کولسیان ۲:۱۳-۱۵؛ ۳:۱۲-۱۹
و شما را که در خطایا و نامختونی جسمِ خود مرده بودید با او زنده گردانید، چون که همۀ خطایای شما را آمرزید و آن دستخطی را که ضد ما و مشتمل بر فرایض و به خلاف ما بود محو ساخت و آن را به صلیبِ خود میخ زده از میان برداشت و از خویشتن ریاسات و قوات را بیرون کرده، آنها را علانیه آشکار نمود، چون در آن بر آنها ظفر یافت . . . پس مانند برگزیدگان مقدس و محبوب خدا احشای رحمت و مهربانی و تواضع و تحمل و حلم را بپوشید و متحمل یکدیگر شده، همدیگر را عفو کنید هرگاه بر دیگری ادعایی داشته باشید، چنان که مسیح شما را آمرزید، شما نیز چنین کنید و بر این همه محبت را که کمربند کمال است بپوشید و سلامتی خدا در دلهای شما مسلط باشد که به آن هم در یک بدن خوانده شدهاید و شاکر باشید. کلام مسیح در شما به دولتمندی و به کمال حکمت ساکن بشود و یکدیگر را تعلیم و نصیحت کنید به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی و با فیض در دلهای خود خدا را بسرایید و آنچه کنید، در قول و فعل، همه را به نام عیسی خداوند بکنید و خدای پدر را به وسیلۀ او شکر کنید. ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید، چنان که در خداوند میشاید. ای شوهران، زوجههای خود را محبت نمایید و با ایشان تلخی مکنید.
اساسیترین نکتهای که میتوان دربارۀ پیمان ازدواج بیان نمود این است که پیمان ازدواج را خدا بنیان نهاده است. اصلیترین نکتهای که میتوان دربارۀ این پیمان عنوان نمود این است که عقد ازدواج به منظور عیان نمودن خدا بنیان شده است. در کتاب پیدایش فصل ۲، موسی این دو نکته را مطرح میکند، اما چه بسا که عیسی و پولس در عهدجدید آن را شفافتر نمودهاند.
عیسی: ازدواج را خدا بنیان نهاده است
عیسی این نکته را کاملاً روشن میسازد که عقد ازدواج را خدا بنیان نهاده است. مرقس ۱۰:۶-۹: «از ابتدای خلقت، خدا ایشان را مرد و زن آفرید [پیدایش ۱:۲۷]. از آن جهت، باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش بپیوندد و این دو یک تن خواهند بود [پیدایش ۲:۲۴]، چنان که از آن پس دو نیستند بلکه یک جسد. پس آنچه خدا پیوست انسان آن را جدا نکند.» این آیات واضحترین و شفافترین آیات در کتابمقدس هستند که نشان میدهند پیوند ازدواج صرفاً با تدبیر و تفکر انسان بنا نشده است. جملۀ «خدا پیوست» به این معنا است که خدا ازدواج را بنیان نهاد.
پولس: پیوند ازدواج خدا را عیان میسازد
پولس این نکته را کاملاً روشن میکند که پیوند ازدواج مقرر شده است تا خدا را عیان سازد. او در رسالۀ افسسیان ۵:۳۱-۳۲ از پیدایش ۲:۲۴ نقلقول میکند، سپس سرّی را با ما در میان میگذارد که همواره در پیوند ازدواج نهان بوده است: «از اینجا است که مرد پدر و مادر را رها کرده، با زوجۀ خویش خواهد پیوست و آن دو یک تن خواهند بود. این سرّ عظیم است، لیکن من دربارۀ مسیح و کلیسا سخن میگویم.» به بیان دیگر، جزیی از پیمان ازدواج این است که شخص از پدر و مادرش جدا شود و به همسرش بپیوندد و هر دو یک تن گردند. این عقد ازدواج عهد میان مسیح و کلیسایش را به تصویر میکشد. اصلیترین دلیل عقد ازدواج این است که محبت میان مسیح و کلیسایش را به نمایش گذارد، محبتی که بر عهد خود پایبند است.
الگویی از مسیح و کلیسا
من از همسرم، نوئل، خواستم اگر نکتهای وجود دارد که میخواهد آن را مطرح کنم با من در میان بگذارد. نکتۀ او این بود که «بیش از این باید تأکید کنی که ازدواج الگویی از مسیح و کلیسا است.» فکر میکنم حق با نوئل است. دستکم، به سه دلیل، اغلب، باید این موضوع را مطرح نمود: ۱) این الگو پیوند ازدواج را از آنچه در سریالهای طنزِ سخیف تلویزیونی مطرح میشود جدا میسازد و همان معنای باشکوهی را بدان میبخشد که خدا برایش مقرر نموده است؛ ۲) این الگو به پیوند ازدواج پایه و اساسی محکم میبخشد، پایه و اساسی که در فیض استوار است، چرا که مسیح محض فیض عروسش را به دست آورده است و فقط محض فیض است که عروسش را محفوظ نگاه میدارد؛ ۳) این الگو نشان میدهد که سَر بودنِ شوهر و مطیع بودنِ زن بسیار مهم و مستلزم از خودگذشتگی است، بدین معنا که سَر بودن و مطیع بودن در معنای اصلی ازدواج چنان در هم تنیده شدهاند که مسیح و کلیسا را به نمایش میگذارند. حال آنکه، سَر بودنِ شوهر و مطیع بودنِ زن فقط در کار مسیح بر صلیب و خودانکاری او است که معنا مییابد و فقط در کار مسیح است که غرور و بردگی زن و شوهر فرو میریزد.
عقد ازدواج عیان نمودن محبت خدا است که در عهد و پیمان ریشه دارد. ازدواج پیمانی میان یک مرد و یک زن است که به موجب آن ایشان در مقام زن و شوهر قول میدهند که چون یک تن پیوند تازهای را آغاز کنند و در آن پیوند تا زنده هستند به یکدیگر وفادار بمانند. این پیمان به واسطۀ قول و قراری جدی و یکی شدن در رابطۀ جنسی مُهر میگردد و مقرر میشود تا فیض خدا را به نمایش بگذارد، فیضی که بر عهد خود پایبند است.
پایه و اساسی محکم در فیض
عنوان پیغام امروز این است: «نمایش فیض خدا، فیضی که بر عهد خود پایبند است.» یادتان میآید پیش از این اشاره کردم که حق با نوئل بود که میگفت «بیش از این باید تأکید کنی که ازدواج الگویی از مسیح و کلیسا است» و من در تأیید گفتۀ او دلیل دومی را مطرح کردم: این الگو به ازدواج پایه و اساسی محکم میبخشد، پایه و اساسی که در فیض استوار است، چرا که مسیح فقط محض فیض عروسش را به دست آورده است و فقط محض فیض است که عروسش را محفوظ نگاه میدارد.
به بیان دیگر، نکتۀ اصلی پیغام امروز این است: این عهد تازۀ مسیح با کلیسا به واسطۀ فیضی است که با خون وی خریداری گشته است و به واسطۀ همان فیض نیز حفظ میگردد، از اینرو، پیوند ازدواج بدین منظور مقرر شده است تا فیضِ عهد جدید را به نمایش گذارد. پیوند ازدواج به این طریق آن فیض را به نمایش میگذارد: هر یک از شریکان زندگی، با تکیه بر چشیدن فیض خدا، آن رابطۀ عمودی را که با خدا تجربه نموده است در رابطۀ افقی با همسرش جلوهگر میسازد. به عبارت دیگر، شما هر ساعت از زندگی مشترکتان را با تکیه بر بخشش خدا و عادل شمرده شدن و وعدۀ فیض آینده سپری میکنید و از این وابستگی خشنود و خرسندید و این برکات را در لحظهلحظۀ زندگی مشترک با همسرتان جلوهگر میسازید، یعنی همانطور که خودتان بخشش خدا و عادل شمرده شدن را تجربه نمودهاید و از وعدۀ یاری شدن بهرهمند گشتهاید باید که همسرتان را ببخشید و او را بخشیده شده و عادل شمرده شده به حساب آورید. نکتۀ پیغام امروز همین است.
در مرکز قرار داشتن فیضی که میبخشد و عادل میشمارد
میدانم که همۀ مسیحیان (نه فقط مسیحیان متأهل) قرار است که در همۀ روابطشان اینگونه باشند: هر ساعت از زندگیشان را با فیض خدا سپری کنند، فیضی که میبخشد، عادل میشمارد و برای همهچیز بسنده است. شما قرار است اینگونه زیست نمایید و سپس این برکات را در رابطه با همۀ کسانی که در زندگیتان حضور دارند جلوهگر سازید. عیسی خود فرمود که زندگی همۀ ما باید جلال خدا را به نمایش گذارد (متی ۵:۱۶). اما پیوند ازدواج مقرر شد تا به طور خاص و منحصر به فرد عهد فیض خدا را به نمایش گذارد، زیرا، در زندگی مشترک، زن و شوهر به واسطۀ عهد و پیمان ازدواج، برای همۀ عمر، به یکدیگر میپیوندند و رابطهای میانشان برقرار میگردد که نزدیکترین و عمیقترین رابطه است، رابطهای که نظیر آن را با هیچکس دیگر برقرار نخواهند کرد. نقش سَر بودن و مطیع بودن نقشهایی منحصر به فرد است، ولی نکتۀ پیغام امروز این نیست. امروز، تمرکزم بر زن و شوهرِ مسیحی است، نه اینکه در مورد تشبیه آنها به سَر و بدن صحبت کنم. زن و مرد، پیش از آنکه بنا بر کتابمقدس و از روی مهر و محبت به نقش منحصر به فردِ سَر بودن و مطیع بودن برسند، باید درک کنند این به چه معنا است که زندگی خود را بر رابطۀ عمودی با خدا و تجربۀ آمرزش و عادل شمرده شدن و وعدۀ یاری بنا کنند و سپس آن برکات را در رابطۀ افقی با همسرشان جلوهگر سازند. پس، امروز، تمرکزمان بر این مقوله است.
میتوانیم این مهم را بدینگونه بیان کنیم: نکتۀ اصلیِ برهنه بودن و شرمسار نبودن (پیدایش ۲:۲۵) (وقتی در واقع زن و شوهر کارهای بسیاری را انجام میدهند که باید از بهجای آوردنشان شرمسار باشند) این است که آنها در رابطۀ عمودی با خدا فیض بخشاینده و عادل شمرندۀ او را تجربه میکنند و آن تجربه را در رابطۀ افقی با یکدیگر جلوهگر میسازند و به دنیا نشان میدهند.
آمدن غضب خدا
با مراجعه به رسالۀ کولسیان، زیربنای این حقیقت را به اختصار بررسی مینماییم. بدین منظور، از کولسیان ۳:۶ شروع میکنیم: «به سبب اینها، غضب خدا وارد میآید.» اگر شما بگویید: «در بحبوحۀ این ازدواجِ آشفته و نابسامان تنها چیزی که نمیخواهم دربارهاش بشنوم غضب خدا است» دقیقاً مثل آن ماهیگیر آشفتهای هستید که در ۲۶ دسامبر سال ۲۰۰۴، در کرانۀ غربی کشور اندونزی، چنین بگوید: «در این آشفته بازارِ کسب و کارِ ماهیگیری، تنها چیزی که نمیخواهم دربارهاش بشنوم زلزلۀ دریایی است.» حال آنکه، دقیقاً آنچه بسیاری از زندگیهای زناشویی به آن محتاجند این است که غضب خدا را عمیقاً درک کنند و از آن بیمناک باشند، چرا که بدون چنین درکی انجیل آنقدر ناخالصی مییابد که صرفاً به روابط میان انسانها تبدیل میشود و جلالی را که کتابمقدس از آن سخن میگوید از دست میدهد. در آن صورت، شما وسوسه میشوید تا چنین پندارید که غضب شما و به عبارتی خشم شما نسبت به همسرتان آنقدر شدید است که نمیتوانید بر آن غالب آیید. این بدان جهت است که شما هرگز به معنای واقعی این را نچشیدهاید و نمیدانید به واسطۀ فیض است که غضبی بینهایت عظیمتر، یعنی غضب خدا، بر شما فروکش میکند.
فروکش نمودن غضب خدا
پس مطلبمان را با غضب خدا و فروکش نمودنش آغاز میکنیم. اکنون، به رسالۀ کولسیان ۲:۱۳-۱۴ بازگردیم: «و شما را که در خطایا و نامختونی جسمِ خود مرده بودید، با او [مسیح] زنده گردانید، چون که همۀ خطایای شما را آمرزید و آن دستخطی را که ضد ما و مشتمل بر فرایض و به خلاف ما بود محو ساخت و آن را به صلیبِ خود میخ زده از میان برداشت.»
این جملات آخر از اهمیت بسیاری برخوردارند: آن دستخطی را که ضد ما بود – خدا آن را به صلیبِ خود میخ زده از میان برداشت. این مهم چه زمانی به وقوع پیوست؟ این مهم دو هزار سال پیش به وقوع پیوست، اما با تکیه به شما و به کمک شما نبود که به وقوع پیوست. خدا آن را برای شما ولی مستقل از شما، حتی پیش از آنکه به دنیا بیایید، به انجام رساند. این واقعیتِ مشهود و عظیمِ نجات ما است.
آن دستخط بر روی صلیب باطل گشت
حتماً، متوجه این حقیقت باشید، حقیقتی که شگفتانگیزترین و حیرتآورترین حقیقت است: خدا دستخط همۀ گناهانتان که شما را به غضب او بدهکار میساخت گرفت (جملگی گناهان سرپیچی از خدا هستند که این سرپیچی موجب فرود آمدن غضب خدا میگردد) و به جای اینکه آنها را پیشِرویتان نگاه دارد و به خاطر گناهانتا، حکم فرستادنتان به جهنم را صادر کند آنها را کف دست پسرش گذاشت و بر میخ زده به صلیب کشید.
گناهان چه کسی بر صلیب میخکوب شد؟ گناهان چه کسی بر صلیب مجازات شد؟ پاسخ: گناهان من و گناهان نوئل، یعنی گناهان همسرم و گناهان من و گناهان همۀ کسانی که از نجات خویشتن ناامید گشتهاند و فقط به مسیح توکل دارندد. دستان چه کسی بر صلیب میخکوب شد؟ چه کسی بر صلیب مجازات شد؟ دستان عیسی بر صلیب میخکوب شد و عیسی بر صلیب مجازات شد. این کار نام زیبایی دارد. این کار جانشین شدن نام دارد. خدا گناه من را در جسم مسیح مجازات نمود (رومیان ۸:۳). ای شوهران، هر چقدر هم که این حقیقت را باور داشته باشید باز هم کم است. ای زنان، هر چقدر هم که این حقیقت را باور داشته باشید باز هم کم است.
عادلشمردگی فقط به بخشش محدود نمیگردد
اگر چکیدۀ همۀ دانستههایمان در مورد عادلشمردگی را که از رسالۀ رومیان فرا گرفته و درک نمودهایم در اینجا گرد آوریم، باز هم گفتنیها بسیار است. عادلشمردگی فقط به بخشش محدود نمیگردد. ما نه فقط به خاطر مسیح بخشیده میشویم، بلکه به خاطر مسیح خدا ما را عادل نیز اعلام مینماید. خدا دو چیز از ما میطلبد: یکی اینکه برای گناهانمان مجازات شویم و دیگر اینکه در زندگیمان کامل و بیعیب باشیم. گناهان ما باید مجازات شوند و زندگی ما باید پاک و بدون گناه باشد. ولی ما قادر نیستیم مجازاتمان را بر دوش کشیم (مزمور ۴۹:۷-۸)، همانطور که قادر نیستیم برای خود عدالتی به وجود آوریم. هیچکس عادل نیست، یکی هم نی (رومیان ۳:۱۰).
بنابراین، خدا به خاطر محبت بیکرانش به ما پسر خود را تقدیم نمود تا پسرش هر دو مهم را به انجام رساند. مسیح مجازات ما را بر دوش گرفت و عدالت ما را عملی ساخت. اگر به او ایمان آوریم (یوحنا ۱:۱۲)، هم مجازاتی که مسیح متحمل شد و هم عدالت او به حساب ما گذاشته میشود (رومیان ۴:۴-۶؛ ۵:۱۹؛ ۵:۱؛ ۸:۱؛ ۱۰:۴؛ فیلیپیان ۳:۸-۹؛ دوم قرنتیان ۵:۲۱).
عادلشمردگی جلوۀ بیرونی دارد
اگر قرار است پیوند ازدواج فیض خدا را نمایان سازد، فیضی که عهد میبندد و بر عهد خود پایبند است، باید که واقعیتِ رابطۀ عمودی ما با خدا در رابطۀ افقیِ ما با همسرمان جلوهگر شود. این مهم را در رسالۀ کولسیان ۳:۱۲-۱۳ مشاهده مینماییم: «پس مانند برگزیدگانِ مقدس و محبوب خدا احشای رحمت و مهربانی و تواضع و تحمل و حلم را بپوشید و متحمل یکدیگر شده، همدیگر را عفو کنید هرگاه بر دیگری ادعایی داشته باشید، چنان که مسیح شما را آمرزید، شما نیز چنین کنید.»
«چنان که مسیح شما را آمرزید، شما نیز چنین کنید.» یعنی شما نیز باید همسر خود را ببخشید و همانطور که خداوند متحمل شما شد شما نیز باید متحمل همسرتان گردید. خداوند هر روز شما را که از بهجای آوردن ارادهاش قاصر میمانید متحمل میشود. در واقع، میان آنچه مسیح از شما انتظار دارد و شما انتظارش را برآورده میسازید با آنچه شما از همسرتان انتظار دارید و او انتظارتان را برآورده میسازد زمین تا آسمان فاصله است. مسیح همواره بخشندهتر و شکیباتر از ما است. ببخشید، همانطور که خودتان بخشیده شدهاید و متحمل شوید، همانطور که او شما را متحمل میشود. خواه با یک ایماندار ازدواج کردهاید خواه با غیر ایماندار، این اصل در موردتان صادق است. بگذارید پیمانۀ فیض خدا بر شما در صلیب مسیح پیمانۀ فیض شما بر همسرتان باشد.
و اگر با ایماندار ازدواج کردهاید میتوانید این نکته را هم بیفزایید: همانگونه که خداوند شما را در مسیح عادل به حساب میآورد، هرچند که در رفتار و خُلق و خویتان به راستی پاک و بینقص نیستید، شما نیز در مسیح همسر خود را عادل به حساب آورید، هرچند که او بیگناه و بینقص نیست. به بیان دیگر، رسالۀ کولسیان فصل ۳ میفرماید که فیضِ بخشش و عادلشمردگی را که در رابطۀ عمودی با خدا از آن بهرهمند گشتهاید در رابطۀ افقی با همسرتان جلوهگر سازید. پیوند ازدواج در اصل و اساس به همین منظور است: عیان نمودن فیض مسیح، فیضی که بر عهد خود پایبند است.
نیاز به حکمتی که در انجیل ریشه دارد
باید توجه داشت که صدها موقعیت پیچیده وجود دارند که نیازمند حکمت عمیق روحانی هستند، حکمتی که در این حقایق انجیل و در یک عمر تجربۀ دردناک و وفادار ماندن در آن تجربهها ریشه دارد. به عبارت دیگر، ممکن نیست که پیغامِ من در مورد تکتک نیازهای همگان به کار آید. ما به جز موعظه به روحالقدس نیز احتیاج داریم، ما به دعا نیز احتیاج داریم، ما به تأمل در کلام خدا نیز احتیاج داریم، ما احتیاج داریم که نظرات دیگران را هم بخوانیم، ما احتیاج داریم با دوستان حکیمی که طعم رنج و سختی را چشیدهاند مشاوره نماییم، ما احتیاج داریم آن هنگام که همهچیز در هم میریزد کلیسا به پشتیبانیمان بشتابد. پس من در این خیال به سر نمیبرم که توانستهام هر آنچه لازم است را برای یاری به شما بیان کرده باشم.
در رابطۀ عمودی زیست نمایید، سپس آن رابطه را آشکارا جلوهگر سازید
شاید برای خاتمۀ این پیغام بد نباشد به دلایل تأکیدم بر این نکته اشاره کنم که چرا میگویم این عهد و پیمانِ محبت بر بخشیدن و عادل به حساب آوردنِ دیگری استوار است. آیا باور ندارم که باید در دیگران خرسند بود؟ بله، باور دارم. هم تجربه و هم کتابمقدس من را به این باور رسانده است. در واقع، عیسی با عروسش، کلیسا، پیوند ازدواج برقرار نمود و بدیهی است که هم ممکن است و هم پسندیده است که خداوند را خشنود نماییم (کولسیان ۱:۱۰) و به یقین که او بینهایت سزاوار آن است که ما در وی خشنود باشیم. آن ازدواج آرمانی همین است: دو نفر خود را فروتن میسازند و در پی این هستند که به شیوههای خداپسندانه تغییر کنند تا باعث خشنودی همسرشان گردند، به نیازهای جسمانی و عاطفیشان رسیدگی نمایند و به هر طریق خوب و پسندیدهای آنها را خوشحال سازند. بله، رابطۀ مسیح و کلیسا همۀ این موارد را شامل میشود.
اما من به این دلایل تأکید میکنم که باید با فیض خدا در رابطۀ عمودی با خدا زیست نمایید و وقتی بخشش و عادلشمردگی را تجربه نمودید آنها را در رابطۀ افقی با همسرتان جلوهگر سازید: ۱) زیرا، به سبب وجود گناه و عدم شناخت از یکدیگر، بروز ستیزه و کشمکش حتمی است (و شما حتی قادر نخواهید بود در خصوص مفهوم گناه و اینکه در مورد چه چیزی از هم شناخت ندارید با یکدیگر به توافق برسید)؛ ۲) زیرا کار دشوار و ناهموارِ تحمل نمودن و بخشیدنْ مهر و محبتی را که به نظر میرسد از بین رفته است شکوفا میسازد؛ ۳) زیرا خدا جلال مییابد آن هنگام که دو شخصِ کاملاً متفاوت و بسیار ناکامل، در کورۀ سختیها، با تکیه بر مسیح، وفادارانه و دوشادوش، پیش میروند.
در مسیح، خدا شما و همسرتان را بخشیده است
ای زنان و شوهران، این حقایق عظیم را در وجدانتان جای دهید، این حقایق عظیمتر از هر مشکلی است که در ازدواجتان با آن روبهرو هستید. آن حقایق این است که خدا «همۀ خطایای ما را آمرزیده و آن دستخطی را که ضد ما و مشتمل بر فرایض و به خلاف ما بود محو ساخت و آن را به صلیبِ خود زده از میان برداشت.» از صمیم قلب، این حقایق را باور کنید و آنها را در رابطه با همسرتان جلوهگر سازید.