندارد. او کلمهٔ یونانی سوتِر σωτὴρ (نجات‌دهنده) در افسسیان ۲۳:۵ را به کلمهٔ یونانی، آرخه ἀρχή در کولسیان ۱۸:۱ تشبیه می‌کند و دومی را به عنوان “برتری” ترجمه می‌کند؛ اگر چه بهتر است “سر” ترجمه شود. این قطعا یک تفسیر دلخواه از کِفاله κεφαλὴ است. تسلط داشتن مستلزم محافظت نمودن است، و مسیح کلیسا را ​​تحت اقتدار خودش نجات می‌دهد؛ درست همان‌طور که اقتدارِ مبتنی‌بر عهدِ شوهر بر همسرش، مستلزم تسلیم شدن مرد به زن در محبت است (افسسیان ۲۵:۵). پولس می‌گوید که رابطۀ زناشویی به مسیح و کلیسا اشاره دارد (۳۲:۵)؛ و این که شوهر باید همسرش را محبت نماید، همان‌گونه که مسیح کلیسا را ​​محبت کرد (۲۵:۵)؛ و زن باید “در هر امری” تسلیم شوهرش باشد، همان‌طوری که کلیسا تسلیم مسیح است (۲۴:۵). این موضوع واقعا آن‌قدرها هم پیچیده نیست؛ با این حال پِین در نهایت این نکته را انکار می‌کند که با الگوبرداری از مسیح و کلیسا، شوهر بر زن تسلط دارد و آنها باید مطابق با الگوی مسیح عمل کنند. پرسش این است که آیا پِین فکر می‌کند پولس، زن را نیز با نقش مسیح مقایسه کرده است؟

پاسخی به فیلیپ پِین

اول تیموتائوس ۸:۲-۱۵

یکی از صریح‌ترین عباراتی که زن را از خدمت شبانی یا حتی تعلیم کتاب مقدس منع می‌کند، اول تیموتائوس ۱۲:۲ است: «زن را اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلط شود؛ بلکه باید آرام باشد». پِین سه فصل از کتابش را منحصرا به این آیه اختصاص داده است. او ابتدا استدلال می‌کند فعلی که در اینجا به کار رفته است؛ یعنی اِپیترِپو ἐπιτρέπω (epitrepo “اجازه نمی‌دهم”)، فقط یک ممنوعیت موقتی را نشان می‌دهد (۳۲۰-۳۲۱). این یک استدلال بی‌معنی است. زمان حال نشان نمی‌دهد که یک فعل، معنای موقتی دارد. در حالی که برخی از نمونه‌های دیگر فعل اِپیترِپو Ἐπιτρέπω در عهد جدید شامل اجازه برای یک عمل موقت است؛ به این دلیل که عملِ مربوط به آن فعل، کوتاه است؛ مانند خداحافظی کردن (لوقا 61:9). هیچ یک از 18 کاربرد دیگر اِپیترِپو Ἐπιτρέπω در عهد جدید یک فعلِ اول‌شخص نیست؛ و تنها یک مورد، شامل نفی یک عمل است؛ قسمت مترادف با همین مفهوم در اول قرنتیان 34:14، که از «او» οὐ (مجاز نیستند) استفاده می‌کند. مهم‌تر از آن، پولس ممنوعیت خود را بر ‌اساس ترتیب آفرینش (زیرا نخست آدم سرشته شد، و بعد حوا) استوار کرد، نه وضعیتی در زمان حال. بنابراین، ادعای پِین مبنی‌بر این که پولس “برای محدودیت‌های اول تیموتائوس 12:2 در مورد زنان در کلیسای افسس هیچ معیار جهان‌شمولی قائل نشد”، کاملا اشتباه است.

استدلال بعدی پِین این است که اوده οὐδὲ (oude) در “تعلیم دادن” یا (οὐδὲ) در “مسلط شدن” یک ترکیب هم‌پایه از کلمات را تشکیل می‌دهد، یعنی در اینجا پولس دو عمل “تعلیم دادن” و “مسلط شدن” را ممنوع نمی‌کند، بلکه یک عمل “تعلیم دادن همراه با مسلط شدن” را ممنوع کرده است (۳۵۸). در فصل سوم در مورد اول تیموتائوس ۱۲:۲، پِین استدلال می‌کند که آتِنتِین αὐθεντεῖν (اجازه دادن) به معنای “اختیار داشتن” است، نه “مسلط شدن” (۳۸۵). بنابراین، برای پِین، حتی اگر پولس در اول تیموتائوس ۱۲:۲ قصد دستور به یک ممنوعیت جهانی را داشته باشد، این ممنوعیت فقط مربوط به زنان است که “این حق را دارند تا تعلیم همراه با مسلط شدن بر مردان را بر عهده بگیرند” یا همان‌طور که پِین ​​می‌گوید: «از خودش اختیار داشته باشد تا بدون کسب اجازه از کلیسا به مردان تعلیم دهد» (۳۹۳). اگر چنین باشد، زنان از تعلیم یا مسلط بودن بر مردان به صورت کلی منع نشده‌اند. هر دوی این موارد جزو مسائل فنی هستند که در کتاب “زنان و کلیسا” به‌خوبی مورد توجه قرار گرفته‌اند. آل وُلترز[6] نشان می‌دهد که آتِنتِین αὐθεντεῖν به معنای فعل مثبتِ “مسلط شدن” است (نه اختیار داشتن یا سلطه‌گری). این فعل به فراوانی به شکل مثبت یا خنثی مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ تا حدودی بر ‌اساس این حقیقت که: «اغلب در متون مسیحی که خدا یا عیسای مسیح، فاعل آن هستند»، استفاده می‌شود. (۱) اندریاس کاستِنبرگر[7] استدلال می‌کند که اوده οὐδὲ دو فعالیت را به هم پیوند می‌دهد که هر دو مثبت یا هر دو منفی باشند. بنابراین پیشنهاد کلمات هم‌پایه که پِین در اینجا مطرح می‌کند از این الگو پیروی نکرده است؛ چرا که او “تعلیم دادن” را به معنای مثبت، و “مسلط شدن” را به معنای منفی در نظر گرفته است. کاستِنبرگر همچنین یادآور شده است که «بین یک ایدۀ واحد که شامل دو عنصر است و با اوده οὐδὲ به هم وصل شده‌اند» و «یک ایدۀ واحد که ترکیبی از دو عنصر است و توسط اوده οὐδὲ به هم وصل شده‌اند»، تفاوت وجود دارد. (۲) به بیان دیگر، این دو کلمه ممکن است به هم مرتبط باشند ولی با هم ترکیب نمی‌شوند، زیرا اول این که پولس به جای کلمهٔ یونانی «کای» καὶ (به معنی حرف “و”) از پیوند منفی (“یا”) استفاده کرده است و دوم، پولس دو فعل را جدا می‌کند، نه اینکه آنها را در کنار هم نگه دارد (διδάσκειν δὲ γυναικὶ ὐπ ἐπιτρέπω ὐδὲ αὐθεντεῖν ἀνδρός). علاوه بر این، حتی اگر این دو فعل با هم یک مفهوم ترکیبی را تشکیل دهند، اما هنوز هم «اَل» (ἀλλ᾿، “اما” یا “نه”) با آرام/ساکت «هِی‌سوخیا» (ἡσυχίᾳ) در تضاد است. زنان باید در کلیسا آرام باشند (یا ساکت باشند) و تعلیم ندهند.

اقدام نهایی پِین این است که اساس ممنوعیت پولس را زیر سؤال ببرد: «زیرا نخست آدم سرشته شد و بعد حوا. و آدم فریب نخورد، بلکه زن بود که فریب خورد و نافرمان شد» (۱۳:۲-۱۴). پِین بیان می‌کند که کلمۀ یونانی «گار» [γὰρ] (به معنی “زیرا”) می‌تواند بیانگر علت (دلیل) و یا تشریحی (برای مثال) باشد. البته مشخص است که پِین استدلال می‌کند ۱۳:۲-1۴ تشریحی است و پولس به جای این که آدم و حوا را مبنایی برای ممنوعیت در سخنان خود قرار دهد، آنها را به عنوان یک مثال مطرح می‌کند. در اینجا نقد پِین از معنایی که مد نظرش است را می‌خوانیم:

اگر محدودیت پولس در ۲:۲ ریشه در خلقت داشته و آیات ۱۳-۱۴ بر یک ترتیب در خلقت دلالت دارد، آن ترتیب چیست؟ پولس در اینجا برای ما توضیح نمی‌دهد که آفریده شدن آدم در ابتدا چه اهمیتی دارد. در قسمت دیگری که پولس به نخست سرشته شدن آدم اشاره می‌کند (اول قرنتیان ۸:۱۱-۱۲)، او در آیۀ ۱۱ جایگاه برابر زن و مرد را تأیید می‌کند: «نه زن از مرد بی‌نیاز است، نه مرد از زن» و در آیۀ ۱۲ تصدیق می‌کند که مرد هم از زن پدید می‌آید، ظاهرا برای این که مخاطبانش را از این تفسیرِ اشتباه که سرشته شدن زن از مرد، مبنایی برای تبعیت زن از مرد است، منع کند (۴۰۲).

ترتیب خلقت از دیدگاه پولس چیست؟ پولس به ما می‌گوید: «زنان نمی‌توانند مردان را تعلیم دهند یا بر مردان مسلط شوند؛ چرا که نخست، مرد سرشته شد و زن فریب خورد». این چیزی است که دقیقا در متن، مکتوب است. بنابراین ادعای پِین مبنی‌بر این که پولس دربارۀ ترتیب خلقت “هیچ توضیحی به ما ارائه نمی‌دهد” ادعایی مضحک است. سپس پِین با توسل به تفسیر درهم و برهم خودش از اول قرنتیان ۸:۱۱-۱۲ همه چیز را مبهم می‌کند. او دوباره ادعا می‌کند که این آیات به برابری اشاره دارند، ولی آیۀ ۹ که می‌گوید مرد برای زن آفریده نشده است، “بلکه زن برای مرد” را کنار می‌گذارد. پِین می‌گوید سرشته شدن آدم پیش از حوا نشان می‌دهد که آدم ریشۀ حوا و از طریق او ریشۀ تمام زنان است. زن به‌دلیل احترام به مرد که اصلِ اوست، نباید بر مرد تسلط داشته باشد (۴۰۴). حال، او دیدگاه اشتباه خود از مرد به عنوان “ماخذ و منشا” را به اول تیموتائوس ۲ تحمیل می‌کند، حتی اگر هیچ چیزی در این متن، چنین تعبیری را بیان نکرده باشد.

پاسخی به فیلیپ پِین

پِین یک چیز را درست فهمیده است؛ چرا که از کاربرد گرودِم از این متن انتقاد می‌کند. گرودِم به‌درستی اعتقاد دارد اول تیموتائوس باب ۲ زنان را از تعلیم یا اِعمال اقتدار در کلیسا منع می‌کند و پولس این ممنوعیت را بر ‌اساس ترتیب خلقت در پیدایش مقرر کرده است. با این حال پِین می‌گوید که گرودِم تأیید کرده است که زنان می‌توانند بر مردان در حکومت مدنی مسلط باشند، نه در کلیسا یا خانه. پِین پاسخ می‌دهد که پیدایش “به امور مذهبی یا خانگی محدود نمی‌شود؛ بنابراین اگر رهبری را به مردان اختصاص دهد، منطقا این رهبری باید در جامعه، تجارت و حکومت و همچنین در کلیسا و خانه اِعمال شود” (۴۰۳). در این مورد، من چاره‌ای ندارم، جز این که با پِین موافق باشم که گرودِم تمام موارد را در نظر نگرفته است. ترتیب خلقت زن و مرد در تمام عرصه‌های زندگی صدق می‌کند و زنان علاوه بر مناصب کلیسا، مناصب مدنی را نیز نباید بر عهده بگیرند.

اگر چه برای تفسیر ۱۲:۲ ضرورتی ندارد، اما هنوز هم اعتقاد دارم اول تیموتائوس ۱۵:۲ از این نظر مهم است که از “زادن فرزندان” به عنوان یک آرایۀ ادبیِ جزء از کل (یک بخش که کلیت یک چیز را نشان می‌دهد) برای رفتار زنانه استفاده می‌کند. بنابراین، زنان نباید بر مردان تسلط داشته باشند (۱۲:۲)، بلکه باید همان‌طوری رفتار کنند که شایستۀ زنان است، که در اینجا فرزندآوری نمایندۀ رفتار زنانه است؛ “با زادنِ فرزندان، رستگار خواهند شد”. جای تعجب نیست که پِین ​​این دیدگاه را نمی‌پذیرد، بلکه “زادن فرزندان” را به عنوان اشاره‌ای به مسیح تفسیر می‌کند. هیچ کس به او برای ترویج چنین تمایزات جنسیتی، اعتراض نمی‌کند. پِین معتقد است تفسیر جزء از کل “مستلزم این است” که زنان برای رستگاری فرزند بیاورند و چنین الزامی را نمی‌توان با رستگاری از طریق فیض به‌واسطۀ ایمان سازگار کرد (۴۲۶-۴۲۷). با این حال، این تفسیر جزء از کل فقط به این معناست که پولس می‌گوید زنان خداترس با عمل بر ‌اساس طرح خدا، ایمان خود را اِعمال خواهند کرد. پس این یک ایمان زنده است و پولس زنانی که قادر به فرزند آوردن نیستند را محکوم نمی‌کند. پولس اگر می‌خواست، می‌توانست خیلی ساده در اینجا از عیسی نام ببرد. اما او این کار را نکرده است؛ و در نظر گرفتن عیسی در این آیه منجر به در نظر گرفتن مسائل دیگری می‌شود، مانند مادرش مریم. همان‌طور که پِین ​​می‌گوید: «”زادن” بر نقش مریم در اوج آن مسیر مسیحایی دلالت دارد» (۴۴۰). بر خلاف تعبیر پِین، تعبیر جزء از کل معنای مستقیم سخنان پولس است و از متن خارج نمی‌شود.

اول تیموتائوس ۱:۳-۱۳ و تیتوس ۵:۱-۹

پِین می‌گوید که پولس هرگز از ضمیر مذکر یا الزام به ضمیر “فقط مردان” در توصیف مشایخ در اول تیموتائوس ۳ و تیتوس ۱ استفاده نمی‌کند. او این بحث را مطرح می‌کند که عبارت “شوهر یک زن” (μιᾶς γυναικὸς ἄνδρα) (اول تیموتائوس 12،2:3؛ تیتوس ۶:۱) فقط به مردان اشاره دارد، اما او از این حقیقت چشم‌پوشی می‌کند که طبق این آیات، این عبارت فقط به افراد دارای چند همسر و “احتمالا هر مردی که نسبت به همسرش وفاداری جنسی ندارد” اشاره کرده است. مطمئنا پولس از این عبارت استفاده می‌کند تا از مشایخ بخواهد در ازدواج وفادار بمانند و فقط یک همسر داشته باشند. اما چرا می‌گوید: «مرد»؟ پاسخ پِین این است: «احتمالا دلیل این که پولس “زنی با یک شوهر” را در این متون نیاورده است، همان دلیلی است که او، آن را با سایر الزامات برای زنان شماس در آیۀ ۱۱ لحاظ نکرده است. داشتن چند شوهر برای زنان پدیده‌ای نادر بود» (۴۴۶).

در اینجا یک مشکل بزرگ در مورد دیدگاه پِین وجود دارد. برای این که یک بیوه‌زن در کلیسا نام‌نویسی شود، پولس در اول تیموتائوس ۹:۵ می‌خواهد که “به شوهر خود وفادار بوده باشد” (μιᾶς γυναικὸς ἄνδρα). این دقیقا برعکس عبارت مربوط به مشایخ در اول تیموتائوس ۲:۳ است. بنابراین طبق منطق پین، پولس باید اجازه می‌داد که مردان بدون همسر نیز در کلیسا نام‌‌نویسی کنند، حتی با وجود این که پولس فقط از “زن” نام می‌برد. اما بر ‌اساس اسامی مؤنث و توصیفی که در اول تیموتائوس ۱۰:۵-16 از بیوه‌زنان ارائه شده است؛ پولس چنین بحثی را مطرح نمی‌کند. بدیهی است که فقط بیوه‌زنان نام‌نویسی می‌شده‌اند، زیرا در آن دوران آسیب‌پذیرتر بودند. با این حال، این نکته همچنان پابرجاست که پولس در اول تیموتائوس ۲:۳ فقط از “شوهر وفادار یک زن” برای مشایخ و در اول تیموتائوس ۹:۵ از “وفادار به شوهر خود” برای بیوه‌زنان نام می‌برد. پولس فقط یک “مرد” را برای مشایخ ذکر کرد، زیرا او می‌خواست که مشایخ مرد باشند. این تشابه با اول تیموتائوس ۹:۵ سزاوار دقت بیشتری است، اما پِین آن را در پاورقی دفن می‌کند و فقط به این نکته اشاره کرده است که این عبارت، نه‌تنها چند‌همسری، بلکه تمام انواع بی‌وفایی‌های جنسی را حذف می‌کند (۴۴۶، ۴۵۱).

نتیجه‌گیری

فیلیپ پِین هم در ابتدا و هم در پایان کتابش ادعا می‌کند که فیبی، پریسکیلا، یونیاس، اِفُودیه و سینتیخی “مقام رهبری” را در کلیسا داشتند (۶۸، ۴۴۴)، برچسبی مبهم برای این پرسش اصلی که آیا یک زن می‌تواند یک “شبان” یا “یکی از مشایخ” باشد؟ با این حال، پِین در تمام کتابش بدون پرداختن به این واقعیت که مناصب مورد بحث در عهد عتیق فقط در اختیار مردان بود، کارش را ادامه می‌دهد. تمام مشایخ اسرائیل، مرد بودند (خروج ۲۹:۴). و معلمان کلام خدا – لاویان و کاهنان – همگی مرد بودند (لاویان ۱۱:۱۰؛ تثنیه ۵:۲۱؛ ملاکی ۶:۲-۷). چه چیزی در ذات انسان و طرح خدا برای ما تغییر کرده است تا زنان اکنون بتوانند نقشی که همیشه برای مردان محفوظ بوده است را بر عهده بگیرند؟

پِین که نمونه‌ای از محققین برابرگرا است، از متون، به اجبار آن معنایی را استخراج می‌کند که معنای حقیقی آن نیست و سپس هر جنبه‌ای را دربارۀ قسمت‌هایی که خودش دوست ندارد، زیر سؤال می‌برد. بنا بر گفتۀ او غلاطیان ۲۸:۳ به این معنی است که در کلیسا تفاوت جنسیتی وجود ندارد (۸۰). افسسیان ۵ به واقع به این معنی است که شوهران هم باید تسلیم زنان خود باشند، حتی اگر پولس هرگز چنین حرفی نزده باشد (۲۷۷). اول تیموتائوس ۱۲:۲ “تعلیم همراه با تسلط داشتن” را ممنوع می‌کند، نه تعلیم و مسلط شدن را؛ و با این حال، این فقط یک ممنوعیت موقت بوده است (۳۲۰-۳۲۱). و اول قرنتیان ۳۴:۱۴-۳۵ برای دیدگاه برابرگرایی قابل هضم نیست؛ پس حتما باید توسط یک کاتب اضافه شده باشد.

کتاب “مرد و زن، یک در مسیح” اثر فیلیپ پین، محصول ۳۶ سال مطالعۀ آموزه‌های پولس رسول در مورد مردان و زنان است. در حالی که پِین ​​حجم وسیعی از ادبیات کتاب‌مقدسی را بررسی کرده است؛ تفاسیر او چنان مملو از اشتباه است که به ناچار باید نتیجه بگیریم تمام مطالعات او فقط اعمالی بیهوده بوده است. پولس رسول اگر بود؛ تعالیم پِین را به عنوان تعالیم خود نمی‌پذیرفت، بلکه آن را به عنوان تحریف سخنان خودش محکوم می‌کرد. پِین پیش‌فرض‌های برابرگرایانۀ خودش را بر متن کتاب مقدس تحمیل نموده و ثابت کرده است که مفسری غیر قابل اعتماد برای کلام مقدس خدا است.

این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.