تعریف
اگرچه تفاسیر بسیاری دربارۀ تاریخشماری پیدایش ۱-۲ و شرح وقایع آن به ترتیب زمانی وجود دارد، اما تمام مسیحیان اونجلیکال دیدگاهی پیچیده دربارۀ کتابمقدس و واژههای اختصاصیاش دارند و در رابطه با مضامین علمی، موضع مشخصی را اتخاذ میکنند.
خلاصه
درحالیکه بسیاری در فرهنگ مدرن غربی، مباحث آفرینش، سن و روند خلقت زمین در پیدایش ۱-۲ را منسوخ شده میپندارند، مؤمنان مسیحی همواره سعی داشتهاند رابطهٔ پیدایش ۱-۲ و ادعاهای علمی مدرن را که طی قرون مختلف شکل گرفته است، درک کنند. دستِ کم ده دیدگاه مختلف دربارۀ رابطۀ بین تاریخشماری پیدایش باب ۱ و سنسنجی مدرنِ علمی وجود دارد که عبارتند از: آفرینشگرایی زمینِ جوان[1]، نظریهٔ آفرینش بالغ [2]، نظریۀ روز-الهامی[3]، نظریۀ شکاف زمانی[4]، نظریۀ آفرینش مکانی[5]، نظریۀ توالی روزها[6]، نظریۀ روز-سنی[7]، نظریهٔ روز-قیاسی [8]، دیدگاه چارچوبی[9] و نظریۀ فقط دین[10].
هریک از این نظریهها، چه با استفاده از کتابمقدس و چه با دادههای علمی، چالشهای خاصِ خود را دارند. یک مسئلۀ مضاف براین و درعینحال مرتبط، آفرینشِ آدم و حوا است. آیا آنگونه که نظریههای علمی مدرن فرض میکنند، آدم و حوا صرفاً بخشی از جمعیت بزرگتری از گونۀ به تدریج در حال رشد و تکامل بودهاند؟ یا بهطور خاص و مستقیماً توسط خدا آفریده شدهاند؟
ما چگونه پیدایش ۱-۲ را وفادارانه تفسیر کنیم؟
در فرهنگ غربی مدرن، برخی به سادگی پیدایش بابهای ۱-۲ و کتابمقدس را بهطور کلی رد میکنند، زیرا تصور میکنند دانشِ مدرن، آنها را منسوخ کرده است. با این پیش فرض که پیشرفتِ علم نشان داده کتابمقدس در اشتباه است و پیام آن با یافتههای علمی تناقض دارد. اما در این نوع دیدگاه به ندرت این مسئله در نظر گرفته میشود که قرنهاست مؤمنان مسیحی که به کتابمقدس بهعنوان کلام خدا احترام میگذارند، همواره به دقت درحال بررسی ارتباط کتابمقدس با ادعاهای علمی مدرن بودهاند. بر همین اساس مسیحیان نیز چند دیدگاه و نظریه ارائه کردهاند که سعی در توضیح چگونگی ارتباط پیدایش ۱-۲ با ادعاهای[11] پذیرفته شدۀ اصلی در علم دارد.
دیدگاههای محتمل
در این مقاله، بهطور خلاصه به بررسی ده دیدگاه مختلف میپردازیم و ارزیابی مختصری برای هر یک از نظریهها ارائه میدهیم. خوانندگان توجه داشته باشند که این دیدگاهها در کتابهای منتشر شده و تارنماهای مختلف بهطور گسترده مورد بحث قرار گرفتهاند.
نظریۀ آفرینشگرایی زمینِ جوان
طرفداران نظریۀ آفرینشگرایی زمینِ جوان (YEC) معتقدند زمین و کلاً جهان فقط چند هزار سال قدمت دارند. این گروه به برخی از جزئیات دنیا بهعنوان مدرک و شواهد استناد میکنند. اما انگیزۀ اصلی آنها وفادار بودن به درکشان از پیدایش ۱-۲ است. آنان اعتقاد دارند که شش روز آفرینش، روزهایی عادی و طبیعی هستند و هیچ وقفهای بین آنها نبوده است. بنابراین، این گروه تلاش میکنند ادعاهای بسیار زیاد علم متداول دربارۀ گذشته را دوباره تفسیر و یا تکذیب کنند. این رویکرد با «زمینشناسی سیل» مطابقت دارد که بر اساس آن لایههای اصلی حاوی فسیلهای موجود در سراسر جهان در جریان طوفان نوح شکل گرفتهاند. نظریۀ آفرینش زمینِ جوان را گاهی دیدگاه «روزِ ۲۴ ساعته» مینامند، اما این عنوان چندان مناسب نیست، زیرا برخی از دیدگاههای دیگر نیز معتقدند هر یک از این شش روز در پیدایش ۱، بیست و چهار ساعت طول کشیده است.
نقد: بزرگترین چالشهای این نظریه دو مورد است: (۱) آیا تفسیر نظریۀ آفرینش زمینِ جوان از پیداش ۱-۲، تنها تفسیر معقول است؟ یا یک نوع فرا تفسیر است؟ (۲) آیا تفسیرهای نظریۀ آفرینش زمینِ جوان با استفاده از شواهد موجود در جهان، یک نظریۀ خوب ارائه میدهد؟
منتقدان اغلب از استفادههای گزینشی آفرینشگرایان زمینِ جوان و تعدیلات خاصی که آنها برای مطابقت دادن شواهد و مدارک با تفسیر خود از روایت کتابمقدس ارائه میدهند، شکایت دارند.
نظریۀ آفرینشِ بالغ
نظریۀ آفرینش بالغ نیز معتقد است که روزهای مورد اشاره در پیدایش ۱، روزهایی با طول طبیعی (۲۴ ساعت) بودهاند، اما برخلاف نظریۀ آفرینش زمینِ جوان، با استناد به اصول کلی “آفرینش بالغ”، تناقضات و اختلافات آشکار با ادعاهای اصلی جریان علمی را برطرف میکند. این نظریه معتقد است که آدم و حوا به جای تکامل و داشتن یک روند رشد تدریجی، بالغ آفریده شدهاند. بنابراین آیا ممکن است کل جهان بهطور منسجم بالغ آفریده شده باشد؟ پس همانگونه که ممکن بود سن ظاهری آدم هنگام آفرینش ۲۵ سال بوده باشد (سنی که از نظر علمی بررسی و تخمین زده شده) کل جهان نیز میتواند با سن ۱۴ میلیارد سال، به شکل بالغ آفریده شده باشد.
نقد: بزرگترین ایراد منتقدان به این نظریه این است که انگار خدا با تولید یک سن ظاهری ما را فریب میدهد. پاسخ اصلی طرفداران نظریۀ آفرینش بالغ این است که مقصر انسان است که تصور میکند، حتی در دورۀ استثنایی آغاز جهان، بلوغ به معنای یک فرایند رشد تدریجی از گذشته است.
نظریهٔ روز-الهامی
نظریۀ روز-الهامی معتقد است که شش روز یاد شده در پیدایش باب ۱، شش روز از زندگی موسی بود که در طول آن خدا اعمال مختلفِ آفرینش را پیدرپی آشکار ساخت. این روزها، روزهای ۲۴ ساعتۀ الهامی برای موسی بود، نه روزهای ۲۴ ساعتهای که خدا جهان را در آن روزها آفرید.
نقد: هیچ شواهدی در پیدایش باب ۱، وجود ندارد که روزهایی که در آنها عمل الهی برای خلقت جهان انجام شده است دال بر الهامی بودن روزهها باشد. مقایسۀ عمل الهی و عمل بشری در خروج ۸:۲۰-۱۱ تأیید میکند پیدایش ۱، دربارۀ کاری الهی است نه یک مکاشفۀ الهی.
نظریۀ شکاف زمانی
نظریۀ شکاف زمانی مدعی است که بین پیدایش ۱:۱ و آیه ۲ فاصلۀ زمانی وجود دارد. پیدایش ۱:۱ به سرآغاز کار آفرینش از نیستی اشاره میکند و پس از آن یک دورۀ نامشخص وجود دارد. آیۀ ۲ توصیف نابودی قوام آفرینش الهی، تباهیِ مرتبط با سقوط شیطان است و میتوان آن را اینگونه ترجمه نمود: «زمین بیشکل و خالی شد». سپس آیات ۳-۳۱ بازسازی خلقت پس از ویرانی را توصیف میکنند. بدین ترتیب، ادعاهای علمی مدرن دربارۀ گذشته با شکاف زمانی بین آیات ۱ و ۲ مطابقت میکنند.
نقد: ساختار دستور زبان عبری در آیه ۲ نشان میدهد که این آیه به جای ادامه دادنِ روایت اصلی، یک سری اطلاعات فرعی ارائه میکند، بر این اساس، ترجمۀ صحیح همان ترجمۀ معمول است: «زمین بیشکل و خالی بود».
نظریهٔ آفرینش مکانی
نظریۀ آفرینش مکانی مدعی است که اگرچه پیدایش ۱:۱ دربارۀ کار آفرینش جهان است، اما قسمت اعظم کتاب پیدایش به توصیف عمل خدا در منطقهای کوچک از زمین میپردازد، نه در کلِ جهان.
نقد: هیچ شواهد متنی برای این محدودیت در یک منطقۀ کوچک وجود ندارد.
نظریۀ توالی روزها
نظریهٔ توالی روزها مدعی است هر یک از روزها ۲۴ ساعت بوده، اما احتمالاً فاصلۀ زمانی طولانیای بین این روزها وجود داشته است. کارهای خداوند و محاسبات علمی دربارۀ گذشته با این فاصلههای زمانی مطابقت دارد.
نقد: به شباهت آیات خروج ۸:۲۰-۱۱ و پیدایش ۱ در مورد رعایت سبت قوم اسرائیل[12]، توجه کنید. اگر بین روزهای پیدایش ۱ فاصلۀ زمانی وجود داشته، این تشابه کارایی نخواهد داشت. اما در خروج ۸:۲۰-۱۱ هیچ فاصلۀ زمانی بین توالی روزها در رابطه با کارهای انسانی ذکر نشده است.
نظریۀ روز-سنی
نظریۀ روز-سنی به این واقعیت متوسل میشود که واژۀ عبری بهکار رفته برای روز (יוֹם ,yôm) گاهی اوقات میتواند برای تعیین یک دورۀ زمانی بیش از یک روزِ ۲۴ ساعته بهکار رود (پیدایش۵:۱؛ ۴:۲: تثنیه ۳۵:۳۲). بر این اساس، ممکن است روزهای پیدایش ۱، به دورههای زمانی طولانی مدت (شبیه به سنین دورههای زمینشناسی) اشاره داشته باشد.
نقد: شش “روز” موجود در پیدایش ۱، شمارهگذاری شده و صبح و شب دارند (پیدایش ۵:۱ و غیره). این روزها با روزهای کاری انسان (خروج ۸:۲۰-۱۱) مطابق شدهاند. بنابراین، با توجه به متن، معنای واژۀ روز، الزاماً یک روز ۲۴ ساعته است.
نظریۀ روز-قیاسی
نظریۀ روز-قیاسی میگوید که روزهای پیدایش ۱، روزهای کاری خداست. این روزها چرخههایی از کار و استراحتاند که در قیاس با چرخۀ کار و استراحت در چرخۀ زندگی انسانی است. این قیاس مبنایی برای سرمشقگیری و رعایت روز سبت است که در خروج ۸:۲۰-۱۱ مطرح شده است. در شش روز پیدایش باب ۱، نکته در تمرکز بر کار و استراحت نهفته است. بر این اساس، اگر از ابزارهای اندازهگیری مدرن مانند ساعت استفاده کنیم، متوجه نمیشویم این روزها چه طولی داشتند. در اینجا اشاره به صبح و شب معنا پیدا میکند، زیرا «شب» زمان شروع استراحت و «روز» آغاز کار جدید است (مزامیر ۲۳:۱۰۴).
نقد: بدیهی است که فکر کنیم چرخۀ نور و تاریکی با روز “اول” شروع شد. بنابراین، روز و شب با نور و تاریکی مشخص میشوند، نه با چرخههای کار و استراحت.
دیدگاه چارچوبی
دیدگاه چارچوبی معتقد است که ساختار روزها در پیدایش ۱، یک چارچوب ادبی است و به تاریخشماری خاصی دلالت ندارد. این دیدگاه به این واقعیت متوسل میشود که در پیدایش ۱، یک ساختار ادبی وجود دارد که طبق آن سه روز اول و سه روز دوم بهصورت متقارن با یکدیگر در یک ساختار کلی ادبی کنار هم قرار دارند. در طول سه روز اول، خدا “فضاها” یا لایههای ساختار اصلی جهان؛ آسمانها، دریاها و خشکیها را آفرید. در سه روز باقی مانده، این مناطق را با مخلوقات خود؛ اجرام آسمانی، موجودات دریایی و پرندگان و خشکی را نیز با جانوران و انسان پر ساخت.
نقد: پیدایش ۱، روایتی پیش رونده است و وجود ویژگیهای ادبی، ویژگیهای مربوط به گذر زمان را نفی نمیکند.
نظریۀ فقط دین
نظریۀ فقط دین میگوید که پیدایش ۱-۲، در مورد روشهای خاص خداوند در آفرینش و شکل دادن به جهان نیست، بلکه آموزه و گزارهای دینی است دربارۀ اینکه چه کسی و چرا جهان را آفریده. کتابمقدس به آفریننده و دلیل آفرینش اشاره میکند، درحالیکه علم به چگونگی آفرینش میپردازد.
نقد: شاید تمرکز کتابمقدس بر آفریننده و دلیل آفرینش (چه کسی و چرا) باشد؛ اما در عین حال کتابمقدس، کتابی است که به حوادث و تاریخ جهان توجه و گرایش دارد. چه کسی و دلیل آفرینشِ آنچه که خدا آفریده است، از مخلوقاتش کاملاً مشهود است. اغلب اوقات، کتابمقدس به جزئیات و فرایندهای آفرینش (“چگونگی”) اشاره نمیکند. اما هر آنچه که کتابمقدس در پیدایش ۱-۲ میفرماید، به جهان واقعی مربوط میشود. بنابراین خدا مسبب ایجاد تفاوت مشهود و آشکاری در چیزهایی که در جهان هست، میشود. پیدایش ۱-۲، صرفاً درمورد الهیات خدا بهطوری که مجزا از تاریخ جهان – عملی که خدا انجام داده باشد، نیست.
خلاصه
تعدد توضیحات نشان میدهد که ما باید هر توضیحی را به دقت بررسی کنیم و بدون بررسی اندیشمندانه، نتیجهگیری نکنیم. ضرورت دارد که هر فردی دربارۀ سخنان کتابمقدس تأمل کند؛ اما باید بدانیم که کتابمقدس تمام جزئیاتِ چگونگی عمل خدا و وقایعی را که در طول آن شش روز اتفاق افتاده است را بیان نمیکند. همانگونه که نظریۀ آفرینش بالغ اشاره دارد، زمان این شش روز با نظم مستقر که دانشمندان امروزی مشاهده میکنند، متفاوت بوده است. بنابراین، باید در گمانهزنیها و فرضیات خود در مورد چگونگی و جزئیات عمل خداوند و آنچه پیدایش ۱-۲ به ما میگوید، محتاط باشیم.
در عین حال برخی از توضیحات بیشتر منطقی مینمایند و مشکلات و پیچیدگی کمتری دارند. نویسندۀ این مقاله بهطور خاص به نظریۀ روز-قیاسی و نظریۀ آفرینش بالغ، اشاره میکند. ارزیابی آفرینشگرایی زمینِ جوان نیز میتوانست دربرگیرندۀ نگاهی دقیقتر به تفسیر انواع مختلف شواهد در جهان خلقت باشد.
آدم و حوا
روایتِ پیدایش باب ۲ دربارۀ آفرینش آدم و حوا نیز نیاز به توجه و بررسی دارد. در این زمینه یک مدرک بسیار محکم از شواهد عهدجدید میتوان ذکر کرد، که آدم نه تنها یک شخص واقعی و تاریخی است، بلکه جدِ منحصربفرد ابناء بشر است (اعمال رسولان ۲۶:۱۷؛ رومیان ۱۲:۵-۲۱؛ اول قرنتیان ۲۱:۱۵-۴۹).
پیدایش ۱۸:۲ همچنین بیان میکند که آدم به یقین نخستین انسان بود، چرا که در موردش گفته شد: «نیکو نیست که آدم تنها باشد». این آیه در تضاد با دیدگاههای علمی مدرنی است که ادعا میکنند اگر به فرض آدم وجود خارجی داشته، تنها بخشی از یک گروه بزرگتر با پیشینۀ تکامل زیست شناختی بوده است. این دیدگاه که آدم و حوا بهعنوان نخستین انسانها بهوسیلۀ یک نیروی ماورای طبیعی آفریده شدند، با ادعاهای علمی مغاریت دارد؛ اما این ادعاها را با این درک از جریان اصلی علم که فرض میکند منشاء انواع گونههای آفرینش صرفاً تکاملی و تدریجی است و امکان معجزه وجود ندارد، باید الک کرد.
نویسنده: وِرن پویترس
Vern Poythress (PhD, Harvard; DTh, Stellenbosch) is professor of New Testament interpretation at Westminster Theological Seminary, where he has taught for 39 years, and is editor of the Westminster Theological Journal.
[1] Young Earth Creationism
[2] Mature Creationism
[3] The Revelatory-Day Theory
[4] The Gap Theory
[5] The Local-Creation Theory
[6] The Intermittent-Day Theory
[7] The Day-Age Theory
[8] The Analogical-Day Theory
[9] The Framework Theory
[10] The Religion-only Theory
[11] مربوط به ریشههای علم جریان اصلی- درمورد منشاء علم متداول
[12] روز هفتم مبدل به سرمشق میشود که قوم باید از آن پیروی کند