نماد سایت کانون انجیل

۱۰ واقعیت اساسی درباره کانُن عهد جدید. شماره ۶ – در اواخر قرن دوم قطعۀ موراتوریان ۲۲ کتاب از ۲۷ کتاب عهد جدید را تأیید می‌کند.

این مجموعه‌ها برای مسیحیان غیرمتخصص طراحی شده است تا حقایق اصلی و مقدماتی دربارۀ چگونگی توسعۀ کانن عهد جدید را مطرح کنند.

یکی از داده‌های مهم در هر بحثی دربارۀ کانن چیزی است که قطعۀ موراتوریان[1] نامیده می شود (به آن کانن موراتوریان نیز می‌گویند). این قطعه که پس از کشف آن لودُ-ویکو آنتونیو موراتوری[2] نامگذاری شد، حاوی فهرست اولیۀ کتاب‌های ما در عهد جدید است. در حالی که قدمت خود این قطعه به قرن هفتم یا هشتم می‌رسد، حاوی فهرستی است که اصالتاً به زبان یونانی نوشته شده و تاریخ آن به پایان قرن دوم بر می‌گردد. (180.c)

عده‌ای (مانند ساندبرگ[3] و هانِمَن[4]) استدلال می‌کنند که تاریخ این فهرست باید قرن چهارم باشد. امّا اجماع دانشمندان امروزی نیز این فهرست را در قرن دوّم قرار می‌دهند. ژوزف وِرهِیِدن[5]، از بحث مدرن این گونه نتیجه‌گیری می‌کند: ”هیچ یک از استدلال‌های مطرح شده بوسیلۀ ساندبِرگ و هانمَن به نفع قرن چهارم نیست، ریشۀ شرقی این قطعه متقاعد کننده است.“ [6]

در اینجا آنچه برای ما مهم است، آن است که قطعۀ موراتوریان ۲۲ کتاب از ۲۷ کتاب عهد جدید را تأیید می‌کند. این کتابها شامل چهار انجیل، اعمال رسولان، تمام ۱۳ رسالۀ پولس، یهودا، اول پطرس، دوم یوحنا (و احتمالاً سوم یوحنا) و مکاشفه می‌شود. یعنی اینکه در یک نقطۀ اولیۀ قابل ملاحظه (آخر قرن دوم) هستۀ اصلی کانن عهد جدید تأسیس شده و جا افتاده بود.

البته باید تصدیق کرد کانن موراتوریان نیز مکاشفۀ پطرس[7] را هم تأیید می‌کند. به هر حال، نویسندۀ این قطعه بلافاصله می‌گوید که بعضی‌ها دربارۀ این کتاب تردید داشته‌اند و تردید آنها نهایتاً نتیجه داده و مکاشفۀ پطرس هرگز در سطحی وسیع بوسیلۀ کلیسای اولیه تأیید نشده و هرگز در عهد جدید جایی پیدا نکرده است.  

این واقعیت که در این دوره اختلاف‌هایی دربارۀ تعداد اندکی از این کتاب‌های پیرامونی وجود دارد، نباید ما را متعجب کند. جریان شکل‌گیری کانن مدتی طول کشید، اما این اختلاف نظرهای اتفاقی نباید مانع مشاهدۀ اتحاد بزرگ‌تر و وسیع‌تری شود که مسیحیان اولیه دربارۀ هستۀ کتاب‌های عهدجدید، داشتند.

اگر از یک دورۀ زمانی اولیه، یک کانن اصلی وجود داشته است، پس ما می‌توانیم از این اشارۀ تلویحی دو نتیجه بگیریم. اولاً، یعنی اینکه، اغلب مباحثات و اختلافات دربارۀ کتاب‌های کاننی در مسیحیت اولیه، فقط به تعداد کمی از کتابها مربوط می‌شود. کتاب‌هایی مانند سوم یوحنا، یعقوب، دوم پطرس و غیره. مسیحیت اولیه یک ادبیات وسیع و باز برای همه نبود که دربارۀ همه چیز توافقی وجود نداشته باشد. در عوض، یک هستۀ مورد توافق وجود داشت که هیچ کس دربارۀ آن بحثی نداشت.

دوماً، اگر یک مجموعۀ اصلی از کتابهای عهد جدید وجود داشت، پس مسیر الهیاتی مسیحیت اولیه قبل از مباحث مربوط به کتابهای پیرامونی تعیین شده بود. پس صرف نظر از نتیجۀ بحث دربارۀ کتابهایی مانند اول پطرس یا یعقوب، آموزه های اصلی مسیحیت دربارۀ شخصیت مسیح، کار مسیح، و ابزارهای نجات و غیره تأسیس شده و مورد پذیرش واقع شده بود. پذیرش یا رد کردن کتا‌ب‌هایی مانند دوم پطرس این واقعیت را تغییر نمی‌دهد.

قطعۀ موراتوریان، یادآور دو واقعیت مهم است: نخست اینکه مسیحیان از دوره‌ای به دورۀ دیگر دربارۀ کتابها با هم اختلاف نظر داشتند و آن اختلاف نظر به خصوص در مراحل اولیه چیزی طبیعی بود. اما این فهرست به یک واقعیت دوم (و بنیادی) اشاره می‌کند که از همان ابتدا دربارۀ هستۀ اولیه یک توافق گسترده وجود داشت است.


خروج از نسخه موبایل