خیلی وقت پیش میخواستم کلیسایی را بنیانگذاری کنم. بنابراین کاری که فکر میکردم باید انجام دهم را کردم. در کنفرانسهای بنیانگذاری کلیسا شرکت کردم، از سایر کسانیکه قبلا این کار را انجام داده بودند مشورت گرفتم و کتابهای خوب زیادی خواندم. تمام اینها به من به عنوان یک بنیانگذار کلیسا کمک کردند. اما جدا از کتاب مقدس (خصوصا کتاب اعمال)، بزرگترین تاثیر را بر من مشاهده تاریخ کلیسا گذاشت. روشهای جدید در بنای کلیسا اغلب تمایلات زودگذری را ایجاد می کنند که به وجود آمده و از بین میروند. در این میان مشاهدات تاریخ کلیسا روشهای آزموده شده و واقعی را برای پیشرفت انجیل آموزش میدهد. با این وجود، زمینهسازی برای این درسهای جاودانه الزامی است. به هر حال تفاوت فاحشی بین آتنیهای قرن دوم و ایرانیهای قرن بیستویکم وجود دارد. بیایید چهار درس با مفاهیم عمیق را که از تاریخ کلیسا جمع آوری شده بررسی کنیم.
۱. اتحاد
هنگام بنا و بنیانگذاری کلیسا باید مطمئن شوید که روش کارتان از الهیات شما نشأت میگیرد. و گرنه ممکن است از فرط درستکاری به تعصب کشیده شوید. اعتقادنامهها در اینجا بسیار اهمیت دارند. اعتقادنامهها موهبتی حاصل از ایمان نیاکانمان هستند. درحالیکه میتوانیم در مورد مسائل غیراساسی تنوع داشته باشیم، اعتقادنامهها جلوی سرگردانیمان را از راستدینی مطابق کتاب مقدس میگیرند.
اعتقادنامهها همچنین به ما یادآوری میکنند که کلیسای مسیح بزرگتر از کلیسایی است که ما در حال بنای آن هستیم. با پذیرش اعتقادنامهها یک بنیانگذار کلیسا در آمریکا میتواند اتحاد خود را با یک کلیسای زیر زمینی در ایران جشن بگیرد. یک کلیسای بنا شدهٔ قرن بیستویکمی میتواند با یک کلیسای قرن سومی در ترکیه باستان متحد شود.
۲. شاگردی
بنیانگذاران کلیسا فرصت منحصربهفردی برای تعیین موضوع مورد بحث خود از همان روز اول دارند و تاریخ کلیسا نمونههای مفیدی در این زمینه در اختیارمان میگذارد. در وهله اول بناکنندگان کلیسا به دنبال این هستند که رهبران کلیسا را یاری کنند تا به خوبی از نمونههای ارائه شده توسط آگوستین و چارلز اِسپرجن پیروی کنند. هر دو نگرش بسیار مرتبط هستند و کیفیت در شاگردی را نسبت به تعداد شاگردان ارجح میدانند. بیایید خود را با نگاهی طولانی مدت به شاگردسازی به چالش بکشید. در مرحله دوم، اولیا باید تعالیم مذهبی شفاهی[1] مسیحیان باستان را احیا کنند. تعالیم شفاهی مذهبی یک قالب پرسش و پاسخ برای حفظ کتاب مقدس و یادگیری آموزهها است. این عمل هم در کلیسای اولیه و هم در دوران اصلاحات رایج بود. منطقی است که مردم را برای این مجاهدت تربیت کنیم.
۳. موعظه
اولویت یک متولی کلیسا باید حفظ وفاداری به کتاب مقدس در حین موعظهٔ متن باشد. تاریخ کلیسا طرحی برای این کار ارائه میکند. برای مثال پرسش معروف ترتولیان (حدود ۱۶۰-۲۳۰) این بود، “واقعا آتن چه ارتباطی با اورشلیم دارد؟” حرف او این بود که نمیتوانیم اجازه دهیم سرسپردگیهای فلسفی دوران ما برنامههای الهیاتی ما را هدایت کنند. همیشه محتوای موعظه ما باید بر گرفته از کتاب مقدس باشد.
آگوستین یکی از اولین کتابهای درسی را برای واعظین جوان نوشت. او با تسلط بر قیاسها و تصاویر، با مهارت ارتباط برقرار میکرد. آگوستین شاگردان خود را تشویق میکرد تا خطبههای معروف بتپرستان زمان خود را بخوانند تا شیوههای ارتباطی و الگوهای زبانی را بیاموزند. او نمیخواست که شاگردانش کتاب مقدس را دست کم بگیرند بلکه میخواست به گونهای ارتباط برقرار کنند که برای مخاطبشان قابل درک باشد.
۴. فروتنی
مطالعه تاریخ کلیسا زندگی و خدمتم را تغییر داده است. از این طریق و همچنین از طریق کتاب مقدس و مشارکت، روح مسیح روحم را بیشتر به شکل مسیح در میآورد (رومیان ۲۹:۸). مطالعه تاریخ کلیسا بسیار تاثیرگذار است. ولی بیش از هر چیز به خاطر رشد احساس فروتنی در وجودم بسیار شاکرم.
من فقط یک صدای آنی در تاریخ بلند کلیسای جهانی هستم – همان کلیسایی که پادشاه آسمان خواهانش بود و با خونش آن را خرید و در محبت و عشق خود او اکنون به من اعتماد کرده و قدرت بخشیده تا او را خدمت کنم.
ای بانیان کلیسا، یکی از بزرگترین هدایایی که ما از مطالعه تاریخ کلیسا دریافت میکنیم فروتنی است. ما غول نیستیم بلکه روی شانههای غولها ایستادهایم. اجازه دهید تا با درس گرفتن از ایمان پیشینیانمان با تواضع شبانی کنیم.
بانیان کلیسا ذاتا متفکران آیندهنگری هستند. ما آنچه را که ممکن است از طریق انجیل عرضه شود را در رویا میبینیم. ولی شاید بهترین راه برای رسیدن به چیزی که «امکان دارد باشد» مطالعه آنچه «بوده است» باشد. با نگاه به گذشته میتوانیم خدا را به خاطر آنچه بوده است شکر کنیم و به او برای آینده اطمینان کنیم.
[1] Catechesis