این اولین چیزی نبود که به ذهنم رسید، اما شاید دومین بود: چطور به بچهها بگم؟ دکتر تازه حقیقت سرد و سخت را گفته بود: «دوستتون کِن فوت کرد.» کِن دوست خانوادگی عزیزی بود، مردی که بچههایم به او عشق میورزیدند، یک کارمند باسابقه در کلیسایی که به عنوان شبان خدمت میکردم. او ناگهان فوت بیشتر بخوانید